گروه سیاسی/ سردبیر: تاریخ ایران در دوره قاجار، مملو از تقابلهای تلخ با قدرتهای استعماری شرق و غرب است. در شمال، خطر روسیه تزاری، کابوسی دائمی برای سلطنت فتحعلی شاه بود. دو جنگ خانمانسوز ایران و روسیه (۱۸۰۴-۱۸۱۳م و ۱۸۲۶-۱۸۲۸م) به ترتیب به دو فاجعه ملی انجامید: قرارداد گلستان (۱۸۱۳) که بخشهای مهمی از قفقاز شمالی، گرجستان و داغستان را جدا کرد، و قرارداد ترکمانچای (۱۸۲۸) که علاوه بر جدا کردن ایروان و نخجوان، حق کشتیرانی ایران در دریای خزر را محدود و امتیازات کاپیتولاسیون را به ایران تحمیل کرد. این دو پیمان، نه تنها مرزها را تغییر دادند، بلکه مسیر توسعه و هویتبخشی ملی در ایران را برای یک قرن مختل ساختند.
در طول سالها، پژوهشگران ایرانی کوشیدهاند تا ابعاد این فاجعه را واکاوی کنند و نشان دهند که چگونه ضعف ساختاری حکومت، ناتوانی دیپلماسی و عقبماندگی تکنولوژیک به این شکستهای پی در پی منجر شد. با این حال، مطالعه تاریخ از منظر فاتحان، همواره تصویری متفاوت و بعضاً متناقض را به دست میدهد. کتاب «از گلستان تا ترکمانچای» دقیقاً همین نقش را ایفا میکند.
ژنرال یرمولوف؛ جاسوس، فرمانده، تاریخنگار
«از گلستان تا ترکمانچای» حاوی یادداشتهای محرمانه ژنرال الکسی پتروویچ یرمولوف (۱۷۷۷-۱۸۶۱)، یکی از قدرتمندترین و بیرحمترین فرماندهان ارتش تزاری در قفقاز است. یرمولوف در فاصله میان دو جنگ، عملاً حاکم مطلق سرزمینهای تازه تصرفشده بود و ارتباطات دیپلماتیک و نظامی روسیه با دربار قاجار را مدیریت میکرد. این کتاب، شامل گزارشهای او به مقامات عالیرتبه روسیه، تحلیلهای نظامی و سیاسی وی از وضعیت ایران، و مشاهدات مستقیمش از دربار فتحعلی شاه و ولیعهد اصلاحطلب او، عباس میرزا است.
اهمیت این یادداشتها در چند نکته کلیدی نهفته است:
– صداقت بیواسطه: یرمولوف بهعنوان یک مقام روس، در نگارش یادداشتهای داخلی خود نیازی به تعارف یا تحریف تاریخ به نفع ایران نداشته است. بنابراین، تحلیلهای او از تواناییها و ضعفهای ایران، احتمالاً نزدیکترین تصویر به واقعیت از نگاه دشمن است.
– دوره حساس تاریخی: یادداشتها دقیقاً فاصله بین دو جنگ (۱۸۱۴ تا ۱۸۲۶) را پوشش میدهند؛ دورهای که ایران تحت رهبری عباس میرزا تلاش میکرد تا ارتش خود را مدرنسازی کند. این یادداشتها، سندی هستند بر این تلاشهای جدی ایران در آستانه نبرد دوم.
