منظومه حیدر بابا در اولین نوبت چاپ به خط میزا طاهر خوش نویس و با مقدمه ای از خود شهریار و دو تن از مشهورترین و شناخته شده ترین اساتید دانشگاه تبریز، مهدی روشن ضمیر و عبدالعلی کارنگ ، در تبریز به چاپ رسید.

بخش سوم: زیبایی و آوازه بلند حیدر بابا، خویشان و بستگان و هم ولایتی های شهریار را برای دعوت وی به زادگاه اش مجاب کرد. از وی خواستند تا پس از سالیان دراز، دوباره به زادگاه خود بازگردد و اوضاع کنونی آن را از نزدیک ببیند و با شخصیتهای اثر دیداری تازه کند.

 شهریار دیدار مجدد آنجا را که بدان زیبایی و حلاوت توصیف کرده بود پذیرفت. و پس از ۳۸ سال دوری و جدایی، در ۱۳۳۷ ش در ۵۳‌سالگی، به آغوش خاطره انگیز حیدربابا بازگشت. او بازگشت اما به قول استاد مرتضوی بهشت گمشده اش را نیافت. نیافت و این بار همای خیالش به هوای آن گمشده پر پرواز گشود.

شهریار بخش دوم حیدر بابا را سرود اما حسرتناک و غم بار. منظومه‌ی دوم ابتدا در ۳۰ بندِ پنج‌مصراعی و در همان وزن هجایی، مانند منظومه‌ی اول سروده شد، ولی بعدها شاعر آن را گسترش داد و به ۴۹ بند رساند این منظومه در ۱۳۴۵ ش، همراه با منظومه‌ی اول و با مقدمه‌ی منوچهر مرتضوی، در تبریز منتشر شد.

بـوردا خـیال مـیدانـلاری گنیشدی

داغلار داشلار بوتون منله تانیشدی

گـورجـک منی حیدربـابـا دانیشدی

بو نـه سسدر سـن عـالمه سالوپسان

گل بیر گورک اوزون هاردا قالوپسان

منوچهر مرتضوی در مورد قطعه‌ی دوم می نویسد: شاعر پس از سالها دوری، به سرزمینی که دیده‌ی وی را به صفای طبیعت گشوده است، باز‌می‌گردد و اشک شوق را با سرشک غم می‌آمیزد و نقش دل‌فریب پرده‌ی رنگین کودکی را در دامن حیدربابا جست‌وجو می‌کند، ولی جز نقشی مبهم از ردپای گذشته‌ها و رفته‌ها بر روی ریگ روان، چیزی نمی‌یابد. از سوی دیگر، چون شهریار در بازگشت به زادگاهش دیگر آن نوع نگرش دوره‌ی جوانی را ندارد، بهشت گمشده‌ی خود را نمی‌یابد و نمی‌تواند آنچه را که در کودکی دیده است، دوباره ببیند؛ به‌ناچار بازمی‌گردد تا دل به خاطره‌ها خوش بدارد و شاید به‌سبب همین یأس و سرخوردگی است که در منظومه‌ی دوم این شعر، شدت گلایه‌ها و عتابها و خشونت شاعر با کوه خاطره‌انگیزش بیشتر است.(۱)(۲)

زمـان گـچیر افـق لرده تـوز قـالیر

کـروان کـیمی اوزاقلاردا توز سالیر

دومــان گـلیر اورکـلری چـولـقلیر

اورک دیر زمان کـچمه، آمـان دور

کچنلرده گوزوم وار بیر دایان ، دور

در منظومه‌ی دوم، رنگها اندکی تیره‌تر می‌شود و در خیال شاعر، روستای مورد نظر وی آن‌چنان که او می‌خواست، خودنمایی نمی‌کند. شاعر نگاه می‌کند و می‌بیند که دیگر چراغی در آنجا روشن نیست.(۳) جوانان پا به سن گذاشته ۷۰ کفن پوسانده‌اند، و دوشیزگان و نوعروسان همه زار و نزار افتاده‌اند.(۴) پس از دیدن دگرگونیهای بسیار در خشگناب، قلب حساس شاعر سخت آزرده شد و با تأسف و اندوه فراوان، یک حیدربابای ملول و درمانده سرود.(۵)

شهریار منظومۀ دوم را برپایه‌ی مشاهداتش در بازگشت به خشکناب سرود. بنابراین در این منظومه مسائل عینی و ملموس بیشتر از مضامین عاطفی و حسی خودنمایی می کند؛ بدین ترتیب، مشاهده می‌شود که شاعر تا چه اندازه از نزدیک به طرز زندگی و آرزوها و رنجهای مردمش آشناست و چنین است که منظومۀ اول بیانگر دیدگاه رمانتیک شاعر و منظومۀ دوم دنیای واقعی او را به نمایش می‌گذارد.(۶)

هرچند زمینه و موضوع هر دو قطعه تجدید و تثبیت خاطرات ایام کودکی و تجسم و تصویر زندگانی ساده و شیرین و بی‌پیرایۀ دامن‌نشینان کوه حیدر‌بابا ست، نخستین قطعه سلام و پیامی از دور و خاطراتی آمیخته با حکایت شب هجران است، و منظومۀ دوم گلایه و درد دلی است از نزدیک، و گفت‌و‌گو و پرس‌وجویی است که به‌صورت حضوری، میان حیدربابا و فرزند شاعرش درمی‌گیرد.(۷)

حـیدربـابـا چـکدون منی گتیردون

یـــوردومـوزا، یــوامـیزا یـتیردون

یـوسفوی اوشـاق ایـکن ایـتیردون

قوجا یعقوب ایتمیشسمده تاپوپسان

از نکات جالب توجه در مورد حیدربابای شهریار، سال چاپ آن در ۱۳۳۲ و مهم‌تر از آن، مقدمه نگاران آن می باشد. منظومه حیدر بابا در اولین نوبت چاپ به خط میزا طاهر خوش نویس و با مقدمه ای از خود شهریار و دو تن از مشهورترین و شناخته شده ترین اساتید دانشگاه تبریز،  مهدی روشن ضمیر و عبدالعلی کارنگ ، در تبریز به چاپ رسید. خود استاد شهریار در شمردن محسنات چاپ اول حیدر بابا می‌گوید: «به خامه دو استاد دانشمند آقایان روشن ضمیر و کارنگ مزین و مقدمه نویسی شده و…»

بخش دوم حیدر بابا که در سال ۱۳۴۵ چاپ شده بود به قلم استاد منوچهر مرتضوی مقدمه نگاری شد که می توان گفت جامع و مانع ترین تحلیل از شعر استاد شهریار را به قلم جاری کرده است. البته آنچنان که نیازی نیز در پیشگفتارش بر «حیدربابایه سلام» نوشته، مقدمه استاد مرتضوی  تعمدا در تجدید چاپ های بعدی تکرار نشد. استاد شهریار در باب محسنات حیدربابای دوم نیز به مقدمه نویسی و مزین شدن اش به خامه منوچهر مرتضوی اشاره کرده است.

ادامه دارد…

پی نوشت‌:

۱- پوراسمعیل نیازی، جمشید، حیدربابایه سلام، مقدمه منوچهر مرتضوی (۴۵)

۲- حیدر بابایه سلام، با مقدمه مرتضوی، صفحه ۳۱

۳- همان

۴- همان ص ۳۲

۵- کاویان پور، احمد زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار ۱۳۷۶، ص ۸۷

۶- حیدر بابایه سلام، مرتضوی ۳۶، ۳۹

۷- همان ۲۸

  • نویسنده : میر محمد حسینی
  • منبع خبر : آذرپژوه