صحبت از جریان سیالِ ضدایرانی در ورزشگاه یادگار امام تبریز، موضوعی متفاوت و فراتر از بددهنی های معمول و البته ناپسندی است که در ورزشگاه ها جاری است. صحبت از تمامیت ارضی ایران و همبستگی ملت است. عصر، عصرِ دولت ملت هاست؛ نه این رفتارهای غیرمدنی، غیرقانونی و قومی قبیله ای که هدفِ سرچشمه ی اصلی آن، تضعیفِ توان ملی ایران است

آذرپژوه/ نیما عظیمی: صحبت از فضای آلوده به خشونتی که همه‌ی ورزشگاه های کشور به آن مبتلا هستند، نیاز به تحلیلی دانشورانه از سوی یک جامعه شناس خبره یا یک روان شناس و… دارد. اما صحبت از جریان سیالِ ضدایرانی در ورزشگاه یادگار امام تبریز، موضوعی متفاوت و فراتر از بددهنی های معمول و البته ناپسندی است که در ورزشگاه ها جاری است. صحبت از تمامیت ارضی ایران و همبستگی ملت است. عصر، عصرِ دولت ملت هاست؛ نه این رفتارهای غیرمدنی، غیرقانونی و قومی قبیله ای که هدفِ سرچشمه ی اصلی آن، تضعیفِ توان ملی ایران است. برخی از این کنش های ضدانسانی و مُخلِ همبستگی ملی ایرانیان، کاملا سازمان یافته و برخی از سر هیجانات ناشی از عدم آگاهی یا برداشت های نارس و متعصبانه از درخت مفاهیم علمی می باشد که در نتیجه، آفت آن، به این شکل زشت و غیر انسانی در سطح جامعه بیرون می‌زند و با آن جریان های سازمان یافته‌ی مخرب، همراه می شود.

قطعا شنیدن شعارهای گوناگون ضد ایرانی، مانند خلیج عربی و… که عملا تهدید تمامیت ارضی ایران در آن موج می زند؛ قلب هر وطن دوستی را جریحه دار کرده و او را برای پاسخی قاطع، مصمم می نماید. جدا از نام ارجمند «خلیج فارس» که صحت آن، یک حقیقت مسلم تاریخی است، باید به ماهیت این شعارها و انگیزه های مبدعان و همه‌ی مجریان آن پرداخت؛ یکی از اصلی ترین اهداف جریان منحوس پانترکیسم از همان ابتدای کار، برهم زدن مفاهیم ملی ایران و تلاش برای زدودن آثار و نشانه های ایرانی، به ویژه در منطقه ی آذربایجان بوده و هست.

قطعا همسایگی با کشوری که ملت آن، دچار گسست و نه یکپارچگی باشد، مطلوب نظر همسایگان مرزیِ آن است که فعلا و نقدا، ادامه و تعمیم این امر، در دستور کار کشورهمسایه آزار یعنی ترکیه قرار دارد. بایک مثال می توان بُعدی از پیامدهای نامطلوبِ این گسست را به اجمال تشریح نمود:

هر اندازه که نهادهای مدنی و ملی در جامعه قوی تر و منسجم تر باشند، به همان میزان، فشار و اعتراض های مدنی نتایج مطلوب خواهند داد. موفقیت در تضعیف و برهم زدن همبستگی ملی و ضربه بر پیکر این نهادهای مدنی، برابر با تضعیف پایه‌های اساسی مفهوم دولت-ملت و همچنین تزریق نا آگاهی از سمت نیروهای بیرونی آن خواهد بود.

برای نمونه، امروز باید اعتراض مدنی و البته در چهارچوب قانون خود را به گوش دولت برسانیم تا در برابر پروژه ی «داپ» ترکیه ایستادگی کنند. چرا که بهره برداری ترکیه از این پروژه ی غیرقانونی، به طور مستقیم، «ارس» وکیفیت زندگی «مردم ایران» را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اما شوربختانه ابعادی از همان دو جریان مذکور را در این مورد نیز شاهدیم. عده ای سازمان یافته و آگاهانه علیه منافع ملی ما خط می دهند و تعدادی _آگاه و نا آگاه _ همان خط را می گیرند. سالهاست بخشی از سکوهای ورزشگاه یادگار امام تبریز، مصداق و محلی ست برای ترویج این خط دهی ها و خط گیری‌های ضدملی.

تبریز، مهد مدنیت و قلب تپنده‌ی مشروطه‌ی ایران است؛ آذربایجان، دیار شهید باکری و باکری‌هاست که برای حفاظت از خاک و ناموس ایران، غیورانه و عاشقانه برابر مهاجمان و متجاوزان ایستادند. آذربایجان، فرزند ایران است.«آذربایجان»، خودِ «ایران» است. حساب آذربایجانی‌های ایران پرست را جُدا از آن اوباش خودباخته بدانید.

هرچند که حتی تصور این موضوع، بسیار آزار دهنده است؛ اما لحظه ای، فقط و فقط تصور کنید: به اهداف شوم شان رسیده‌اند! قرار است همین جماعت بیگانه با مدنیت، ملیت ایرانی ما را بگیرند و برای من و تو «قانون» بنویسند؟ فعلا و نقدا، با این کنش های ضد انسانی، همبستگی ما را تضعیف و برای کشورِ همسایه آزار، یعنی ترکیه، دُم تکان می دهند و منافع ملی مان را تهدید می کنند.

باری! فقط کافی ست رفتار همین امروزِ این جماعت را در ورزشگاه تبریز بررسی کنیم تا متوجه شویم که مبارزه با جریان مخرب و ضد ملیِ پانترکیسم، تا چه اندازه حیاتی و واجب است. بی شک، حمایت از این اوباشِ، یعنی شراکت در تضعیف توانِ ملی ایران و تعمیمِ فرهنگِ وحشیِ قومی و قبیله ای؛ از فیلم های تقطیع شده ای که پانترک مآب های داخل و پانترک های خارج نشین از ایران ساخته اند و دست به دست می کنند، بگیرید؛ تا ابتذال محض در سخنانِ بی پایه و اساس آنان؛ از نقش عوامل خارجی بگیرید تا برخی از نامزدهای شوراها و مجلس که هنگام نامزدی و… سوگندشان را  برای پاسداری از ملتِ ایران خورده اند اما به راحتیِ آب خوردن، آن را می شکنند تا اَرج و قُربی بین پانترک و پانترک مآب ها بیابند و خیال شان از تصاحب مسند، تامین و تضمین شود؛ همچنین از پانترک‌هایی بگیرید که پشت شعارهای مذهبی پناه گرفته‌اند تا برسید به درب ورودی ورزشگاه که هنگام بازرسی بدنی، حتی سگک کمربندمان را باز می‌کنند و فندک پنج سانتی را کشف، اما پرچم‌های بزرگِ باکو و ترکیه را نمی‌بینند؛ اینها همگی در خیانت به مردم ایران و پیشگیری از گسترش مفاهیم مدنی و انسانی در بطن جامعه، شریک و موانع توسعه ی ایران و سعادتِ ملت ایرانند.

  • نویسنده : گروه سیاست آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه