گروه سیاست/ احسان موحدیان: مهمترین نتیجه‌ی مذاکرات باکو-ایروان در اروپا در روزهای اخیر تسهیل جدایی قراباغ کوهستانی یا ارتساخ از ارمنستان، ادغام آن در باکو و برنامه ریزی برای انسداد همیشگی جاده لاچین بود. در بیانیه‌ی نهایی که پس از مذاکرات سه جانبه توسط چارلز میشل رییس شورای اروپایی قرائت شد، تصریح شد باکو ۲۹۸۰۰ […]

گروه سیاست/ احسان موحدیان: مهمترین نتیجه‌ی مذاکرات باکو-ایروان در اروپا در روزهای اخیر تسهیل جدایی قراباغ کوهستانی یا ارتساخ از ارمنستان، ادغام آن در باکو و برنامه ریزی برای انسداد همیشگی جاده لاچین بود. در بیانیه‌ی نهایی که پس از مذاکرات سه جانبه توسط چارلز میشل رییس شورای اروپایی قرائت شد، تصریح شد باکو ۲۹۸۰۰ کیلومتر مربع خاک ارمنستان را به رسمیت شناخته که این امر معنایی جز الحاق قراباغ کوهستانی یا آرتساخ به خاک باکو ندارد.

در بیانیه چارلز میشل تاکید شد علاوه بر جاده لاچین، اتصال آرتساخ به آغدام برای ارسال کمک‌های بشردوستانه توسط حکومت علیف هم یک گزینه است! با توجه به سابقه اقدامات حکومت باکو در بیش از ۲۰۰ روزی که از محاصره قراباغ کوهستانی می گذرد (قطع مکرر گاز، خشکاندن سد تامین برق و آب مردم محلی، ممانعت بر سر راه انتقال غذا و کمک های بشردوستانه و…) نتیجه عملیاتی توافق باکو با ارمنستان با هدایت میشل، اخراج قطعی ارامنه و سپس روسها از قراباغ کوهستانی و جایگزینی ناتو و اسراییل و ترکیه در یک منطقه فوق العاده حساس در نزدیکی مرزهای ایران خواهد بود. تا سال ۲۰۲۵ که زمان پایان ماموریت صلح بانان روسی است، روند الحاق قراباغ کوهستانی به خاک باکو نیز با این وضعیت عملا به پایان خواهد رسید. مگر اینکه مخالفان این روند یعنی روسیه، ایران و اپوزیسیون ارمنستان روش های خلاقانه‌ای بیابند.

دیگر نتایج مذاکرات باکو با ایران در اروپا به شرح زیر است:

۱. با توجه به تاکید بر حفظ حاکمیت ملی ارمنستان در بیانیه پایانی مذاکرات، ظاهرا اروپا با ایجاد کریدور جعلی زنگزور که حاکمیت ارمنستان را زیر سوال ببرد مخالف است، ولی تامین مالی ایجاد راه آهن در داخل خاک ارمنستان برای اتصال نخجوان به خاک اصلی باکو را برعهده می گیرد. عدم ایجاد کریدور جعلی زنگزور احتمالا تنها موردی است که پاشینیان نپذیرفته و در برابر آن مقاومت کرده، چون اگر چنین حقارتی را می پذیرفت دیگر چیزی از ارمنستان باقی نمی ماند! البته ایجاد چنین راه آهنی، نیاز حکومت باکو به ایران برای دسترسی به نخجوان را از بین می برد و از لحاظ ژئوپلتیک و ژئواکونومیک تحولی خطرناک به ضرر ایران است.

۲. مذاکرات بین ارامنه در قراباغ کوهستانی (آرتساخ) و باکو با واسطه گری اروپا و نه به صورت دوجانبه انجام می شود. به نظر می رسد هدف از این کار تسریع در رسیدن به توافق برای یکسره کردن کار آرتساخ و تقدیم آن به باکو است، نه تامین خواسته های ارامنه آرتساخ. چون قبلا مقامات اروپایی و آمریکایی بارها بر تعلق قراباغ کوهستانی به باکو تاکید کرده اند و برای خالی نبودن عریضه گفته اند حقوق ارامنه این منطقه هم باید حفظ شود!

نکته مهم دیگر این است که بدانیم راه آهن بردع به آغدام به استپاناکرت چگونه توطئه نسل‌کشی ارامنه را در آرتساخ و تخلیه روسها را از این منطقه عملیاتی خواهد کرد؟

مسدودکردن کریدور لاچین برای محاصره ارامنه آرتساخ از مدت ها قبل پیش‌بینی می شد. اولین بار توییت سفیر باکو در آلمان به طور گسترده نشان داد رژیم علیف در حال ساخت راه آهنی داخلی است که بردع را به آغدام و سپس به پایتخت قراباغ کوهستانی، استپاناکرت متصل می کند تا این منطقه راحت تر از ارمنستان جدا شود.

