کروه فرهنگ و ادب: عاشیق‏ها علاوه بر هنرمندی، از احکام شرعی و مسائل دینی نیز مطلع بودند و سروده‏های آنها منحصر به قوم و سرزمین مادرزادیشان نبوده است. آنها در مدح پیامبر اسلام(ص) و ائمه شیعه (ع) هم شعر می‏سروده‏اند.

گروه فرهنگ و ادب: «عاشیق‏های آذربایجان» نوازندگان و آوازخوان‏هایی هستند که اشعار و داستان‌های ترکی آذری به یادگار مانده از گذشتگان را با استفاده از سازهایی مخصوص، می‌سرایند. آن گونه که عمار احمدی در کتاب «خنیاگران آذربایجان» آورده است، عاشیق‏ها علاوه بر هنرمندی، از احکام شرعی و مسائل دینی نیز مطلع بودند و سروده‏های آنها منحصر به قوم و سرزمین مادرزادیشان نبوده است. آنها در مدح پیامبر اسلام(ص) و ائمه شیعه (ع) هم شعر می‏سروده‏اند. احمدی همچنین درباره جایگاه عاشیق‌ها در فرهنگ آذربایجان تصریح کرده: «این جایگاه و اهمیت و توجه به دلیل نقش آنها در انتقال فرهنگ و ادبیات شفاهی مردم محقق شده است.» با توجه به جایگاه مردمی این هنرمندان و اهمیت و نقش آنها در انتقال باورها و آئین‌های محلی، می‌توان از لابه‌لای اشعار و سروده‌های آنها به فرهنگ و سنن قدیمی منطقه آذربایجان دست پیدا کرد.

‌زبان‌ ترکی آذری تازه‌ به‌ ميدان‌ آمده‌ است‌

 حیدر پیر علیلو در کتاب «پیرامون فرهنگ و تاریخ آذربایجان» درباره یافتن زبان پیشین آذربایجان از میان ترانه‌ها و سروده‌های عاشیق‌ها می‌نویسد: «تحقيق‌ در ترانه‌ها و سروده‌هاي‌ عاشيقي‌ آذربايجان‌ كه‌ كرم گنجه‌اي (وی پیش از صفويه مي‌زيسته ‌است و از ديوان او معلوم مي‌شود كه او تركمن بوده است.) و قرباني‌ (وی حدود ۹۳۶ ش در عهد شاه اسماعيل صفوي زندگي مي‌كرد) و عباس‌دهخوارقاني (آذرشهري م ۱۰۰۰ ش)‌ که متقدم‌ترين‌ آنهايند و خسته‌ قاسم‌ تيكمه داشي (م ۱۱۵۷ ش) و علی‌عسگر گويچه‌اي‌ (م ۱۳۰۰ ش) معروف‌ترين‌ آنها، كه‌ متجاوز از ۲۵۰ سال‌ از دوره آنها نمی­گذرد، نيز مؤيد خوبي‌ بر اين‌ نظريه‌ است‌ كه‌ ثابت‌ شود ‌زبان‌ آذري‌ امروزي [ترکی آذری]‌ تازه‌ به‌ ميدان‌ آمده‌ است‌. چنان كه‌ علعسگر گويچه‌اي‌ در ضمن‌ شعري‌ در سروده‌اي‌ به‌ نام‌ «منددي»‌ به وجود بقاياي فرهنگ‌ ايرانيِ‌ فارسي در اين‌ منطقه‌ اشاره دارد و می‌گوید:

يوخ‌ سازيمن‌ نه‌ پرده‌سي‌ نه‌ سيمي

 اوني‌ كيم‌ دبرتدي‌ نه‌ چالدي‌ سيمي‌

فضولي،‌ فــــردوسي،‌ حافظ،‌ نسيمي

اولارن‌ يــــازديغي‌ آيــــه‌مند دي‌

ترجمه: ساز من‌ سيم‌ و پرده‌ ندارد، بلكه‌ ساز عشق‌ است‌ كه‌ خود به‌ خود مي‌نوازد/ به‌ اين‌ علت‌ هر چه‌ را فضولي‌ و فردوسي‌ و حافظ‌ و نسيمي‌ سروده‌اند، يكجا درسينه‌ دارم.

و در شعري ديگر به آشنايي كامل خود به زبان فارسي در مناظره با عاشيق نقي اشاره كرده مي‌گويد:

فارسـيُت بولورسن شـعر و غـزل ده

عرب­خوانسان گَل قرآن دان دانيشاق

ترجمه: اگر فارسي مي‌داني بيا با شعر و غزل مناظره خود را شروع كنيم و اگر عرب­دان هستي با قرآن. (ديوان، علعسگر گويجه‌اي، ج ۱/ ص ۱۲۴-۱۰۶ و ۸۵)

«خسته قاسم» نيز به وجود بقاياي زبان فارسي در دويست سال قبل در منطقه بستان‌آباد (آذربایجان شرقی) اشاره مي‌كند. او درباره سئوگلي خود مي‌گويد:

اوبــالاري اوبــاميزا قـاريشار

گويده اولدوز بير بيليله باريشار

دانيشاندان فارسي زبان دانيشار

حيف توركه دونمز ديلي صنمين

ترجمه: يعني روستايشان نزديك روستاي ماست مثل نزديكي ستاره‌ها در آسمان؛ زبانش فارسي است و افسوس كه صنم زبان تركي نمي‌داند.(ديوان، خسته قاسم، ص ۴۱)