اعتراف به پتانسیل نظامی ایران
بر خلاف تصویری که از شکست مطلق نظامی ایران در اذهان عمومی شکل گرفته است، یرمولوف در یادداشتهایش به شکلی حیرتانگیز به پتانسیل و پیشرفتهای نظامی ایران اعتراف میکند. این بخش از کتاب، شاید مهمترین پردهبرداری تاریخی باشد و نشان میدهد که عوامل شکست ایران، فراتر از میدان جنگ بوده است. ژنرال روس، نیروهای تحت فرمان عباس میرزا را منظم و سازماندهیشده میداند و با دقت به پیشرفتهای صنعتی ایران اشاره میکند:
«نیروهای ایران منظم هستند و به خوبی سازماندهی میشوند توپخانه از نظم عالی برخوردار است و به وضوح در حال افزایش است آنها یک کارخانه ذوب و ریختهگری مناسب و یک کارخانه اسلحهسازی دارند قلعههایشان بر اساس الگوی قلعههای اروپایی ساخته میشود و با استخراج سنگ آهن هماکنون مقادیر زیادی مس، سرب و آهن دارند…»
او فراتر میرود و توانایی ایران در بسیج نیرو از میان کوچنشینها و عشایر را تحسین میکند و نتیجهگیری میکند که ایران بهراحتی میتواند در مدت کوتاهی پیادهنظامی همتراز با بهترین نیروهای اروپایی داشته باشد:
«…حرکات غیر معمول سریع برایشان راحت است و در مدت کوتاهی ایران میتواند پیاده نظامی داشته باشد که با بهترینهای اروپا برابری کند…»
این اعترافات، دلالت بر این دارد که ضعف ایران، نه در پتانسیل نظامی، بلکه در بیکفایتی سیاسی و ساختار استبدادی بود که نتوانست این پتانسیل را به شکل مؤثر در میدانهای نبرد به کار گیرد.
نفوذ ویرانگر انگلستان
یرمولوف به خوبی درک کرده بود که جنگهای ایران و روسیه، تنها بخشی از یک “بازی بزرگ” است که انگلستان و روسیه برای تسلط بر آسیای مرکزی و هند در جریان داشتند. دربار قاجار به میدان نبرد دیپلماتیک این دو قدرت تبدیل شده بود. ژنرال روس آشکارا، مانع اصلی توسعه نفوذ روسیه در ایران را تلاشهای سازمانیافته دولت بریتانیا میداند.
انگلستان که نمیخواست روسیه به نزدیکی هندوستان دست یابد، با تمام قوا مانع نزدیکی ایران به روسیه میشد. نقش مخرب کمپانی هند شرقی و ریخت و پاش مالی انگلیسیها در دربار، محوریترین نکتهای است که یرمولوف با عصبانیت به آن اشاره میکند. نقل قول کلیدی او گویای عمق این توطئههاست:
«در این میان انگلستان از همه توان خود برای مقابله با نفوذ قدرت ما در این کشور استفاده میکند پولی که آنها در دربار و تمام نزدیکان شاه و وارث او ریخت و پاش میکنند هرگز اجازه نزدیکی صمیمانه ایران به روسیه را نخواهد داد. هرگز»
این بخشها نه تنها نقش مخرب بریتانیا را برجسته میکند، بلکه نشان میدهد که چرا تلاشهای اصلاحطلبانه عباس میرزا، که غالباً با کمک مستشاران انگلیسی یا فرانسوی انجام میشد، در نهایت نتوانست در برابر دسیسههای مالی و سیاسی روسیه و انگلستان تاب بیاورد. هرگونه کمک خارجی در ایران، به واسطه منافع قدرتهای بزرگ، با هدفی دوگانه و مخرب همراه بود.
کتاب «از گلستان تا ترکمانچای» که با تلاش مترجم (حسین اصغری) و مقدمه عالمانه دکتر زرگرینژاد منتشر شده، سندی مهم برای تمامی علاقهمندان به تاریخ قاجار، مطالعات قفقاز و روابط بینالملل است. این اثر نه تنها عمق فاجعه جدایی قفقاز را از دیدگاه یک دشمن فاتح تأیید میکند، بلکه با افشای تلاشهای جدی ایران برای صنعتی شدن و نوسازی نظامی، و با برجسته کردن نقش مخرب انگلستان، ابعاد پیچیدهتری از شکستهای ایران را روشن میسازد. خواندن این کتاب، فرصتی است تا بهجای غرق شدن در حسرت شکست، با چشمانی باز به تحلیل دقیق دلایل آن شکست تاریخی بپردازیم و از صدای تاریخ، درسی برای آینده بگیریم.
- نویسنده : سردبیر
- منبع خبر : آذرپژوه
Monday, 13 October , 2025