گروه سیاست: سال ۱۳۹۳ در اوج درگیری‌های سوریه، دکترایم را در ترکیه آغاز کردم. هر کسی که می‌فهمید ایرانی‌ام، با حالتی گلایه‌آمیز می‌پرسید که چرا ایران در جنگ داخلی سوریه دخالت می‌کند؟ البته آنها به انتقاد از دخالت ایران در جنگ داخلی سوریه می‌پرداختند؛ اما هیچ اشاره‌ای به دخالت ترکیه در این جنگ نداشتند!

گروه سیاست: سال ۱۳۹۳ در اوج درگیری‌های سوریه، دکترایم را در ترکیه آغاز کردم. هر کسی که می‌فهمید ایرانی‌ام، پس از گفتگویی کوتاه، با حالتی گلایه‌آمیز و البته دوستانه می‌پرسید که چرا ایران در جنگ داخلی سوریه دخالت می‌کند و بدتر از آن، چرا این دخالت در پشتیبانی از حکومت دیکتاتوری بشار اسد است؟ من آن موقع خودم به شدت مخالف دخالت ایران در سوریه بودم. بنابراین با آنان در نقد رفتار حکومت ایران همراهی می‌کردم.

البته این موضع‌ام بیشتر از یک ماه دوام نیاورد و به زودی با چرخشی ۱۸۰ درجه، ناخواسته تبدیل شدم به مدافع حضور ایران در سوریه. دلیل این چرخش این بود که این شهروندان ترکیه به انتقاد از دخالت ایران در جنگ داخلی سوریه می‌پرداختند؛ اما هیچ اشاره‌ای به دخالت ترکیه در این جنگ نداشتند و وقتی اشاره می‌کردم که دخالت هر دو کشور ایران و ترکیه در سوریه نادرست است،‌ آنان ضمن انتقاد از رفتار ایران، به دفاع از دخالت ترکیه در جنگ داخلی سوریه می‌پرداختند. دلایل‌شان مختلف بود: اینکه سوریه تا صد سال پیش بخشی از امپراتوری عثمانی بوده؛ اینکه مردم و معترضان سوریه از ترکیه انتظار پشتیبانی داشتند؛ اینکه جنگ‌زده‌های سوری به ترکیه پناه می‌آورند و…

من واقعا همان موقع که چرخش ۱۸۰ درجه داشتم و حتی الان نیز منتقد «نوع» حضور ایران در سوریه بودم (به دلایلی که در ادامه می‌نویسم)، اما نکاتی را به دوستان ترکیه‌ای یادآوری می‌کردم:

۱- ایران به دعوت حکومت قانونی و رسمی سوریه به جنگ داخلی این کشور ورود پیدا کرد. در حالی‌که دولت ترکیه علیه حکومت قانونی این کشور وارد شد.

۲- ادعای ترکیه مبنی بر تقاضای مردم این کشور برای پشتیبانی از آنها نمی‌تواند وجاهت قانونی داشته باشد. همیشه و در هر کشوری عده‌ای خواهان دخالت بیگانگان برای سرنگونی حکومت‌شان هستند؛ حتی در خود ترکیه هم اینچنین است. ضمن آنکه هیچ معیاری نبود که چند درصد از مردم یا حتی معترضان سوری خواهان دخالت دولت ترکیه در کشورشان بودند.

۳- ایران به نوعی در دفاع از حکومت سوریه، حق‌شناسی کرد. در جنگ میان ایران و عراق، حکومت سوریه (حافظ اسد) تنها کشوری بود که تقریبا از آغاز تا پایان جنگ، مواضعش در پشتیبانی از ایران بود. بنابراین ایران با پشتیبانی از حکومت اسد در جنگ داخلی، به دیگر کشورها این پیام را رساند که ایران فراموش‌کار نیست و خوبی‌های دیگران را فراموش نمی‌کند. این در حالی است که دولت ترکیه تا پیش از آغاز درگیری‌ها خود را رفیق گرمابه و گلستان حکومت اسد معرفی می‌کرد، اردوغان بشار اسد را «برادر» خود می‌خواند، در کنار او در ورزشگاه به تماشای مسابقات فوتبال می‌نشست و…؛ اما همین که درگیری‌های داخلی این کشور آغاز شد، از هیچ کوششی علیه حکومت بشار اسد فروگذار نکرد.

۴- اگر حکومت بشار اسد علیه مخالفان خود دست به خشونت و جنایت زد، در عوض گروه‌های مورد حمایت ترکیه در سوریه ذاتا خشونت‌گرا بودند که داعش، آشکارترین نمونه آنهاست. شواهد بسیاری درباره حمایت ترکیه از آنها تاکنون منتشر شده که مهمتر از همه، افشای برخی از اسناد این حمایت توسط روزنامه‌نگاران ترکیه همچون جان دوندار بود که به زندانی شدن‌شان انجامید. جنایات بسیاری که این گروه‌های مورد حمایت ترکیه در سوریه انجام دادند، صدها برابر بیشتر از جنایات حکومت بشار اسد بود.

۵- شخصا بر این باورم که اگر حکومت بشار اسد با مخالفانش از در گفتگو وارد می‌شد و به درخواست‌های‌شان پاسخ می‌داد، عده‌ای تروریست بین‌المللی نمی‌توانستند بر موج سوار شده و این کشور را به آشوب بکشانند. اما اصولا کشوری باید حکومت اسد را به دیکتاتوری متهم می‌کرد که خودش همچون ترکیه «بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران جهان» لقب نگرفته باشد.

۶- و در پایان، اکنون نیز در حالی‌که ایران دارد به بازسازی کشور سوریه پس از جنگ یاری می‌رساند، ترکیه بخش‌هایی از خاک این کشور را رسما اشغال کرده، پرچم خودش را در آنجا برافراشته، در حال آموزش و رسمی کردن زبان ترکی است، و اعتراضات رسمی دولت سوریه در این زمینه را نادیده گرفته است (نقد دیگرم به ایران اینست که همیشه در کشورهای دیگر هزینه می‌کند، اما در فصل برداشت، زمین را به بازیگران دیگر واگذار می‌کند. در سوریه هم تا همینجا تقریبا اینچنین شده.)/امیر هاشمی مقدم

  • نویسنده : گروه سیاست آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه