لشکرکشی روس ها از قره‌باغ به اردبیل شاید تنها لشکرکشی در تاریخ برای تسخیر و غصب گنجینه علم و ادب بوده که با سیاست و یا منافع نظامی در جهان منافات داشته است

مدیر مسئول: کتاب و کتابخانه‌ها در ایران از دیرباز اهمیت بالایی داشتند و همواره کتابخانه‌های متعددی در این سرزمین وجود داشته است. از طرفی طی حملات ویرانگرانه‌ای که در طول تاریخ، به ایران می‌شد، یکی از اماکنی که همواره مورد هجمه، تخریب و غارت قرار می‌گرفت، همین کتابخانه ها بودند. در یکی از این حملات کتابخانه‌ی بقعه‌ی شیخ صفی الدین اردبیلی که حاوی کتاب‌های ارزشمندی بوده است توسط روس‌ها غارت شد. البته خود روس ها و در راس آنها گریبایدوف، در زمان غارت کتابخانه، مدعی به امانت گرفته شدن کتاب ها بودند ولی این کتاب‌ها در نهایت سر از موزه‌ی آرمیتاژ درآوردند. ماجرای این غارت که در ادامه نقل می‌شود، زنگ هشداری است برای مسئولان فرهنگی کشور تا اقداماتی را جهت بازگرداندن این گنجینه‌ی ارزشمند انجام دهند.

لشگر کشی به اردبیل برای تاراج گنجینه‌ی فرهنگی ایران

 لشکرکشی روس ها از قره‌باغ به اردبیل شاید تنها لشکرکشی در تاریخ برای تسخیر و غصب گنجینه علم و ادب بوده که با سیاست و یا منافع نظامی در جهان منافات داشته است. در هر صورت در ۲۵ ژانویه ۱۸۲۸ م و به هنگام مذاکرات صلح میان عباس میرزا و پاسکویچ ـ شهر اردبیل توسط قوای روس به فرماندهی ژنرال سوشتلن و همراهی سرهنگ «سنیاوین» محاصره و پس از اندک مقاومتی از طرف نیروهای نظامی محلی به تصرف روس ها درآمد. سعید نفیسی در این مورد می نویسد: «در اطراف اردبیل چندین معدن مس هست که برای نیازمندی های نظامی آن زمان اهمیت بسیار داشته، عباس میرزا با دستیاری مهندسان اروپایی، قلعه آن شهر را ساخته بود که به گفته سوشتلن برتری های چند بر قلاع دیگر ایران داشته است. علاوه بر آن در آن قلعه علوفه و خواربار و تچهیزات نظامی فراوان ذخیره کرده بودند… لوازم توپخانه نیز در آنجا فراوان بود و با همه این برتری ها دفاع از آن شهر برای لشکریان ایران دشوار شده بود. پسران عباس میرزا که فرمانده پادگان این شهر بودند و مردی ایتالیایی که «برناردی» نام داشت و فرمانده توپخانه آنجا بود ، شایستگی این کار را نداشتند.»

 اشغالگران اردبیل پس از تصرف اردبیل علماء شهر را در یک محل جمع کرده و ایشان را از قصد و نیّت پاسکویچ و گریبایدف درباره انتقال کتابخانه آگاه کردند. گرچه علماء در آغاز مخالفت کردند و هر یک درباره وقفی بودن کتب کتابخانه داد سخن دادند، ولی خیلی زود متوجه شدند که گوش کسی به حرف آنان بدهکار نیست و از طرف حکومت و حکومتیان نیز کاری ساخته نیست. پس به اجبار به انتقال کتاب های کتابخانه تن در دادند و کتابخانه را تسلیم قوای نظامی روس کردند، مشروط بر اینکه پس از نسخه برداری آنها را به محل اصلی عودت دهند. بالاخره کتابخانه به تصرف ژنرال روسی درآمد و از اوائل ماه فوریه / اواخر ماه رجب ، دو دسته قشون سواره و پیاده کاروان کتب نفیس بقعه شیخ صفی را از اردبیل تا تفلیس همراهی کردند.

آنچه از مفاد خاطرات گریبایدوف در گرجستان و ایران بر می آید این است که کتاب های بقعه شیخ صفی به رسم امانت، جهت مطالعه به تفلیس برده شد؛ ولی متأسفانه دیری نپایید که کتاب های مزبور از کتابخانه‌ی سن پطرزبورگ و موزه آرمیثاژ سردرآورد و در حال حاضر کتاب های یاد شده در کتابخانه لنینگراد – البته به قول خود روس‌ها «به رسم امانت»- موجود است. این روزها که سیاست و دیپلماسی ایرانی کاری کرده که روس‌ها درظاهر نسبت به ایران دید تجاوزکارانه‌ای نداشته باشند، آیا بهتر نیست تا همتی و تلاشی صورت گیرد تا هر چه زودتر این امانت به صاحب اصلی آن یعنی ملت ایران برگردانده شود؟!

  • نویسنده : مدیر مسئول
  • منبع خبر : آذرپژوه