گروه جامعه: امروزه آن چه که تحت عنوان هویت ایرانی نامگذاری شده است نه تنها اختصاص به یک قوم و زبان خاصی ندارد، بلکه نضج، دوام و استمرار آن در طول تاریخ پرفراز و نشیب ایران، مدیون گروههای مختلف قومی با زبانها و خرده فرهنگهای متفاوت است؛ آذریها، لرها، کردها، فارسها، بلوچها، ترکمنها و عربها اقوام و تیرههای مختلف ایرانی هستند که در برآیند ساخت و پرورش مولفه های هویت ایرانی نقشی انکارناپذیر داشته اند. هر یک از این اقوام با افزودن لایههای هویتی- فرهنگی به دیرپایی، غنا و عظمت هویت ایران افزودهاند. و در نقطه مقابل هم کمی و کاستیها و مؤلفههای مثبت و منفی آن نیز تنها متأثر از یک قوم نبوده، بلکه در تعامل همه گروههای قومی با شدت و ضعفهای مختلف شکل گرفته است. بدین لحاظ هویت فرهنگی مردم ایران خود به نوعی جنبههای عام و فراگیر فرهنگ و هویت گروههای قومی بوده که در گذر زمان شکل یگانه، واحد و فراقومی- در حد و اندازه یک ملت کهن دیرپا- یافته است. هویت ایرانی و هویت قومی اقوام این سرزمین نه تنها به صورت مجزا و منفک از همدیگر تعریف نمیشوند، بلکه شناسهها و عوامل مختلف این دو را به هم پیوند داده، به صورتی که تفکیک آنها مشکل و غیرممکن شده است.
به طور کلی هویت ایرانی بر دو پایه و اساس مهم استوار است: ۱- میراث فرهنگی ۲- میراث سیاسی. میراث فرهنگی از دو بخش تشکیل شده است: الف) آداب و رسوم ایرانی نظیر: نوروز، سیزده بدر، چهارشنبهسوری، جشن مهرگان و در دوره جدیدتر آیین مبین اسلام ب)میراث مکتوب: میراث مکتوب ایرانیان اگرچه برخی اقوام آن مانند آذریها، کردها و عربها زبان خاص خود را داشتهاند، اما همواره زبان فارسی به عنوان زبان ملی این اقوام بوده است و بسیاری از شعرا و نویسندگان آنها مانند نظامی گنجوی و شهریار به زبان فارسی اثرات ماندگاری به جای گذاشتهاند. میراث مکتوب زبان فارسی، میراث صاحبان هنر تمام اقوام این سرزمین است و فقط مخصوص فارسزبانان نبوده و نیست. و به جرات می توان گفت که مناطق قومی ایران به ویژه آذربایجان نقش بی بدیل و منحصربفردی در ساختن این ادبیات کهن بر عهده داشته است و این را میتوان از حضور شعرای پارسی سرای قهّاری چون خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، صائب تبریزی، قطران تبریزی، پروین اعتصامی، شهریار و… فهمید.
میراث سیاسی ایرانی هم قدمتی چند هزار ساله دارد. اقوام ایرانی مانند آذری ها، کردها، بلوچها و… همگی ایرانیاند و سابقه حکومت و حکمرانی در این کشور را داشته اند. برخی ها مانند هخامنشیان و ساسانیان فارس بوده اند، برخی ها مانند کریم خان زند لر بوده و دولت هایی را هم مانند صفویه و قاجاریه ترکزبانان تشکیل دادهاند. لذا خطوط تاریخ ایران در انحصار قوم خاصی نبوده است.
اما بررسی های تاریخی نشان می دهد که هویتیابی کاملا متمایز قومی و به دنبال آن قومگرایی، پدیدهای نوظهور در ایران است و اختلافات زبانی تا اواسط قرن بیستم، عامل سیاسی مرکزگریزی برای این گروهها نبوده است. حضور آذریها، بختیاریها و گیلانیها در انقلاب مشروطیت نمونه بارزی از این تلاش جمعی برای هدفی مشترک است که هویت سیاسی ـ فرهنگی مشروطه و مشروطهخواهی را شکل بخشید. انقلاب اسلامی و پس از آن هشت سال دفاع مقدس میراث سیاسی و فرهنگی گرانبهایی است و توسط تمام اقوام ایرانی خلق شدند و همه آنها اعم از آذری، کرد، بلوچ و عرب نقش اساسی و محوری در خلق آن داشتهاند. به همین دلیل دکتر حمید احمدی قومیت و قوم گرایی در ایران را افسانهای بیش نمیپندارد. اما بر این باور است از اواسط قرن بیستم به بعد، تحت تأثیر عوامل متعددی (اعم از داخلی و خارجی) این موضوع در ایران شکل گرفته و جنبش های قومی اهمیت یافته اند.(احمدی، قومگرایی در ایران؛ افسانه و واقعیت)
بنابراین در کشور ما مساله و مشکلی به نام همزیستی اقوام ایرانی مانند بسیاری از کشورهای جهان وجود ندارد. (خوبروی پاک، نقدی بر فدرالیسم) تاریخ نشان می دهد که جدایی اقوام ایرانی هیچ گاه به خودی خود یا به واسطه میل آنها نبوده است. مداخله قدرتهای خارجی و دست درازی آنها به سرزمین ما و بی کفایتی پادشاهان دلیل اصلی آن شمرده می شود. تقسیم کردستان در جنگ چالدران و جدایی بخشهایی از قفقاز، بلوچستان، هرات و… مبین این مساله است. (همان: ۲۲۳) در واقع مردم ایران به رغم تکثر و اختلاف مذهبی و زبانی، هزاران سال با یکدیگر در مسالمت به سر برده اند و منازعات قومی در تاریخ ایران یا ریشه در هجوم اقوام غارتگر خارجی داشته و یا نتیجه سو استفاده حاکمان در گسیل داشتن مردم به جنگ های ایلی و قومی بوده است.
همبستگی ملی ایرانیان از دیرباز طبیعی بوده است و این امر مشخصه کشورهایی است که سوابق درخشان تاریخی و تمدنی دارند. به همین دلیل در میان کشورهای جهان سوم، ایران در مجموع از یکپارچگی ملی بیشتری برخوردار بوده است، هر چند که هر از چند گاهی با بحران های خفته و بیدار قومی روبرو شده است. عواملی چون پیشینه مشترک تاریخ اقوام، اعتقاد به دین اسلام، نفوذ عمیق زبان فارسی، شبکه متمرکز اداری و امنیتی و ایدئولوژی حکومت باعث حفظ یکپارچگی اقوام شده است. ساختار قومی ایران واقعیتی تاریخی-فرهنگی است و نه مقطعی و سیاسی. و طرح موضوع هویت قومی به هیچ وجه نباید به مفهوم قوم مداری تعبیرگردد.
منابع:
– نساج، حمید، جهانی شدن و هویتِ قومی در ایران؛ با تاکید بر مولفه های زبان و آداب رسوم. فصلنامه مطالعات ملی.
– احمدی، حمید، قومیت و قوم گرایی در ایران؛ افسانه و واقعیت، تهران، نشر نی.
– خوبروی پاک، محمدرضا، نقدی بر فدرالیسم، تهران؛ شیرازه.
– صباغ پور، علی اصغر، جهانی شدن، حاکمیت ملی و تنوعهای قومی در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، بهار ۸۸ .
– قمری، داریوش، همبستگی ملی در ایران، تهران، تمدن ایرانی.
– نادرپور، تاثیر جهانی شدن بر هویتهای ملی و قومی، تهران، حدیث امروز.
Δ
Friday, 22 November , 2024