گروه سیاسی: عده‌ای از عناصر واگرا که در تحریف و ایجاد کینه در میان ایرانیان ید طولایی دارند، ستم حکومت‌ها بر همه ایرانیان را تبدیل به ستم یک قوم خودساخته به نام فارس بر دیگر اقوام ایرانی کرده اند تا با وارونه جلوه دادن شیوه فدرالیسم بر اساس واحدهای قومی، به اهداف خود برسند.

گروه سیاسی: اخیرا برخی جریان های سیاسی در یک حرکت نامیمون که چیزی جز تجزیه‌ی فرهنگی و در نهایت تجزیه‌ی فکری برای کشور ارمغان نخواهد داشت، نسخه‌ی فدرالیسم را برای اداره‌ی بهتر کشور پیچیده و تاکید دارند که با تمرکز بیش از اندازه‌ی امور در پایتخت، ظرفیت های بالقوه‌ی مناطق و استان ها در حال نابود شدن است. و با این بهانه اعتقاد دارند که در یک ایران با سیستم فدرالی، اداره‌ی حکومت و دولت مطلوب تر خواهد بود.

اما در این راستا ذکر چند نکته به نظر مهم می نماید؛

۱- ابتدا باید مدنظر داشت که دولت فدرال از یکپارچگی، اتحاد و به هم پیوستن چند ایالت یا کشور که دارای ساختار سیاسی مستقل هستند، پدید می‌آید. اما پرسش اینجاست که چه تعداد از اقوام ایرانی دارای چنین شرایطی هستند که بتوانند با اتحاد یکدیگر، دولتی فدرال را هستی بخشند؟

۲- افراد و گروه هایی که بر طبل فدرالیسم می کوبند، چه کسانی که در پی سوءاستفاده‌ی ابزاری از این مقوله برای کسب آرای بیشتر در انتخابات آتی مجلس هستند و چه جریان‌های قومی و واگرا در کشور، تلاش دارند گفتمانی دموکراتیک را هستی بخشند و همگرایی را در میان کنشگران سیاسی ایجاد نمایند، گاهی برای رسیدن به این اتحاد، و برای جلب نظر گروه های سیاسی واگرا، با کلی‌گویی و بدون داشتن درکی عمیق از شرایط امروز ایران، سخنانی به زبان می‌آورند که ناآگاهی خود را در این زمینه نشان می دهند.

۳- عده‌ای از عناصر واگرا که در تحریف و ایجاد کینه در میان ایرانیان ید طولایی دارند، ستم حکومت‌ها بر همه ایرانیان را تبدیل به ستم یک قوم خودساخته به نام فارس بر دیگر اقوام ایرانی کرده اند تا با وارونه جلوه دادن شیوه فدرالیسم (ایجاد چند واحد سیاسی از یک کشور یکپارچه) بر اساس واحدهای قومی، به اهداف خود برسند. اهدافی که چیزی جز تجزیه و ضعیف شدن کشوری مقتدر به مانند ایران را در پی نخواهد داشت.

۴- باید به این نکته دقت شود که در جهان معاصر، بیشتر ملت‌ها از اقوام گوناگون با گویش‌ها یا زبانهای مختلف تشکیل شده اند و ایران نیز از این قاعده جدا نیست. مردم این سرزمین، متشکل از اقوام بسیاری می ‌باشد و این اقوام، سالیانی بس دراز با زبان‌ها، گویش‌ها و مذاهب گوناگون در کنار هم ملت تاریخی ایران را تشکیل داده اند. اما قوم‌گرایان، با قلب واقعیت از تسلط یک قوم ستمگر به نام فارس بر اقوام ترک، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن یاد می‌کنند و همواره بر طبل جدایی می‌کوبند. حاکمیت در ایران، نه امروز بلکه در طول تاریخ، نظامی برخاسته از یک قوم خاص نیست. این نظام از همه‌ اقوام ایرانی تشکیل شده است و رهبر امروزین آن نیز خود یک آذری می باشد. با نگاه به روند شکل گیری این نظام و طول حیاتش، حقیقت نمایان این است که در تشکیل تمامی ارکان و پایه های آن از روز نخست و تا به امروز همه‌ی اقوام حضوری پررنگ داشته اند.

 5- بزرگترین منتقدان قوم‌گرایی در قالب افراد و احزاب ملی و دیگر اندیشه‌ها، از میان کردها و آذری‌ها و عرب ها و  دیگر اقوام  می‌باشند که فدرالیسم قومی را بزرگترین خطر برای ایران می‌دانند. همانگونه که اشاره شد، وا‌گرایان برای گمراه کردن ذهن ها، از ستم فارس ها یا ملت فارس سخن می‌رانند که این سخن گزافه ای بیش نیست. در ایران امروز؛ همانگونه که ملت یا قومی به نام «ماد» و «پارت» نداریم، ملت یا قومی به نام «فارس» هم وجود خارجی ندارد. در واقع بیشتر ایرانیان از جمله آذری‌ها، کردها، بلوچ‌ها و… از زیر مجموعه های این سه قوم (و نه ملت) ایرانی می‌باشند.

۶- در نهایت باید متذکر شد که بر خلاف نظر واگرایان که لازمه ی رسیدن به مردم سالاری در ایران را حکومت فدرال می‌دانند، اما این سخن از عدم شناخت درست ایشان از فدرالیسم است. فدرالیسم شیوه‌ حکومت کردن نیست، بلکه شیوه‌ اداره‌ کشور در قالب هر شکل حکومتی است که این حکومت می‌تواند دمکراتیک یا دیکتاتوری باشد. همانگونه که آمریکا و آلمان، جمهوری های فدرال دموکرات هستند، امارات متحده عربی، شیخ‌نشینی فدرال، اما بدون دمکراسی است. نیجریه و پاکستان نیز روی مردمسالاری را به خود ندیده اند، همانگونه که شوروی یک جمهوری توتالیتر پلیسی بود که به صورت فدرال اداره می شد.

  • منبع خبر : آذرپژوه