گروه سیاسی/ سردبیر: مسئله جانشینی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به تدریج به یکی از مهمترین و حساسترین پرسشهای سیاست داخلی و خارجی این کشور بدل شده است. با توجه به افزایش سن اردوغان و برخی گمانهزنیها پیرامون وضعیت سلامتی او، این موضوع اهمیتی حیاتی پیدا کرده است. این نگرانی نه تنها حلقه نزدیکان رئیسجمهور را به تکاپو انداخته، بلکه بازیگران منطقهای و قدرتهای بزرگ جهانی نیز با دقت تحولات داخلی ترکیه را زیر نظر دارند و سناریوهای احتمالی آینده را با وسواس دنبال میکنند.
این مقاله تلاشی است برای بررسی گزینههای احتمالی جانشینی اردوغان و تحلیل نقاط قوت و ضعف هر یک از مدعیان، با هدف ترسیم تصویری از دوران پس از اردوغان در ترکیه.
برای فهم بهتر این گزینهها و پیچیدگیهای پشت پرده رقابت برای جانشینی، میتوان آنها را در چند دسته کلی جای داد: خاندان اردوغان و حلقه خانوادگی، چهرههای امنیتی و اطلاعاتی، تکنوکراتهای نظامی-صنعتی، و در نهایت حاشیهنشینان قدرت و مهرههای سوخته.
خاندان اردوغان و حلقه خانوادگی
در نظامهای مبتنی بر قدرت فردی، خانواده اغلب نقش محوری در حفظ ثبات و انتقال قدرت ایفا میکند. در مورد اردوغان نیز، تلاشهایی برای معرفی یا تقویت جایگاه اعضای خانواده در معادلات قدرت صورت گرفته است، هرچند که هر کدام با چالشهای جدی روبرو هستند.
الف) بلال اردوغان: بلال اردوغان، پسر رجب طیب اردوغان، یکی از نامهایی است که همواره در محافل داخلی ترکیه مطرح میشود. او به واسطه شبکههای اقتصادی خود، بهویژه در آسیای مرکزی و برخی فعالیتهای تجاری بینالمللی، بهعنوان چهرهای بالقوه برای حفظ منافع خانواده در دوران پس از پدرش شناخته میشود. او وارث مستقیم بنیانگذار “نظام” محسوب میشود و میتواند نماد تداوم ایدئولوژیک باشد. فعالیتهای گسترده او در بخشهای خصوصی، بهویژه در ارتباط با بازارهای ترکیزبان، میتواند پشتوانه مالی مناسبی فراهم آورد.
با این حال، کارنامه بلال اردوغان در داخل ترکیه به شدت تحت تأثیر اتهامات و رسواییها قرار دارد. بزرگترین چالش او، پرونده فساد مالی گسترده در سال ۲۰۱۳ است که نام او را با اتهامات سنگین پولشویی و سوءاستفاده از موقعیت دولتی گره زد. این رسواییها نه تنها محبوبیت او را در میان عموم مردم کاهش داد، بلکه تصویری آسیبدیده از او در اذهان عمومی ترسیم کرد. علاوه بر این، اتهامات غیررسمی درباره نقش او در تسهیل یا حمایت از انتقال سلاح به گروههای تروریستی در سوریه نیز بر چالشهای وی افزودهاند. این عوامل، زمینه را برای طرح این پرسش فراهم میآورد که آیا او میتواند حمایت لازم را از بدنه حزب عدالت و توسعه (AKP) و جامعه سنتی ترکیه کسب کند یا خیر.
برات آلبایراق: برات آلبایراق، داماد رئیسجمهور و وزیر پیشین اقتصاد و خزانهداری، زمانی بهعنوان یکی از نزدیکترین مشاوران اقتصادی اردوغان تلقی میشد و در برخی مقاطع، احتمال جانشینی او، بهویژه در صورت کنارهگیری زودهنگام اردوغان، جدی گرفته میشد. او دارای چهرهای مدرنتر نسبت به دیگر اعضای خانواده بود و سعی داشت چهرهای تکنوکراتیک ارائه دهد. او سالها در نزدیکترین دایره تصمیمگیری اقتصادی قرار داشت. سابقه مدیریت در بخش انرژی و سپس وزارت اقتصاد، از او یک چهره آشنا در میان نخبگان مالی ترکیه ساخته بود.
