گروه گزارش: در طول تاریخ هیچ تباین و تقابلی بین زبان ملی فارسی و زبان هایی که به شکل محلی و منطقه ای و مادری با هرتعبیری در نواحی مختلف ایران متداول بوده وجود نداشته و هر کدام از اینها در کنار هم البته با تعریف و تحدید یعنی معین کردن و محدود کردن جایگاه مشخص اونها به زندگی و حیات خود ادامه دادند.

گروه گزارش: روز پنج شنبه‌ برابر با نهم شهریور ماه، تبریز محل برگزاری همایش «چشم‌انداز وحدت ملی ایران و نقش آذربایجان» بود. بیش از یکصد نفر از محققان و پژوهشگران این حوزه از استان‌های مختلف در این مراسم شرکت کرده و دغدغه‌های خود را در این حوزه مطرح کردند. گروه گزارش آذر پژوه تلاش کرده است تا در چند روز آتی به برخی از مهمترین سخنرانی‌های این جلسه بپردازد.

فردوسی هم ایران دوست به تمام معنای کلمه است و هم مسلمان!

دکتر سجاد آیدنلو، شاهنامه پژوه ارومیه‌ای و استاد دانشگاه، یکی از سخنرانان همایش «چشم‌انداز وحدت ملی ایران و نقش آذربایجان» بود. آیدنلو سخنان خود را با توصیه‌ای به جوانان و البته برخی بزرگان که در تحقیقات خود از گرایشات صرف علمی دور و به سمت احساسات و تعصبات کشیده می‌شوند آغاز کرد: «اگر از بنده سوال شود که آقای آیدنلو شما که حدود سی سال است بصورت تخصصی در حوزه‌ی مشخص شاهنامه و ادب پهلوانی ایران کار می‌کنید، عصاره‌ی تجربه‌ی خود را در یک جمله بفرمایید، بنده عرض خواهم کرد که این تجربه در سه موضوع خلاصه می‌شود:

۱- یادگرفتن روش درست علمی و تبعیت از روش درست علمی که امروز ما گاه در بعضی از فرمایشات حتی پیشکسوتان عدول از این روش را می‌بینیم! ۲- تخصص گرایی و تمرکز در یک حوزه‌ی موضوعی مشخص؛ در هر یک از شاخه های علمی که تحقیق می‌کنید اعم از ادبیات، علوم سیاسی، فلسفه، روانشناسی، تاریخ و… ۳- تاکید اکید بر پرهیز از هرگونه احساسات، هیجانات و تعصبات در مباحث علمی!

به عنوان نمونه، بعضی از دوستان جوان گاهی در برخی از مباحثِ ایران دوستانه با محوریت موضوع این جلسه یعنی وحدت و هویت ملی ایران، دچار افراط یا تفریط‌ و عدول از اصل عدم گرفتاری در دام احساسات و هیجانات می‌شوند.»

وی افزود: «به عنوان مصداقی به دونکته اشاره خواهم کرد که دوستان بدانند که این دو حوزه کدام‌ها هستند: یکی مسئله‌ی دین در مباحث هویت ملی ایران است! یکی از مولفه های مهم هویت ملی ایران مسئله‌ی دین است. ۱۴۰۰ سال است که دین این کشور دین مقدس اسلام است در برهه‌ای مذهب تسنن و از برهه‌ای به بعد تا به امروز تشیع. در جلسه های شاهنامه خوانی و شاهنامه پژوهی و اقتضای حوزه تخصصی خود من، یک کنشی یا یک مقاومتی در مقابله با مسئله‌ی دین اسلام و تشیع ایجاد می‌شود. این صد درصد غلط است. در جهت اطلاع جوانان حاضر در جلسه عرض می‌کنم که اسلام و تشیع یکی از اساسی ترین و مهم ترین مبانی هویت ملی ایران است و السلام! بی‌نکته‌ای کم و زیاد این را دوستان توجه بکنند و هیچ تناقض و تباینی بین ایران دوستی و مسلمان بودن و اهل سنت یا تشیع بودن نیست! عده ای این را در مقابل هم قرار می‌دهند و تصور می‌کنند ایران دوستی یعنی خدای نکرده اسلام ستیزی یا برعکس! هرگز چنین نیست! از فردوسی ایران دوست تر ما نداریم، هم ایران دوست به تمام معنای کلمه است، هم مسلمان، هم شیعه و هم به تعبیر خودش خاک پای حضرت امام علی (ع)! حالا کسانی به لحاظ شخصی نمی‌پسندند، نپسندند ولی این پسند شخصی را تبدیل به یک گزاره‌ی علمی نکنیم! پس اسلام، تشیع و قبل از آن تسنن یکی از مبانی اصلی هویت ایرانی است این یک مسئله در مورد هیجان و احساسات.

هیچ تباین و تقابلی بین زبان ملیِ فارسی و زبان‌های محلی وجود ندارد

شاهنامه پژوه ارومیه‌ای ادامه داد: «نکته دوم که دوست عزیز بنده حافظ پژوه بسیار خوب و آینده دار جناب آقای شفقت هم فرمودند و بعضی از دوستان هم بر این نظر هستند و دچار این افراط و تفریط و هیجانات می‌شوند مسئله نسبت زبان ملی پرافتخار فارسی و زبان های محلی و مادری در ایران است. باز تصور بعضی از دوستان ایران دوست و کسانی که بر هویت ملی ایران قائل هستند این است که ما چون زبان ملی مان و در برهه ای به بعد زبان رسمی مان فارسی است این یعنی نادیده گرفتن یا انکار زبان‌های مادری و محلی!  در مقابل این تفکر نادرست، عده‌ای هم هستند که درباره‌ی زبان های مادری یا محلی تحقیق می‌کنند و چنین تصور می‌کنند که پژوهش یا علاقه به یک زبان مادری یا محلی مساوی است با انکار یا نادیده گرفتن زبان ملی فارسی در ایران! این هر دو گزاره هم به نظر بنده و بسیاری از صاحب نظران و استادان ما زبان شناسان و بزرگان درجه یک که به شکل مکتوب هم نوشته اند نادرست است.

