گروه سیاسی: اوج مخالفت و مبارزه مردم و علما را می توان در قضیه رحلت آیت اله ابوالحسن اصفهانی مشاهده کرد که فرصتی پیش آورد تا مردم آذربایجان با بروز احساسات شدید در برپایی مجالس در صدد مقابله خاموش با دست نشاندگان یک حکومت ملحد برآیند؛

گروه سیاسی: از بدو ورود و شیوع بلشویسم و کمونیسم در ایران، اولین عکس العمل در مقابل آن ها توسط علمای آذربایجان صورت گرفت. با چنین پیش زمینه ای بود که مقامات شوروی از بدو کار، بر آن شدند که برای جلب نظر مساعد علما و فریب افکار عمومی تلاش هایی به عمل آورند؛ در این خصوص کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی درباره افزایش کمک های مادی و فرهنگی به اهالی آذربایجانِ ایران قراری صادر کردند؛ در این قرار قید شده بود که برای تاثیر گذاشتن بر روی اهالی، از دین و دین مداران استفاده لازم بشود.

مساله مهم در تحولات آذربایجان در آستانه‌ی تسلط فرقه دمکرات، صدور فتوا توسط آیت اله سید یونس اردبیلی می باشد. آیت اله اردبیلی که در قیام مسجد گوهرشاد نقش مهمی داشت، از مشهد به اردبیل تبعید شده بود. با گسترش فعالیت های حزب توده و آگاهی ایشان از ماهیت فکری آن ها با صدور فتوایی آن را باطل و منحل اعلام کرد. این اقدام نقش مهمی در مقاومت و مخالفت مردم و عشایر شاهسون در آذربایجان علیه فرقه دمکرات داشت و از همان آغاز بین علمای آذربایجان و فرقه دمکرات اختلافات اساسی بروز کرد.

از دیگر علمای شاخصِ مخالف با فرقه‌ی دمکرات می توان به آیت اله حاج باقر قاضی طباطبائی، اشاره کرد؛ ایشان در بیانیه‌ای ضمن اشاره بر علاقه‌مندی اهالی و محترمین علما و قاطبه خاندان و مردم بزرگ آذربایجان نسبت به اسلامیت، ایرانیت و استقلال مملکت، به اظهار انزجار و تنفر مردم از تحرکات یک عده ماجراجو نیز پرداخت می نماید.

از سایر علمایی که نقش ویژه در مخالفت با فرقه دمکرات داشتند، می توان آیت اله مقدس تبریزی، آیت اله سید مرتضی خسروشاهی، آیت اله میرزا فتاح شهیدی و آیت اله بروجردی را نام برد که فرقه با هر کدام به نوعی دست به حیله و نیرنگ می زد.

اوج مخالفت و مبارزه مردم و علما را می توان در قضیه رحلت آیت اله ابوالحسن اصفهانی مشاهده کرد که فرصتی پیش آورد تا مردم آذربایجان با بروز احساسات شدید در برپایی مجالس سوگواری متعدد و با شکوه در صدد مقابله خاموش با دست نشاندگان یک حکومت ملحد برآیند؛ در این مجالس که تا چهلم وی ادامه داشت، نقش بازار را نباید نادیده انگاشت ، چرا که آنان نیز به واسطه پیوندهای دیرین و مستحکم با علما، چهل روز بازار را بستند. برگزاری چنین نمایش قدرتی موجب بازخواست پیشه‌وری توسط مقامات شوروی شد، زیرا مقامات ارشد فرقه نیز ناچار شدند در مجالس ترحیم شرکت کنند؛ مقامات شوروی به پیشه وری گفتند: کمونیست این چیزها را قبول ندارد، نظام کمونیستی خدا را نمی پذیرد تا چه رسد به یک روحانی، معلوم می شود تمام گزارش هایی که به کنسولخانه داده شده دروغ محض بوده است.

مقاومت هایی که در آذربایجان در برابر فرقه‌ی دمکرات صورت گرفته است بسیار گسترده و غرورآفرین است. برای مثال یکی از اعضای فرقه دمکرات آذربایجان در اعتراف به فقدان پایگاه مردمی، راجع به دلیل عدم درگیری با نیروهای دولتی چنین اعلام کرده است: «خیال داشتیم در داخل شهر زنجان، سربازان ارتش را که یک گردان بیشتر نبودند قتل عام کنیم، ولی اهالی به قدری از ما تنفر داشتند که اگر توقف می کردیم به دست زنان زنجانی قطعه قطعه می شدیم.»

فرقه دمکرات علی رغم جو رعب و وحشتی که ایجاد کرده بود، بواسطه ماهیت الحادی و وابسته خود، مقبولیت و مشروعیت مردمی نیافت. غائله فرقه در آذربایجان نه گسترده بود و نه بیانگر کل آرا و افکار عمومی، بلکه پدیداری بود که به چند گروه کاملا مشخص محدود می شد و علی رغم تبلیغات شوروی مبنی بر بزرگنمایی چنین حرکتی، شواهد موجود از وجود یک نهضت گسترده و عمومی حکایت ندارد. به همین دلیل اساسی است که بلافاصله با قطع حمایت اتحاد جماهیر شوروی، فرقه از هم متلاشی گردید.

مقاومت مردم آذربایجان در برابر فرقه تا روزهای پایانی عمر حکومتشان ادامه داشت و این مسئله‌ی مهمی بود که در انحلال فرقه دمکرات نادیده گرفته شده است.

  • منبع خبر : آذر پژوه