اما دوران وزارت آلبایراق با یکی از پرتلاطمترین دورههای اقتصاد ترکیه همراه بود. سقوط شدید ارزش لیر، افزایش تورم افسارگسیخته و مدیریت بحثبرانگیز بحرانهای مالی، اعتبار او را به شدت تضعیف کرد. استعفای ناگهانی او در نوامبر ۲۰۲۰، گمانهزنیها درباره اختلافات عمیق با اردوغان و یا ناکارآمدی در حل مشکلات اقتصادی را تقویت کرد. در سطح بینالمللی، بهویژه در نزد برخی کشورهای منطقه که روابط اقتصادی حساسی با آنکارا دارند، آلبایراق بیشتر بهعنوان چهرهای بیثبات و غیرقابل اتکا دیده میشود که احتمالاً توانایی مدیریت بحرانهای ساختاری اقتصاد ترکیه را ندارد و میتواند این بحرانها را عمیقتر سازد.
چهرههای امنیتی و اطلاعاتی
در نظامهایی که امنیت ملی و اطلاعات اهمیت محوری دارد، نخبگان دستگاههای امنیتی اغلب بیشترین شانس را برای ایفای نقش حیاتی در دوران گذار دارند. این گروه اغلب از پایگاه اجتماعی عمومی کمتری برخوردارند، اما از حمایت سازمانی و نفوذ ساختاری بالایی بهره میبرند.
هاکان فیدان: هاکان فیدان، وزیر امور خارجه کنونی و رئیس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه (MİT)، بدون تردید یکی از وفادارترین و مهمترین چهرههای دولت اردوغان در دو دهه اخیر بوده است. او به دلیل مدیریت موفقیتآمیز عملیاتهای خارجی، بهویژه در سوریه و لیبی، و همچنین نقش محوری در مدیریت بحرانهای داخلی، بهعنوان “مغز امنیتی” دولت شناخته میشود. سابقهی طولانی همکاری مستقیم با اردوغان و حفظ اسرار دستگاه امنیتی، تسلط کامل بر ماشین اطلاعاتی و امنیتی کشور و مورد اعتماد بودن در میان برخی بازیگران منطقهای که نیازمند هماهنگی امنیتی با آنکارا هستند، از او چهرهای شناختهشده میسازد.
اما بزرگترین چالش فیدان، عدم داشتن پایگاه رأی عمومی قابل توجه در مقایسه با سیاستمداران کاریزماتیک است. همچنین، در داخل خاندان اردوغان و حلقه نزدیکان سنتیتر، جایگاه او همواره با تردیدهایی همراه بوده است؛ این تردیدها ناشی از قدرت بیش از حد او در سایه رئیسجمهور است.
ابراهیم کالین: ابراهیم کالین، که جایگزین فیدان در سازمان اطلاعات شد و پیش از آن سخنگوی ریاست جمهوری بود، گزینه دیگری است که اغلب مطرح میشود. کالین اغلب بهعنوان یک تئوریسین و ایدئولوگ اسلامگرای میانهرو شناخته میشود. او در انتقال پیامهای پیچیده سیاسی و تبیین گفتمان اسلام سیاسی اردوغان نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین تجربه طولانی در نقش سخنگو و مذاکرهکننده، بهویژه با غرب را میتوان از مزایای این فرد دانست.
اما کالین نیز مانند فیدان، بیشتر یک مدیر و استراتژیست است تا یک رهبر کاریزماتیک تودهای. قدرت او در چارچوب سیستم تعریف شده توسط اردوغان است و ممکن است در صورت نبود سایهی رئیسجمهور، توانایی جلب وفاداری گسترده داخلی را نداشته باشد. او همچنین ممکن است در برابر جناحهای نظامی-ملیگرای سنتی حزب، با مقاومت مواجه شود.
تکنوتکراتهای نظامی-صنعتی
رشد چشمگیر صنعت دفاعی ترکیه در دهه اخیر، چهرههایی را به کانون توجه آورده است که پیوند عمیقی با ناسیونالیسم اقتصادی و نظامی دارند. این افراد، اگرچه مستقیماً در ساختار حزب جای نگرفتهاند، اما نماد اقتدار جدید ترکیه محسوب میشوند. از این گروه هم سلجوق بایراقدار، مهندس پهپادها و قهرمان ملی یک نمونه است که احتمال جانشینی برای اردوغان برایش مطرح است.
سلجوق بایراقدار: داماد دیگر اردوغان و مدیرعامل شرکت بایکار (سازنده پهپادهای بایراکتار)، یکی از نمادهای برجسته این موج است. شهرت پهپادهای بایراکتار در جنگهای اوکراین، قرهباغ و لیبی، بایراقدار را به یک قهرمان ملیگرای ترک تبدیل کرده است که نماد استقلال نظامی و خودکفایی ترکیه است. به عنوان نماد موفقیت فنی و ملیگرایی، از محبوبیت بالایی در میان جوانان و ملیگرایان برخوردار است. همچنین ثروت و نفوذ حاصل از صنعت دفاعی که او را از وابستگی مستقیم به بودجههای دولتی در زمان انتقال مصون میدارد. و البته نزدیکی به بدنه نظامی و صنعتی کشور ترکیه هم جزو امتیازات این فرد است.
