گروه سیاسی: ستارخان و مبارزه‌های او و یارانش را نباید صرفا محدود به مقابله با استبداد داخلی دانست! چون او در کنار مقابله با استبداد داخلی با استعمار خارجی نیز مبارزه می‌کرد.

گروه سیاسی: سردار ملی ایران که مردم ایران وی را با نام « ستارخان» می‌شناسند، فردی کمتر شناخته شده در تاریخ معاصر ایران است. بیشتر تالیفات و حتی فیلم‌ها و داستان‌هایی که درباره‌ی ستارخان ساخته و یا نوشته شده‌اند، عمدتاً درباره‌ی دلیر‌ی‌های و مقابله و مواجهه‌ی وی با استبداد محمد علی شاه بوده است. اما در این مطلب کوتاه تلاش داریم تا با برخی از خصوصیات اخلاقی سردار ملی ایران آشنا شویم:

جهت‌گیری ضد استعماری ستارخان

ستارخان و مبارزه‌های او و یارانش را نباید صرفا محدود به مقابله با استبداد داخلی دانست! چون او در کنار مقابله با استبداد داخلی با استعمار خارجی نیز مبارزه می‌کرد. و در همین راستا بود که در مقابل درخواست سفیر روس برای پناهنده شدنش گفت که «می‌خواهد هفت دولت زیر بیرق ایران و ابوالفضل العباس» باشند. جهت‌گیری ستارخان در انقلاب آزادیخواهی مردم ایران که با نام مشروطیت در تاریخ معاصر شناخته می‌شود، نیز درست نقطه‌ی مقابل جهت گیری کسانی بود که می‌خواستند نهضت مشروطه را به سمت حرکت انگلیسی بکشانند، که ستارخان در مقابل آن ایستادگی کرد.

پایبندی به شریعت 

ستارخان به شدت فردی مبادی آداب شریعت اسلام و تشیع بود: «من با این جمع قلیل که دست از جان شسته‌اند دفاع خواهیم کرد و ان‌شاءاله از فضل خداوندی و توجه امام زمان علیه‌السلام دمار از روزگار ظلم مستبدین در خواهم آورد و تا اجرای شریعت احمدی صلوات‌اله علیه و احکام حجج اسلام نشود دست نخواهم کشید.»

سازش ناپذیری 

او هیچ گاه عاقبت اخروی را فدای عافیت دنیوی نکرد. و در این راه با هیچ مستبد داخلی و استعمار خارجی از در سازش برنیامد. مواجهه‌ی وی با درخواست پناهنده شدنش به سفارت روسیه به قدری زیباست که ترجیح می‌دهم در همین متن چند سطری دوباره این سخن سردار ملی را متذکر شوم؛ آنگاه که کنسول روس در تبریز در دیدار با ستارخان گفت: «…یک بیرق روس… را به تو که جوان دلیری هستی می‌دهم تا در امان دولت روس باشی و جناب سردار فرمودند که من زیر بیرق جناب ابوالفضل العباس و بیرق ایرانم، بیرق شما برای من لازم نیست و من ابدا تابع ظلم و استبداد نخواهم شد و امروز به فضل خداوند بیرق اسلام و ابوالفضل العباس را در دست گرفته و همه بیرق‌هایی که مستبدین در شهر زده‌اند را قلم خواهم کرد.»

وطن پرستی

ستارخان فردی به شدت وطن پرست بود به طوری که می‌گوید: «بعد از بمباران مجلس این خادم ملت استقلال وطن عزیز خود را در خطر دیده جان به کف نهاده با تمام قوای خود در تشیید مبانی حریت و استرداد حقوق مغضوبه ملت به قدری که می‌توانستم کوشیدم. آخرالامر بیرق استقلال ایران را که عبارت از مشروطیت است بلند کرده و کعبه آمال مسلمین ز نو تأسیس یافت.»

آزادی‌خواهی

عمر ستارخان و یارانش در جای جای ایران و آذربایجان فدای یک کلمه شد و آن هم آزادیخواهی برای ملت ایران بود: «اگر ما برای آزادی نجنگیم مردمی که بعد از ما می آیند چه خواهند گفت؟ خواهند گفت که چه آدم های ترسویی بودند، نام ایران را ننگ آلود کردند.»

  • منبع خبر : آذرپژوه