گروه تاریخ: سرزمین ایران از هزاران سال پیش تاکنون فراز و نشیب‌های فراوانی را از سر گذرانده است. حکمرانان و پادشاهان یکی پس از دیگری آمده و رفته‌اند و در نهایت تنها نامی از دودمان آن‌ها در تاریخ برجای مانده است؛ نام نیک یا نام بد!

گروه تاریخ:سرزمین ایران از هزاران سال پیش تاکنون فراز و نشیب‌های فراوانی را از سر گذرانده است. حکمرانان و پادشاهان یکی پس از دیگری آمده و رفته‌اند و در نهایت تنها نامی از دودمان آن‌ها در تاریخ برجای مانده است؛ نام نیک یا نام بد! در میان این پادشاهان نام‌های نیکی همچون کوروش، داریوش اول، شاه عباس، نادر و… بوده‌اند. اما کم هم نبوده‌اند پادشاهانی که نتوانسته‌اند انتظارات را برآورده ساخته و ظلم های زیادی به مردم و کشور کرده‌اند. در این مطلب کوتاه به نام سه تن از منفورترین شاهان ایران پرداخته شده است.
فتحعلی شاه قاجار:
فتحعلی‌شاه قاجار دومین شاه ایران قاجاری بود که از ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی حکومت کرد. مهم‌ترین اتفاقاتی که در زمان حکومت فتحعلی‌شاه روی داد، وقوع دو جنگ میان ایران و روسیه بود که ارتش ایران در آن، شکست خورد و نتیجه‌ی این جنگ‌ها امضای عهدنامه‌های ننگین ترکمانچای و گلستان بود که به موجب آن، بخش‌های بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان که توسط آقا محمدخان به ایران الحاق شده بودند، مجدداً از ایران جدا و به روسیه ملحق شدند.
او پادشاهی بود که تمام توجهش به آرایش ریش بلند و خوشگذرانی با زنان حرمسرایش بود. منابع تاریخی تعداد زنان وی را متفاوت ذکر کرده‌اند. مثلا سرهنگ دروویل فرانسوی نوشته است که فتحعلی شاه ۷۰۰ همسر در حرمسرای خود داشت. سرهنگ استوارت که یک سال بعد از مرگ او به ایران آمده تعداد همسران این شاه قاجاری را ۱۰۰ و بی‌نینگ ۸۰۰ زن عنوان کرده است. مادام دیولافوا همچون جهانگرد و سیاستمدار فرانسوی تعداد زنان فتحعلی را ۷۰۰ نفر یاد کرده‌ است. به استناد یکی از اشعار مولانا رضا بهاری متخلص به «گوچک رضا» از شاعران معاصر فتحعلی‌شاه، وی حدود سیصد فرزند مذکر داشته ‌است.
در ادامه به صورت تیتر وار برخی از آسیب‌ها و خسران‌هایی که پادشاهی بلندمدت این فرد بر ایران و ایرانی وارد ساخت را خواهیم آورد:
۱- در زمان او و در طی دو نبرد با روس‌ها که به دو عهدنامه‌ی ننگین گلستان و ترکمانچای منجر شد؛ گرجستان، ارمنستان، تفلیس، باکو و بیشتر نواحی قفقاز جنوبی از دست رفت و به تابعیت روس‌ها در آمد. علاوه بر جدایی بخشی از سرزمین‌های قفقازی ایران، مردم مجبور شدند غرامت سنگینی نیز به روس‌ها پرداخت کنند.
۲- بخشیدن الماس شاه به امپراتور روسیه به عنوان خون‌بهای گریبایدوف. گریبایدوف سفیر کبیر روسیه در ایران بود که به علت رفتارهای خارج از عرفش در ایران مورد غضب مردم قرار گرفته و به قتل رسید.
۳- حکاکی تصویر خود روی قسمتی از آثار تاریخی ساسانی در تاق بستان که باعث وارد آمدن خسارات به این آثار ملی شده است.
۴- حکاکی عبارت «سلطان صاحبقران فتح‌علی‌شاه قاجار ۱۲۴۴» بر روی الماس دریای نور ، با این کار از ارزش این الماس بی‌همتا به‌شدت کاسته شد.
شاه سلطان حسین صفوی:
شاه سلطان حسین نهمین پادشاه ایرانِ صفوی بود. او فرزند و جانشین شاه سلیمان یکم بود و به مدت ۲۹ سال سلطنت کرد. حکومت شاه سلطان حسین با قیام افغان‌ها به‌رهبری محمود افغان و سقوط اصفهان در سال ۱۱۰۱ خورشیدی به پایان رسید.
سلطان حسین فردی راحت‌طلب، تن‌آسان با دلی ساده و مهربان بود و چهره‌ای زیبا و بدنی قوی داشت. به ورزش علاقه‌ای نشان نمی‌داد، حتی در وقت جلوس به سلطنت قادر به سوار شدن بر اسب نیز نبود. دوران سلطنت وی صحنه رقابت علما با اعضای حرم و خواجگان حرمسرا بود. این عوامل باعث شد تا شاه سلطان حسین در نهایت به شخصی ضعیف‌النفس، شهوت‌ران و باده‌نوش تبدیل شود. به طوری که در مدت ۳۰سال حکومت خود، هزار زن گرفت. درباره‌ی او نوشته‌اند که وی مخترع سرسره بازی زنانش بود.
در دوره حکومت وی آخرین بازمانده‌های نظم حکومتی و ساختار اداری که با تلاش‌های اسماعیل یکم، تهماسب یکم و عباس یکم ایجاد شده بود از میان رفت. سلطان حسین عملاً هیچ قدرتی در اداره امور نداشت و حتی علاقه‌ای هم به آگاهی از اتفاقاتی که در اطرافش می‌افتاد نشان نمی‌داد. کشور دچار هرج و مرج و نابسامانی شد و هر نوع اتفاقی بدون هیچ مانعی، حتی در پایتخت، می‌توانست رخ دهد. و سرانجام یک جوان دیوانه به نام محمود افغان با لشکری نه چندان زیاد توانست پایتختش را محاصره و تاج از سر بی‌کفایتش درآورد. در زمانی که محمود افغان از افغانستان به راه افتاد و در سر راه خود شهرهای بم و کرمان را فتح کرد و به سرعت به سوی اصفهان در حرکت بود. شاه سلطان حسین در همان زمان دستور داده بود تا هر سال یک روز هیچ دکان داری در بازار و خیابان ها حق ندارد در محل کسبش حضور داشته باشد. باید حتما زن و دخترانش به جای او در دکان و حجره باشند. تا شاه که طبق فتوایی محرم همه زنان بود و هیچ زنی نمی بایست از او رو بگیرد. یکایک آنان را ببیند و از میان آنان، تعدادی زن و دختر زیبا انتخاب کرده و به حرمسرای خود بیرد.
سلطان محمد خوارزمشاه:
پادشاه ترسو و بی لیاقت خوارزمشاهی که در زمان او چنگیز خان به ایران حمله نمود و مغولان که خود را در برابر مردم ایران تنها دیدند مردم شجاع ایران را به خاک و خون کشیدند، و ایران را به ویرانه مبدل ساختند. سلطان محمد خوارزمشاه به جزیره آبسکون در دریاچه خزر گریخت و می گویند از ترس مغولان دق کرد.

  • منبع خبر : آذرپژوه