اما بایراقدار یک چهره کاملاً فنی است و فاقد سابقه سیاسی یا مدیریتی در ساختارهای دولتی سنتی است. انتقال او از یک مهندس موفق به رهبر سیاسی کلان، نیازمند یک تغییر شخصیت و استراتژی بزرگ است. همچنین، نزد برخی از اسلامگرایان سنتی، ممکن است بهعنوان یک “تکنوکرات غربگرا” یا کمعمق در ایدئولوژی تلقی شود.
حاشیهنشینان قدرت و مهرههای سوخته
در هر نظام سیاسی، جناحهایی وجود دارند که زمانی بسیار قدرتمند بودهاند اما به دلایل مختلف از دایره قدرت مرکزی دور شدهاند. این افراد اغلب هنوز دارای شبکه حمایتی در بدنه حزب یا دستگاههای دولتی هستند، اما برای رسیدن به بالاترین سطح قدرت با موانع بزرگ روبرو هستند.
سلیمان سویلو: وزیر کشور پیشین، در اوج قدرت خود یکی از مقتدرترین چهرههای دولت بود که شبکهای گسترده در پلیس، ژاندارمری و ساختارهای امنیتی داخلی داشت. او اغلب بهعنوان جانشین احتمالی اردوغان در محافل داخلی مطرح میشد. مسیر سویلو در سال ۲۰۲۱ با افشاگریهای سدات پکر، رئیس سابق مافیا، به طور جدی منحرف شد. اتهامات گستردهای مبنی بر ارتباط مستقیم با سازمانهای جنایی، قاچاق، و فساد مالی، اعتبار سیاسی او را نابود کرد. اردوغان که به شدت بر پاکدستی و ارزشهای اخلاقی تأکید دارد، نمیتواند چهرهای با چنین پیشینهای را به عنوان جانشین خود بپذیرد. احتمال بازگشت سویلو به جایگاه ریاستجمهوری بسیار اندک است و حتی در محافل بینالمللی، بهویژه نزد بازیگرانی مانند روسیه که روابط حساسی با او داشتند، دیگر جدی گرفته نمیشود.
مسیرهای نامشخص و تداوم یا فروپاشی نظام
بررسی گزینههای مطرح برای جانشینی رجب طیب اردوغان نشان میدهد که ترکیه در آستانه یک دوره گذار بسیار حساس قرار دارد. نکته مشترک در میان اکثر مدعیان اصلی (فیدان، کالین، بایراقدار) این است که در صورت پیروزی، احتمالاً رویکرد آنها در حفظ ارتباطات استراتژیک با غرب و ناتو (حداقل در کوتاهمدت) تداوم خواهد یافت، هرچند که سبک دیپلماسی آنها (امنیتی، فنی یا ایدئولوژیک) متفاوت خواهد بود.
اکنون یک پرسش محوری باقی میماند و آن این که آیا این چهرهها، فارغ از تواناییهایشان، قادر خواهند بود “نظام اردوغانی” را با همان میزان از تمرکز قدرت و نفوذ ایدئولوژیک که اردوغان ایجاد کرده است، ادامه دهند؟
اما اگر یکی از چهرههای امنیتی مانند فیدان یا یک چهره تکنوکرات با نفوذ سازمانی بالا قدرت را به دست گیرد، احتمال تداوم ساختار امنیتی-اجرایی فعلی وجود دارد، اما بدون کاریزمای اردوغان، حزب عدالت و توسعه دچار گسستگی داخلی خواهد شد.
در هر صورت اگر اختلافات داخلی ائتلاف حاکم به قدری عمیق شود که هیچیک از این گزینهها نتوانند حمایت قاطع بدنه حزب یا نهادهای کلیدی را جلب کنند، نظام سیاسیای که دو دهه بر ترکیه سایه افکنده است، ممکن است همراه با خروج اردوغان از قدرت، دچار فروپاشی ساختاری شود و ترکیه را به سمت دوران جدیدی از بیثباتی سیاسی و رقابت شدید میان جناحهای مختلف سوق دهد.
جنگ پنهان برای روزهای پس از اردوغان، در واقع نبردی بر سر این تعریف است که “میراث اردوغان” دقیقاً شامل چه عواملی است و کدام عامل – وفاداری ایدئولوژیک، قدرت سازمانی امنیتی، یا موفقیتهای ملیگرایانه – در دوران خلأ قدرت، وزن بیشتری خواهد داشت.
- نویسنده : سردبیر
- منبع خبر : آذرپژوه
Monday, 13 October , 2025