یکی از ترفندهاي جریان قومی در منطقه آذربایجان جهت تاریخ‌سازي برای اقوام پیش از مادها که در فلات ایران ساکن بودند، سوء استفاده از قواعد زبان شناسي، به ویژه یکی از این قواعد است.

 گروه فرهنگ و ادب: دكتر «عبدالرسول خيام پور» استاد پیشین دانشگاه تبریز، در كتاب معروف «دستور زبان فارسي» زبان‌هاي جهان را بر اساس نحو آنها به سه قسمت تقسيم‌بندي مي‌كند:  1- زبانهاي يك هجايي؛ در اين قسم زبان‌ها، كلمات تنها يك هجاي تغييرناپذير است كه بر اوّل يا آخرآن پيشاوند يا پساوند افزوده نمي‌شود و حالات كلمات يعني وظايف آنها را در جمله با پس و پيش كردن آنها مي‌فهمانند. زبان چيني و سيامي و تبتي از اين دسته‌اند.  2- زبان‌هاي التصاقی: در اين دسته زبان‌ها نيز، كلمات داراي ريشه يك هجايي تغييرناپذير است كه معناي اصل را مي‌رساند؛ ولي براي بيان معاني فرعي هجاهايي بر آن ريشه مي‌افزايند. زبان‌هاي اورال آلتايی (كه خود بر چند شاخه منشعب مي‌شوند، مانند؛ شاخه‌ی فين و اویغري، شاخه تركي، شاخه مغولي، شاخه تونغوز)؛ زبان دراويدي در هندوستان؛ زبان‌هاي ماله و پلنيزي؛ زبان‌هاي بانتو در آفريقاي جنوبي؛ زبان‌هاي آمريكايي مانند زبان مكزيكي؛ زبان‌هاي بومیان استراليايي؛ زبان ژاپني و زبان باسك در اروپا از این قسم هستند. ۳- زبانهاي پيوندي: در اين نوع زبان‌ها ريشه مي‌تواند تغيير پيدا كند و با وندها جوش بخورد. زبان‌هاي مهم جهان از اين نوع هستند و به دو شعبه بزرگ تقسيم مي‌شوند: الف: زبان هاي حامي و سامي (بر دو قسم ۱- قبطي و حبشي ۲-آشوري، عبري، فنيقي، كلدان، سرياني و عربي و امثال آنها تقسیم می‌شوند) ب: زبانهاي هند و اروپايي كه به هفت شاخه منشعب مي شود. (۱- زبان هند و ايراني؛ مانند سانسكريت، فرس قديم، اوستايي و غير آنها ۲-يوناني ۳- ايتاليايي، سلتي؛ مانند لاتيني، اسك و غيرآن ها ۴- ژرمني؛ مانند ايسلاندي، سوئدي، آلماني، انگليسي، هلندي و غير آنها ۵- بالت و اسلاوي؛ مانند زبان روسي، چك، لهستاني و غير آنها ۶- آلباني ۷- ارمني)

چنان چه در تقسيم‌بندي دكتر خيامپور ديده مي‌شود، سه گروه عمده را در ميان زبان‌هاي جهان مي‌توان رديابي كرد: اول زبان‌هاي «تك هجايي» مثل چينی؛ دوم زبانهاي «التصاقي» مثل ترکی؛ سوم زبانهاي «پيوندي» يا «تحليلي» مثل انگليسي، فارسي و عربی.

قاعده‌ی غیر علمی «اشتراک دو زبان با تاکید بر التصاقی بودن آنها

یکی از ترفندهاي جریان قومی در منطقه آذربایجان جهت تاریخ‌سازي برای اقوام پیش از مادها که در فلات ایران ساکن بودند، سوء استفاده از قواعد زبان شناسي، به ویژه یکی از این قواعد است. آنها براي مصادره‌ی تمدن‌هاي ديگر به سود قوم ترك، چنين استدلال مي‌کنند که چون نظام دستوري زبان اقوامی مانند «ايلامي»ها و «سومری»ها از طريق الحاق پسوند به ريشه شکل گرفته است، پس آنها ترک زبان بوده و در نتيجه مردمان همه‌ی مناطق آسياي ميانه و صغير و بين‌النهرين و فلات ايران ترک بوده‌اند! حتی محمد تقی زهتابی پا را فراتر نهاده و تنها با استناد به فرضیه غیر علمی اشتراک التصاق زبان‌ها و بدون در نظر گرفتن حقایق تاریخی و علمی، تلاش کرده یک فرضیه غیر علمی دیگر –کوچ سومری‌ها از آسیای مرکزی به فلات ایران- نیز ارائه دهد. اما در این ارتباط باید گفت:

