گروه سیاسی: ترک‌های افراطی عمیقا باور دارند که در نمایش خشونت آمیز نفرت‌شان از کردها و ارمنی‌ها، فضیلتی ملی‌گرایانه نهفته است اما حقیقت آن است که اتفاقا، این نمایش‌ها نشان می‌دهد که صدسال پس از فروپاشی خلافت عثمانی، هنوز موفق نشده‌اند ملتی مرکب از همه اجزای کشور پدید آورندکه اجزای آن در بیرون از اوتوریته حکومتی، ملت باقی بمانند

گروه سیاسی/سیف الدینی: مناقشه کُردها و ترک‌ها در بیرون از مرزهای ترکیه حیرت آور است. وقتی از بیرون به مرزهای ترکیه معاصر نگاه می‌کنیم، جمیعیتی یک‌دست و متحد در زیر یک پرچم سرخ نمایان می‌شود اما وقتی همان مردم به اروپا می‌روند، در جایی که دیگر اوتریته مرکزی بالای سرشان نیست، چشم اندازهایی شبیه این زدوخوردهای خیابانی در بلژیک ترسیم می‌شود. در دیاسپورای ترکیه، ترک‌های حنفی یک‌سو هستند و اقلیت‌های کُرد شافعی، ترک علوی یا قزلباش، کُرد علوی و ارمنی در سوی دیگر «جبهه».
یکی از نویسندگان ترک، در کتابی اشاره کرده است که کُردهای ترکیه، پس از مهاجرت به اروپا کُرد شدند، یعنی به هویت قومی خود پی بردند.
در بیرون از مرزهای سیاسی ترکیه دیگر آن اوتوریته خشن نظامی و امنیتی که نوعی ملی گرایی ترک را تحمیل می‌کند غایب است، بنابراین در فقدان «حکومت» دیگر مفهوم «ملت» کار نمی‌کند بلکه فقط «قومیت» است که وجود دارد و در پی آن «وضع طبیعی» حاکم می‌شود که به پیروی از قاعده هابز، درون آن «انسان گرگ انسان» است. در این شرایط «ترس از مرگ فجیع شبانه» هر لحظه ممکن است دق الباب کند و لویاتانی هم در کار نیست که قرداد اجتماعی با آن منعقد کنند. در این شرایط، دیگر جامعه ای وجود ندارد، فقط جماعت و وضع پیشادولت حاکم است. یک طرف کردهای عصبانی و معترض و در سوی دیگر ترک‌های افراطی شده توسط «فدراسیون ترک».
ترک‌های افراطی عمیقا باور دارند که در نمایش خشونت آمیز نفرت‌شان از کردها و ارمنی‌ها، فضیلتی ملی‌گرایانه نهفته است اما حقیقت آن است که اتفاقا، این نمایش‌ها نشان می‌دهد که صدسال پس از فروپاشی خلافت عثمانی، هنوز موفق نشده‌اند ملتی مرکب از همه اجزای کشور پدید آورند که اجزای آن در بیرون از اوتوریته حکومتی، ملت باقی بمانند.
هنر پدران بنیانگذار دولت این است که چنان سنتزی از اجزا و امور پراکنده در جامعه مدنی پدید بیاورد که در ادامه مسیر زیست اجتماعی، اصل وحدت حفظ شود و جوهر «امر عام» (که هگل عالی‌ترین مرتبه آن را در دولت/اشتات دیده بود) باقی بماند و در نتیجه حتی در فقدان حکومت ملی (اشغال،جنگ، ظهور امر استثنایی و…) روح ملی از بین نرود. البته تنش در بین همه گروه‌های مهاجر وجود دارد چون همه مهاجران مشکلات جامعه قبلی را نیز با خود به کشور میزبان می‌برند، اما این‌که نفرت، تا این درجه از خشونت تقدیس شود، حرف دیگری است.
در چنین جاهایی -یعنی بیرون از چارچوب حکومت- است که جوهر ملیت به محک آزمون گذاشته می‌شود. البته که تا ابد اقلیت‌ها یا کنشگران اقلیتی خواهند بود که از درون و بیرون، دولت-ملت های موجود را به چالش بکشند. اقلیت‌های فرانسه و امریکا پیشتازند، اما هیچ‌گاه کار به اینجا کشیده نمی‌شود.
پرسش بزرگی که کمتر به آن پرداخته شده است دلیل خشونت بالا در ناسیونالیسم ترک است! این پرسش را مفصلا در کتابی که اردیبهشت منتشر خواهد شد توضیح داده‌ام ، اما اجمالا باید گفت، تأخیر در ظهور «شأن ملی» را یکی از دلایل مهم صورت بندی ناسیونالیسم افراطی دانسته‌اند. نمونه‌های تجربی نشان می‌دهد که جماعت‌هایی که دیر و با تأخیر به شأن ملی می‌رسند، شتاب بیش‌تری برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک دارند و این شتاب مساوی می‌شود با افراط. اگر حکومت ترکیه، هزینه پان‌سازی جماعت‌های عقب افتاده ترک زبان در عراق، سوریه، افغانستان و آسیای میانه را صرف راضی کردن کردها و یافتن یک راه میانه می‌کرد، چنین منظره‌هایی خلق نمی‌شد. بخشی از این چالش به این حقیقت باز می‌گردد که اجتماعات ترک‌زبان بیرون از ترکیه، توسط رهبران سودجو، مرتجع و بی کیفتی مدیریت می‌شوند که دوست دارند به جای کار مفید، مثل انگل به ترکیه بچسبند و متقابلا حمایت و خدمات دریافت کنند. ترکیه کشوری ثروتمند و زیبا است و بسیاری از سیاسیون تنبل که در سیاست، افقی برایشان قابل تصور نیست، با فروختن رویای عظمت به ترک‌ها، پول و توان آن‌ها را می‌گیرند، ولی در ازای آن، چیزی زیادی نصیب مردم ترک نمی‌شود.

  • نویسنده : سیف الدینی
  • منبع خبر : آذرپژوه