گروه سیاسی/ سردبیر: سازمان کشورهای تُرک (OTS)، که اغلب در پوششی از همکاریهای فرهنگی، اقتصادی و لجستیکی معرفی میشود، در نشستهای اخیر خود، فراتر از دستور کار رسمی، زمزمههایی از یک انسجام راهبردی عمیقتر را به گوش جهانیان رسانده است. این تحول، یک رویداد حاشیهای نیست؛ بلکه میتواند به مثابه گسستی مهم در توازن قدرت منطقهای، به ویژه در منطقه وسیع اوراسیا و قفقاز، تعبیر شود. در حالی که دستور کار رسمی بر حمل و نقل، انرژی و تجارت متمرکز است، شواهد نمادین و تحرکات پشت پرده، نگرانیهایی جدی را در مورد ظهور یک «بلوک نظامی-سیاسی متمرکز بر الگوی تُرک»، که برخی آن را «ناتوی تُرک» مینامند، مطرح میسازد.
نمادگرایی و زمینههای ایدئولوژیک
انتخاب مکان برگزاری نشستها، اغلب بازتابدهنده نیات راهبردی دولت میزبان و اهداف بلندمدت سازمان است. برگزاری این نشست در شهر «قبله» در جمهوری آذربایجان، یک اقدام صرفاً جغرافیایی نیست، بلکه حامل بار نمادین سنگینی است که از سوی روسیه و ایران نباید نادیده گرفته شود:
“قبله” محل استقرار یکی از بزرگترین و حیاتیترین ایستگاههای راداری روسیه در دوران شوروی بود که به عنوان چشم و گوش استراتژیک مسکو در منطقه قفقاز عمل میکرد. تخریب این ایستگاه، نمادی قوی از رهایی از نفوذ مستقیم روسیه و اعلام استقلال راهبردی با حمایت حامیان غربی بود.
همچنین این مکان نماد پیروزی یک دکترین مبتنی بر همگرایی تُرکی تحت حمایت و نظارت قدرتهای غربی، به ویژه آمریکا و انگلیس است. این امر نشان میدهد که این همگرایی نه تنها در برابر روسیه، بلکه در چارچوب یک استراتژی بزرگتر برای تثبیت نفوذ غرب در آسیای مرکزی و جلوگیری از یکپارچگی منطقهای تحت سلطه مسکو یا تهران، در حال شکلگیری است.
مسیر پنهان همگرایی
بر خلاف تمرکز رسانهای بر جادههای ابریشم جدید و پروژههای انرژی، تحولات زیر نشاندهنده حرکت به سمت نظامیسازی و انسجام سیاسی هستند. اگرچه توافقات رسمی نظامی علنی نیست، اما افزایش چشمگیر رزمایشهای مشترک نظامی بین کشورهای عضو، تبادل اطلاعات امنیتی و هماهنگی در تأمین نیازهای تسلیحاتی (با تمرکز بر خریدهای بزرگ از ترکیه) نشان میدهد که زیرساختهای یک نیروی عمل مشترک در حال تدارک است.
سازمانهای همکاری اقتصادی به ندرت به سرعت به سمت تشکیل چارچوبهای تصمیمگیری سیاسی مشترک حرکت میکنند. اما تلاش برای تدوین استانداردهای مشترک در سیاست خارجی و تأکید بر «همبستگی تُرکی» به عنوان یک عامل هویتبخش، زمینهساز آن است که در صورت بروز بحران، تصمیمات یکپارچه سیاسی و حتی نظامی اتخاذ شود.
پیامدهای ژئوپلیتیک برای ایران و روسیه
پیامدهای ظهور یک بلوک نظامی-اقتصادی متمرکز، به ویژه تحت نظارت غرب، برای بازیگران منطقهای خارج از این دایره، سنگین و حائز اهمیت است.
برای مسکو، گسترش نفوذ ناتو (حتی به صورت نیابتی از طریق ترکیه و آذربایجان) در مرزهای جنوبی خود، به ویژه با توجه به نزدیکی به مناطق حساس مانند داغستان و جمهوریهای خودمختار، یک تهدید مستقیم امنیتی تلقی میشود. این تحرکات، معادله امنیتی روسیه در قفقاز جنوبی را به شدت بر هم میزند و نیازمند واکنش متقابل خواهد بود.
انفعال ایران نیز در برابر این تحرکات نگرانکننده است. این بلوک جدید، دو ریسک حیاتی برای تهران دارد:
ایجاد یک جبهه متحد بر پایه ناسیونالیسم تُرکی در مرزهای شرقی و شکلگیری یک محور قوی اقتصادی-نظامی که مسیر انتقال انرژی و تجارت بین شرق (چین) و غرب را کنترل کند، میتواند جایگاه ژئوپلیتیک و نفوذ ایران را در کریدورهای حیاتی کاهش دهد. در این صورت مرزهای مشترک با ترکیه و آذربایجان در معرض فشارهای مضاعف قرار میگیرند.
لزوم بازنگری در دکترین سیاست خارجی
نشستهای سازمان کشورهای تُرک، صرفاً گردهماییهایی برای امضای تفاهمنامههای تجاری نیستند. آنها نشاندهنده یک پویایی راهبردی هستند که هدف آن، ایجاد یک نهاد همسو، متمرکز، و در نهایت دارای پتانسیل نظامی برای شکل دادن به نظم منطقهای بر اساس یک الگوی خاص است.
این تحولات هر چند ضعیف از دید مسکو و تهران، نیازمند آن است که این دو کشور از حالت انفعال خارج شده و با درک دقیق ماهیت نمادین و عملی این همگرایی، دکترین سیاست خارجی خود را در قبال قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی بازبینی کنند. امنیت ملی در قرن ۲۱، در گرو درک سریع و واکنش مؤثر به ائتلافهای نوظهور است، نه نادیده گرفتن آنها به امید باقی ماندن در وضعیت موجود.
- نویسنده : سردبیر
- منبع خبر : آذرپژوه
Monday, 13 October , 2025