در طول تاریخ هیچ تباین و تقابلی بین زبان ملی فارسی و زبان هایی که به شکل محلی و منطقه ای و مادری با هرتعبیری در نواحی مختلف ایران متداول بوده وجود نداشته و هر کدام از اینها در کنار هم البته با تعریف و تحدید یعنی معین کردن و محدود کردن جایگاه مشخص اونها به زندگی و حیات خود ادامه دادند. در آذربایجان زبان ملی همیشه فارسی بوده هست و خواهد بود زبان مادری و محلی هم از مقطعی که بحث است و شروع تاریخی‌اش ترکی آذربایجانی بود و عزیز هم است. در کردستان کردی بوده در بلوچستان بلوچی بوده در لرستان لری و… ما برای بالابردن و حفظ زبان ملی ایران، نیازی به انکار زبان های مادری یا محلی نداریم این هم نکته دوم.»

مردم ایران در طول یک تاریخ ملت بودند

دکتر آیدنلو در ادامه و در پاسخ به این سوال که آیا ایرانیان ملت هستند یا می‌توان ایران را مجموعه‌ای از اقوام یا تمدن‌ها نامید؟ گفتند: «به لحاظ روش شناسی و اصطلاح شناسی باید دقت شود که برخی از اصطلاحات و واژه‌ها تعابیر جدیدی هستند و به اصطلاح مدرن هستند، مثل مفهوم ملت! اگر ادبی‌تر عرض بکنم مثل مفهوم «حماسه» که یک اصطلاح جدیدی است. اما جدید بودن آن به معنای این نیست که چون آن اصطلاح جدید است پس مفهوم آن هم جدید است! برای اصطلاح حماسه در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر مفهوم و موضوع از دیرباز وجود داشته است! اگر کلمه‌ی حماسه از حدود سال ۱۳۰۰ هجری شمسی در ایران متداول شده به معنای این نیست که ما از قبل ۱۳۰۰ حماسه  نداشتیم! اثر را داشتیم تعبیر یا اصطلاح برای آن یک مقدار متاخرتر است.

 مردم ایران در طول تاریخ ملت بودند بخاطر این که عناصر و مولفه های تشکیل دهنده یک ملت را با تعریف امروزی در طول تاریخ داشتند و بهترین گواه آن هم شاهنامه‌ی حکیم فردوسی است. حالا اگر بخواهیم مثال ادبی بزنیم به اقتضای بعضی مخاطبان؛ کشور مشخصی است، اهالی شهرهای مختلف و نواحی مختلف ایران در یک انسجام و در یک هماهنگی با یک هدف واحد ملی که دفاع از حیثیت و تمامیت هویت ارضی کشور است با هم همراهی می کنند.»

ما در ایران تنها یک قوم داریم به نام قوم ایرانی!

 شاهنامه پژوه ارومیه‌ای در ادامه تاکید کرد: «مسئله‌ی دوم این است که آیا ما مجاز هستیم با تعریفی که از هویت ملی و مولفه های هویت ملی در ایران داریم به وجود اقوام در ایران قائل شویم؟ وقتی می گوییم اقوام، خوب پشت بند این صحبت می‌آید قوم لر، قوم کرد، قوم بلوچ، بعضی ها می‌گویند قوم آذری بعضی ها می‌گویند قوم ترک و…! اما همین کاربرد و همین اصطلاح که در رسانه‌ها مکرر است مقدمه‌ای می‌شود برای این که آن کسی که خودش را منتسب می‌داند به قوم لر یا به قوم کرد با اون کسی که او را منتسب کردند به قوم فرض بفرمایید آذری یا ترک یا هر تعبیر دیگری، احساس غیریت بکند! عقیده شخصی بنده این است که می‌توان آن را از زوایای دانش‌های مختلف نقد کرد که ما در ایران تنها یک قوم داریم به نام قوم ایرانی و السلام!!! و تمام مردمان و ساکنان شهرهای مختلف ایران اگر قرار باشد بنامیم به نظر بنده یا به پیروی از سنت ادبی و تاریخی خودمان با انتصاب های جغرافیایی بنامیم مانند قطران تبریزی، حافظ شیرازی، فردوسی توسی، مسطوره کردستانی و… یعنی نواحی و شهرها را پررنگ بکنیم نه قومیت ها را! یا اگر به هر دلیل بخواهیم به زبان‌های مادری یا محلی اشاره بکنیم تعبیر دقیق ترکی زبانان ایران، کردی زبانان ایران، لری زبانان ایران را به کار ببریم نه تعبیری مثل ترک یا کرد یا امثال این ها را. چون مفهوم نژاد مفهومی است که در جهان امروز تمام شده و ما یک مفهوم داریم به نام هویت. در نتیجه ایران یک ملت است و یک هویت واحد است.»

  • منبع خبر : آذرپژوه