گروه سیاسی/تنوع در تاریخ معاصر، زمینه را برای ایجاد اختالف و درگیری چه با منشأ خارجی و چه داخلی، فراهم ساخته و تنوع قومی و فرهنگی را به عنوان ابزاری برای مقاصد سیاسی، چه در سطح داخلی و چه بینالمللی مطرح نموده است

بخش اول/گروه سیاسی/ محمدرضا ربانی:مقدمه: از پدیده ‏هایی که در تاریخ معاصر ایران بسیار خودنمایی می‏کند، مسئله مرکزگریزی در نواحی مختلف آن است. این پدیده نوظهور در سیر تاریخی ایران، خطری است که اگر ماهیت واقعی آن بر اساس عملکرد فکری و میدانی جریان مزبور مورد شناسایی قرار نگیرد و کنش و واکنش با چنین جریاناتی هوشمندانه انجام نشود، می‏تواند یکپارچگی و امنیت ملی را به مخاطره انداخته و زمینه را برای تهدید تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و بارکردن هزینه‏های سنگین اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراهم آورد. ایران به لحاظ تنوع و تکثر زبان‏ها و لهجه ها، و تفاوت‏هایی که تنوع اقلیمی آن ایجاد کرده است، دارای خرده فرهنگ‏های مختلفی است. این تنوع در تاریخ معاصر، زمینه را برای ایجاد اختلاف و درگیری چه با منشأ خارجی و چه داخلی، فراهم ساخته و تنوع قومی و فرهنگی را به عنوان ابزاری برای مقاصد سیاسی، چه در سطح داخلی و چه بین‏المللی مطرح نموده است. در این خصوص اقوام آذری، ترکمن، کرد، عرب و بلوچ که عمده تشکیل دهنده گروه‏های قومی ایرانی می‏باشند، در موارد متعدد مورد انگیزش قومی قرار گرفته و کشور را از توسعه در جنبه‏های مختلف آن دچار مشکل نموده اند. جریان واگرای آذربایجان بعد از پیروزی جمهوری اسلامی ایران، که با تعابیری از جمله «پان‏ترکیسم»، «پان‏آذریسم»، «قومیت‏گرایان آذربایجان»، «هویت طلبان ترک» و… مطرح می‏شود، در این مطلب مورد بررسی واقع شده است.

۱٫ عملکرد جریان واگرای آذربایجان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

با توجه به وزن بالای ژئوپليتيکی آذربايجان از نظر شاخصه­هايي مانند جمعيت، وسعت، منابع، نيروي انساني با کيفيت و…، موجودیت پیدا کردن جریانی واگرا و مرکزگریز در اين ناحیه پر اهمیت، در کنار چالش‏هاي اساسي ماهوي براي امنيت ملي و تماميت ارضي کشور، مي­تواند با تضعيف حاکميت ملي، زمينه را براي فعال شدن و تشدید واگرایی در ديگر مناطق فراهم نموده و فروپاشي سرزميني کشور را تسهیل نماید. حتي در صورت عدم تجزيه کشور، عرصه سياسي و رقابت براي کسب قدرت، بار قومی- ناحیه‏ای به خود گرفته و سرنوشتي بسان سرنوشت لبنان، بلژيک، عراق و… را براي کشور رقم خواهد زد. در چنين شرايطي قدرت اثر­گذاري منطقه­اي و جهاني ايران به چالش کشيده می‏شود. و طبعاً از قدرت چانه زنی سیاسی ایران در مقابل قدرت‏های منطقه‏ای و فرامنطقه ای کاسته خواهد شد.

آنچه از بررسی گزاره‏های فکری و میدانی جریان واگرای آذربایجان مشهود است این جریان در تلاش برای تبدیل گفتمان ملی مردم آذربایجان، در خوشبینانه‏ ترین حالت ممکن، به یک گفتمان هویت خواهانه از نوع سیاسی است و این امر سبب خواهد شد که جامعه آذري به مسائل مختلف در عرصه­ هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي با زاویه دید قومیت محور بنگرد و بر اساس آن کنش و واکنش انجام دهد. و در گام بعدي گفتمان ناسیونالیسم قومی وارد عرصه سياسي شده و بسيج سياسي قومي (جنبش قومی) در سطح توده‏ای و بی‏توجه به ماهیت تکوینی این جریان رخ خواهد نمود. آنچه که تا امروز به عنوان جريان غالب در سطح توده مردم آذربايجان وجود داشته است اين بوده که عموم مردم به شعارها و جريان‏هاي واگرا توجهي نداشتند و اين امر تنها در سطح بخش محدودي از نخبگان جريان داشته است. از اين رو کساني که به دنبال استفاده ابزاري از آن در عرصه ­هاي مختلف به ويژه در برهه­ هاي انتخاباتي بودند، توفيق زيادي به دست نمي­آوردند. اما با جدیّتی که این جریان در طی طریق واگرایی داشته است، به نظر مي­رسد با استمرار وضع کنونی، در آينده­اي نه چندان دور شاهد شکل ­گيري جنبش قومي در آذربايجان باشيم.