مسدود کردن جاده لاچین در همین چارچوب معنا پیدا می کند. پیش از این، باکو از طرف روسی خواسته بود که از مسیر آغدام – استپاناکرت برای تامین نیازهای پایگاه خود در آرتساخ استفاده کند، اما روس ها نپذیرفتند، زیرا نمی خواستند کل نقل و انتقالات آنها در داخل خاک رژیم باکو و در تیررس آنها باشد. اکنون باکو در حال مذاکره با صلیب سرخ بین المللی برای ارسال کمک به آرتساخ یا قراباغ کوهستانی از طریق باکو (جاده بردع به آغدام) به جای مسیر ایروان (کریدور لاچین در استان هم مرز با ایران یعنی سیونیک) است.

 از این طریق نه تنها جایگزینی جاده ارمنی لاچین با یک مسیر باکویی و جایگزین تسهیل می شود، بلکه به اجبار منطقه ارمنی‌نشین آرتساخ هم در خاک جمهوری باکو ادغام شده و محاصره ۱۲۰ هزار ارمنی تکمیل می شود. باکو می خواهد ارمنی های قراباغ کوهستانی را به عنوان اسیر خود نگه دارد، آنها را تحقیر کند و بعداً آنها را از سرزمین خود بیرون کند. هم ایروان و هم استپاناکرت باید در مقابل این ایده نسل کشی مقاومت کنند، مسکو علیرغم مخالفتش با این پیشنهاد، اراده جدی برای تغییر موازنه قوا ندارد و تلاش‌های دیپلماتیک اتحادیه اروپا برای اعمال فشار بر باکو نیز جدی نیست. در ایران نیز اهمیت این مساله هنوز به طور جدی درک نشده است.

به نظر می رسد به روزهایی رسیده ایم که تعیین تکلیف بسیاری از امور در قراباغ کوهستانی در سایه بی عملی قدرت های شرق و غرب در حال انجام است. اگر زمین خواری باکو به نیابت از ناتو و اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران به کل قراباغ برسد و ارامنه به عنوان دوستان چندهزار ساله ایران از این منطقه حذف شوند بر چالش های امنیتی و سیاسی ایران باز افزوده خواهد شد. فراموش نکنیم که وقتی ۱۴۰ کیلومتر مرز قراباغ که تحت کنترل ارمنستان بود در جنگ سال ۲۰۲۰ به دست رژیم علیف افتاد تا چه حد چالش امنیتی از جانب صهیونیست ها، ترکیه، ناتو، تکفیری ها و… به ایران تحمیل شد تا حدی که دو نوبت مانور مفصل نظامی در مرزهای شمال غربی ایران برای گوشمالی دادن علیف، اردوغان و کارفرمایان این دو نفر انجام شد.

در این میان سیاست خارجی خودخواهانه و غیرخلاقانه روسیه در قفقاز هم به مشکلی اساسی برای ایران مبدل شده است. روسیه حتی اگر قائل به اتحاد تاکتیکی با ایران است، نباید دست کشوری غیردوست مانند ترکیه را در قفقاز باز بگذارد و در عوض موانعی بر سر راه ایران ایجاد کند.

در مجموع روسیه مانع کنش گری فعال ایران در قفقاز شده و مدعی است حضور ایران شرایط را پیچیده تر می‌کند. ظاهرا روسها نمی‌دانند با توجه به تحولاتی که ذکر شد، شرایط در قفقاز از قبل پیچیده‌تر شده! آنها می‌خواهند بی توجه به منافع ایران با ترکیه معامله کنند و کریدورهای ارتباطی را نیز کنترل کنند. روسیه باید در قفقاز درگیر بماند تا سیونیک ایمن بماند. نه بالعکس. اگر روسیه می‌خواهد ترکیه و ناتو این کشور را از قراباغ کوهستانی اخراج نکنند فقط روی کمک ایران می‌تواند حساب کند. پوتین اگر تحلیل درستی از شرایط منطقه داشته باشد، نباید جلوی نقش آفرینی ایران در ارمنستان و قراباغ کوهستانی را بگیرد. البته ایران هم می تواند در خلیج فارس و جبهه اوکراین از اهرم های توازن بخش برای کمک به افزایش درک روسیه استفاده کند.

  • نویسنده : احسان موحدیان
  • منبع خبر : آذرپژوه