قدیمی ترین عاشیق ها متعلق به دوران صفویه هستند

تغییر و دگرگشت زبان مردم آذربایجان از آذری پهلوی به ترکی آذری امری نیست که بتوان با دلایل علمی آن را رد کرد. چون منابع تاریخی و علمی در تائید این رویداد تاریخی به اندازه‌ای متقن و محکم هستند که حتی خود تورکولوگ‌های منصفی چون جواد هیئت هم نسبت به متاخر بودن حضور ترکان در منطقه آذربایجان اشاره دارند که به برخی تاکیدات وی اشاره خواهد شد: «…موطن اصلی و اولیه اقوام ترک در آسیای مرکزی مناطق میان کوه‌های اورال و آلتای بوده است…» (هیئت،۱۳۸۰؛ ۳)، «…در زمان ساسانیان قسمتی از ترکان به فلات ایران آمدند…» (همان؛۴)، «…اغوزها به دین اسلام گرویدند و در قرن یازدهم میلادی به ایران و آسیای صغیر (ترکیه کنونی) آمدند» (همان؛۴) و یا «… در زمان سلاجقه، زبان فارسی زبان رسمی ایران و آسیای صغیر شد…» (همان؛۵) و…

 تغییر و دگرگشت زبان در آذربایجان را با تکیه بر روش‌های گوناگون می‌توان ثابت کرد که یکی از آنها توجه به فرهنگ و البته تاریخ ادبیات این منطقه است؛ عدم وجود کتاب‌ها و دیوان‌ها و اشعار به زبان ترکی، قبل از سده هفتم هجری در ایران و به تبع آن در آذربایجان، نشانه‌ی محکمی از نبود جایگاه زبان ترکی در آذربایجان و ایران است. قدیمی‌ترین اشعار به زبان ترکی را باید متعلق به عمادالدین نسیمی در قرن هفتم هجری دانست که وی هم شاعری از ترکمان‌های عراق بوده است. شاعری که در کنار اشعار ترکی خود، بهترین اشعار خود را به زبان فارسی سروده است و این نشان می‌دهد که غلبه زبان فارسی در آن دوره –همچنان که جواد هیئت هم اشاره درستی بدان کرده است- باعث شده بود که یک ترکمن ساکن در عراق هم به زبان رسمی و مورد قبول عموم، زبان به سرودن شعر باز کند.

رفتار و عملکرد عاشیق‌ها که جایگاه ویژه ای در ۴۰۰ سال گذشته در میان مردم آذربایجان داشته‌اند، می‌تواند ما را به شناخت بهتر و صحیح از فرهنگ آن دوران رهنمون سازد. به عنوان نمونه توجه به شعری که از خسته قاسم به یادگار مانده، (اوبالاري اوباميزا قاريشار/ گويده اولدوز بير بيليله باريشار/ دانيشاندان فارسي زبان دانيشار/ حيف توركه دونمز ديلي صنمين) نشان می‌دهد که تا آن زمان بخش زیادی از مردم آذربایجان هنوز به زبان آذری پهلوی (هم ریشه با زبان فارسی) تکلم می‌کردند و این نشان می دهد که دگرگشت زبان مردم هنوز تمام و کمال شکل نگرفته بود.

از طرفی بررسی تاریخ عاشیق‌ها در آذربایجان نشان می‌دهد که قدیمی‌ترین فردی که در ایران به عنوان عاشیق فعالیت داشته است مقارن با عصر صفوی بوده است و پیش از وی، این هنر جایگاهی در آذربایجان و ایران نداشته است. حسین محمدزاده صدیق در کتاب «داستان‌های دده‌قورقود» اسامی برخی از معروف‌ترین عاشیق‌های منطقه آذربایجان را برمی‌شمارد که بر اساس آن قدیمی‌ترین فردی که در ایران به عنوان عاشیق فعالیت داشته است مقارن با عصر صفوی بوده است. فارغ از اصل و نسب «عاشیق دیرلی قربان» که صدیق از وی به عنوان اولین عاشیق نام برده است، این واقعیت مهم از نوشته‌های صدیق مشخص می‌شود که تا قبل از وی (عاشیق قربان) هیچ عاشیقی در ایران فعالیت نداشته است و این امر نشان می‌دهد که در واقع همزمان با آغاز دگرگشت زبان پهلوی به زبان ترکی آذری (همزمان با دوره صفوی)، اولین عاشیق‌ها هم در آذربایجان ظهور و بروز یافته‌اند و پیش از آنها کسانی بدین هنر و با این سبک آوازه‌خوانی در ایران و آذربایجان فعالیت نداشته‌اند.

منابع:

۱- احمدی، عمار (۱۳۹۳)، خنیاگران آذربایجان، سوره مهر؛ تهران.

۲- پیرعلیلو، حیدر (۱۳۹۳)، پیرامون فرهنگ و تاریخ آذربایجان، ایران شناخت؛ تبریز.

۳- هیئت، جواد (۱۳۸۰) سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی، پیکان؛ تهران.

۴- محمد‌زاده‌صديق،‌حسين‌ (۱۳۴۶)، داستانهای‌دده‌قورقود، ‌زبان‌ و ‌ادبيات، ‌ش‌۵۱٫

  • منبع خبر : آذرپژوه