زبان‌هاي التصاقي جهان فراوان هستند ولي اين امر، به اين معنا نيست که هر زبان ملتصقي، ترکي مي‌باشد. مثلا زبان قهوه‌اي پوستان استراليا و زبان بانتو و زبان بخش عمده‌ای از سياه پوستان آفريقا و نیز زبان‌ سرخ پوستان آمريکا و زبان‌ دراويديان هند و زبان براهويي در شرق ايران و زبان هاي قفقازي مانند چچني و لازي و گرجستاني و اورارتو و هورياني و زبان باسک در اسپانيا و زبان هند و اروپايي تخاري و… همگي التصاقی مي‌باشند ولي با زبان تركي هم‌ريشه نيستند و اصلا ارتباطي با تركي ندارند. همچنين در گروه زبان‌هاي آلتاييك (كه زبان تركي زيرمجموعه‌ي آن است) مي‌شود از زبان‌هاي منچوري و ژاپني و… نام برد كه آنها هم التصاقی هستند ولي تركي نيستند. همان طور كه زبان انگليسي و عربي هر دو تحليلي و پیوندی مي‌باشند ولي در دو خانواده مختلف زباني قرار گرفته‌اند و هیچکدام منشا ديگري محسوب نمي‌شوند. در ادامه‌ی این مطلب نظر چند دانشمند زبان‌شناس را در این مورد مرور خواهیم کرد:

برخلاف تركي، زبان سومري زباني اسپلیت ارگاتيو است و اسپلیت ارگاتيو بودن امري است ثابت تر در دوران تاريخ يک زبان. زبان پهلوي (و بطور كلي زبان هاي ايراني ميانه)، همانند زبان كردي جديد، ارگاتيو گسسته بوده است. در زبان فارسي ميانه (و نيز در زبان‌هاي هندو آريايي ميانه، هندي جديد، پنجابي، راجستاني، ماراتي، و سندي) «زمان گذشته» در هندو اروپايي اصلي (در قالب استمراري، گذشته كامل، و ماضي نامعين) فراموش گرديد و جاي خود را به ساختاري داد كه اسم مفعول مجهول را دربر مي‌گرفت. براي نمونه در مورد فعل‌هاي متعدي، جمله‌ی (I hit him) تبديل شد به (He (was) hit by me) در نتيجه ساختاري به وجود آمد كه در آن مفعول در حالت مستقيم (نهادي) و فاعل در حالت غيرمستقيم (حالت ملكي قديم در زبان هاي ايراني، و حالت ابزاري قديم در زبان هاي هندو آريايي) قرار گرفت.

 زبان‌شناس دیگری به صراحت  می‌گوید: «زبان سومري در بسياري از موارد كاملا با زبانهاي اورالي فرق دارد. براي نمونه، در زبان هاي اورالي صرف فعل تنها به وسيله پسوندها صورت مي‌گيرد، اما در زبان سومري علاوه بر پسوندها، انواع گوناگوني از پيشوند وجود دارد كه به فعل افزوده مي شوند. ضماير مفعولي، وجه نماها و مفاهيم واژگاني به واسطه اين پيشوندها تعيين مي‌شوند. براي نشان دادن تعدد و نيز شدت يك حالت «بُن» در زبان سومري مي‌تواند تكرار شود؛ حال آن كه اين ويژگي در زبان‌هاي اورالي(و التايي) وجود ندارد. درهر صورت،  ويژگي‌هاي مربوط به گونه‌شناسي زبان‌ها حداكثر مي‌تواند يافته‌هايي آزمايشي به شمار آيد و نمي‌توان آن‌ها را سندي بر ارتباط ديرين دو يا چند زبان دانست.»

بنابراين چيزي به نام اقوام یک‌ریشه «اسپليت-ارگاتيو» زبان نداريم همانطور که چيزي به نام اقوام یک‌ریشه التصاقي‌زبان نداريم و وجود شباهت در ميان يکي از صدها ويژگي دستوري دو زبان مختلف نمي‌تواند به معناي پيوند و هم‌ريشگي آن دو زبان باشد. در حالی که تمام منابع، دست کم از دوران مادها و چه پس از اسلام تا حداقل دوران مغولان، زبان آذربایجان را یک زبان ایرانی تبار می‌دانند چنانکه کتاب نو کشف سفینه تبریز و ده ها منبع دیگر این نکته را به خوبی ثابت کرده است.

همه چیز از مقاله‌ی یک مجارستانی آغاز شد!

 در سال۱۹۷۱ فردي مجارستاني طی مقاله‌اي ادعا كرد كه زبان‌هاي مجاري و تركي و اورال- آلتايي از بازماندگان زبان سومري هستند. اين فرد مي‌گفت چون زبان سومري التصاقي است پس زبان مجاري و سومري از يك خانواده‌اند. فرد ياد شده با استفاده از چند واژه مجعول سومري و تلفظ غير واقعي و تغيير معني آن‌ها مي‌خواست بگويد كه لغت‌هاي مشترك بسياري ميان زبان سومري و مجاري موجود است!! گفتنی است که در زبان مجاري مانند زبان تركي ريشه كلمات همواره ثابت است و لغات با افزودن پسوندهاي متفاوت به ريشه كلمات ساخته مي‌شود. براي همين تا چند سال قبل فرض بر این بود که اين دو زبان از يك ريشه‌اند. اما بعدها نظر همه منابع معتبر بر اين اصل استوار گردید كه اين دو خانواده (اورالي و آلتايي) از هم جدا هستند.  همچنين ادعاي يگانگي ريشه زبان تركي و سومري كلا باطل شد. پيشوندها و پسوندها در ساختار واژگاني زبان سومري، آزادانه به كار مي‌روند. سومري از اين نظر با ديگر زبان‌هاي پيوندي آسيايي، مانند اورالي-آلتايي، دراويدي، ژاپني، و كره‌اي فرق دارد؛ از اين رو كه در اين زبان‌ها در هنگام صرف فعل، اسم، يا ضمير، تنها از پسوندهاي معيني مي‌توان استفاده نمود.