مطلب حاضرکه در سه قسمت تقدیم خواهد شد، برای بررسی عملکرد جریان واگرای آذربایجان از بدو شکل گیری و خصوصاً در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با تاکید بر ادبیات سیاسی این جریان که شامل پیش داوری‏ها، داوری‏ها، خواست ها، آمال و آرزوها، تاکتیک‏های مبارزاتی، استراتژی‏ها و خلاصه هر آنچه در کلیت این جریان حائز اهمیت است، اقدام و با توجه به استراتژی جدید جریان واگرای آذربایجان (مطرح کردن رویدادها به شکل نمادین)، به شناسایی و ادبیات سیاسی این جریان خواهد پرداخت. خصوصاً از زمان شیوع گسترده شبکه‏های اجتماعی فعالیت‏های این جریان بیشتر به نمادین بودن سوق پیدا کرده است و اغلبِ موارد مورد تاکید این جریان به صورت نمادین مورد تبلیغ قرار می‏گیرد. در بحث زبان گزاره‏هایی به صورت نمادین مطرح می‏گردند از جمله اصالت زبان ترکی در کل و اصالت آن در منطقه آذربایجان، برتری زبان ترکی، تدریس به زبان مادری و … . در موضوع تاریخ مواردی از جمله تسلط ترکان در جهان اسلام و همچنین حاکمیت‏های ترکی برپاشده در ایران، مصادره برخی اسطوره‏ها و اسطوره تراشی از برخی شخصیت‏های تاریخی و همچنین مواردی در فرهنگ و سنت به صورت نمادین ارائه می‏شوند. برخی از مفاهیم سیاسی به عنوان نشانه‏ای از این گفتمان در ادبیات سیاسی این جریان بسیار رایج است.

۱-۱٫ مفاهیم بنیادین مورد تاکید جریان واگرای آذربایجان:

 برای تحلیل درست ادبیات سیاسی جریان واگرای آذربایجان، می‌توان آن را به دو بخش ایجابی و سلبی تقسیم و مورد بررسی قرار داد: بخش ایجابی این ادبیاتِ سیاسیِ نمادین معطوف به مواردی است که از طریق آن گروه «خود»ی در این ادبیات مورد بازنمایی قرار می‏گیرد. این جریان به شکل بسیار هوشمندی سعی در تعریف «خود» در اغلب موارد معطوف به هویت دارد که طیفی از گزاره‏های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی به ویژه زبان ترکی را در بر می‏گیرد. بخش سلبی نیز معطوف به بحث «دیگر»ی‌سازی می‏باشد. دیگری‌سازی این جریان که عموماً عناصری از هویت ایرانی را در‌بر‌می‏گیرد نقش انسجام بخشی به گروه مورد هدف این جریان را دارد. گذشته از موارد تاریخی و فرهنگی جغرافیایی که در «دیگر»ی سازی برای گروه «خود» جریان واگرا نقش پایه‏ای و بنیادین دارد، موضوع تبعیض در انواع مختلف آن، جایگاه ویژه‏ای را در دیگری سازی به خود اختصاص داده است. در شکلگیری مفاهیم بنیادین جریان قومگرای آذربایجان نخبگان، به خصوص نخبگان فکری نقش اصلی را بر عهده داشتند.

۲-۱٫ نخبگان جریان واگرای آذربایجان:

نقش نخبگان محلی در فعال شدن گسل‏ها و شکاف‏های قومی در راستای بروز واگرایی تاثیرگذار است. نخبگان واگرای آذربایجان را به دو سنخ می‌شود تقسیم کرد که شامل نخبگان سیاسی (ابزاری) و دیگری نخبگان فکری هستند و اصولاً در جامعه غیر مدنی واگرای آذربایجان در واقع تفکیک آن‌ها از همدیگر کاری بس مشکل و گاه همراه با تداخل صورت می‌گیرد(خوشحال و عابدینی، ۱۳۸۹: ۱۱۵). دکتر ازغندی در کتاب «نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب»، نخبگان فکری را به نوعی صاحبان اندیشه معرفی می‏کند که مسئولیت اصلی بهسازی جامعه را برعهده دارند(ازغندی، ۱۳۷۴ : ۷۱۰). اما در جریان واگرای آذربایجان آن تعریفی که ازغندی از نخبگان فکری دارد، مصداق عینی ندارد. و بیشتر افرادی که داعیه رهبری فکری جریان واگرای آذربایجان را دارند، به نوعی وابستگی آنها به سرویس‏های جاسوسی کشورهای هم سو با جریانات قوم‌گرایی در آذربایجان را در کارنامه خود دارند. در دایره نخبگان فکری آذربایجان می توان از افرادی چون زهتابی به عنوان یکی از ابتدایی‏ترین‏های این جریان اشاره کرد. همچنین در بخش نخبگان ابزاری از پیشه وری و چهرگانی به عنوان دو تن از تاثیرگذارترین افراد این جریان می توان نام برد.

۳-۱٫ تشکّلات سیاسی منتسب به جریان واگرای آذربایجان:

جریان واگرای آذربایجان به ویژه بخش مستقر در خارج کشور، در سال‏های گذشته اقدام به تشکیل گروه‏های مختلف در راستای هماهنگی بیشتر میان اعضای خود کرده است. ایجاد این نوع تشکیلات علاوه بر یکپارچه کردن سیاست‏های قومی این جریان در داخل و خارج کشور، در کسب امتیازات ویژه و کمک‏های مالی از دولت‏های خارجی مخالف جمهوری اسلامی ایران هم مفید فایده بوده است. چهار مورد از تشکیلات مهم این جریان عبارتند ازگاموح، گاماج، ینی گاموح و جاماح که در خارج از ایران راه‌اندازی و به فعالیت خود ادامه می دهند و نقش مهمی در شکل دادن به فعالیت های نخبگان میانی جریان واگرای آذربایجان و همسو کردن آن با ادبیات تولید شده توسط نخبگان ابتدایی جریان، بر عهده دارند. استفاده از فضای مجازی برای پیشبرد اهداف جریان به عنوان مهمترین ابزار توسط این تشکل ها مورد بهره برداری قرار گرفته است.

ادامه دارد…

  • نویسنده : محمد رضا ربانی
  • منبع خبر : آذرپژوه