 به طور کلی تقسيم زبان‌ها به دو گونه‌ي «التصاقي» و «تصريفي» تنها بخشي از كل ساختار زبان را، كه ساخت شناسي واژگاني ناميده مي‌شود، در برمي‌گيرد. شباهت ساخت‌شناسي واژگاني ميان دو زبان، لزوما به معناي هم‌ريشه بودن آن دو زبان نيست. براي مثال، همه زبان‌هاي زير، زبان‌هايي التصاقی هستند، اما در گروه‌هايي متفاوت قرار داده مي شوند: زبان‌هاي آفريقايي همچون بانتو، سواحيلي…..؛ زبان‌هاي دراويدي همچون تاميل و مالزيايي…..؛ زبان‌هاي بومي استراليا…؛ زبان‌هاي بومي آمريكا…؛ زبان‌هاي قفقاز همچون گرجي و چچني و لازي و اودي و لزگي..؛ زبان‌هاي هند و اروپايي همچون زبان تخاري و تا اندازه‌اي كمتر زبان‌هاي آلماني؛ زبان‌هاي پلي نزيايي؛ زبان‌هاي اورالي و همچنين زبان‌هاي آلتايي.

زبانشناسی در اين باره مي‌گويد: «براي مثال، تخاري كه زباني هندواروپايي است، همانند سومري و مجاري، زباني التصاقی به شمار مي‌رود، اما هيچ كس زبان تخاري را به اين دو زبان ربط نمي‌دهد. در نتيجه‌ي سالها پژوهش بر روي بسياري از زبان‌ها از نظر التصاقی، تصريفي، يا جداگانه بودن زبان كه موضوعي پرسابقه است ولي امروزه مورد ترديد قرار دارد، من به اين نتيجه رسيده‌ام: از ديدگاه من، اين مفاهيم سه گانه (التصاقی، تصريفي و جداگانه) حداكثر، مراحلي است كه زبان‌ها ممكن است يا بايد در گذر قرن‌ها از آن عبور كنند. همچنين از نظر من، چگونگي دسته‌بندي زبان‌ها به ويژگي‌هاي بنيادين آنها بستگي دارد. براي مثال، زبان انگليسي را امروزه به عنوان زباني مستقل مي‌شناسيم، اما اين نكته پذيرفته شده است كه اين زبان پيش‌تر تصريفي بوده است و آثار تصريفي بودن هنوز در ساختار فعل هاي آن باقي است. اما اگر به گروهي از واژگان مانند “parent, parenthood,…” ،”man, manly, manliness,…” ، و “rest, restless, restlessness,…”  توجه كنيم، ديگر نمي‌توان ويژگي هاي پيوندي، به معناي كلاسيك را، در آن انكار كرد.»

 به این نمونه می‌توان واژگانی متعددی مانند واژه argumentatively  در انگلیسی نگاه کرد که از argue+ment+ative+ly  یعنی چهار بن ساخته شده است. پس با این دیدگاه غیر علمی باید گفت که چون زبان انگلیسی یا فارسی ویژگی التصاقی را در لغت‌سازی دارد، پس این زبانها با ترکی هم‌ریشه هستند؟!! و همچنان كه همه مي‌دانند، زبان عربي و زبان كردي از لحاظ ساختار لغت هر دو زباني تصريفي مي‌باشند ولي تا به حال هيچ كس ادعاي هم‌خانواده بودن اين دو زبان را نكرده است. ساختار لغت و گونه‌شناسی تنها يكي از ده‌ها ابعاد يك زبان مي‌باشد. اما همان طور كه اشاره كرديم زبان سومري حتا در شيوه ساختار لغت و گونه‌شناسی با زبان‌هاي تركي و مجاري بسيار فرق دارد. پيشوندها و پسوندها در ساختار واژگاني زبان سومري، آزادانه به كار مي‌روند. سومري از اين نظر با ديگر زبان‌هاي پيوندي آسيايي، مانند اورالي- آلتاي، دراويدي، ژاپني، و كره اي فرق دارد؛ از اين جهت كه در اين زبان‌ها در هنگام صرف فعل، اسم، يا ضمير، تنها از پسوندهاي معيني مي‌توان استفاده نمود.