گروه گزارش/ زهرا ژرفی مهر: بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال کشورهای منطقۀ آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بهعنوان همسایگان شمالی جمهوری اسلامی ایران، زمینه برای برقراری روابط ایران با این کشورهای تازه تأسیس فراهم شد. کشورهای این منطقه نسبت به سایر مناطق پیرامونی ایران از نظر تاریخی، تمدنی، قومیتی و فرهنگی با ایران نزدیکی بسیاری دارند. طبق سیاست های اعلامی تهران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه ایران به مناطق همجوار براساس مسائل فرهنگی بوده و ایران با استفاده از ابزار دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی خود تلاش میکند تا نفوذ خود در کشورهای منطقه را افزایش دهد.
اما شواهد نشان میدهد که تهران در برقراری تعادل بین عوامل سختافزاری و نرمافزاری در سیاست خارجی خود هنوز نتوانسته است به سطح بالایی که بر اساس ظرفیتهای موجود میتواند داشته باشد، دست یابد. در همین ارتباط با دکتر احسان موحدیان، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین الملل در خصوص«قفقاز» گفت گویی انجام شده است.
اهمیت منطقهی قفقاز
احسان موحدیان در مورد اینکه چرا مسئلهی قفقاز به مسئلهی حساس روز بدل شده است می گوید: «علت این امر این است که به هر حال این منطقه دارای حساسیت و ارزش و اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیک و ژئو اکونومیک است. ما در درک اهمیت این موضوع غفلت کرده ایم. اما بقیه رقبا بعد از استقلال کشورهای قفقاز روی این منطقه سرمایه گذاری کردهاند، یعنی در کشورهایی که قبلاً عضو اتحاد جماهیر شوروی بودند.
رقبای ما درکشورهایی که بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ شکل گرفتند، سرمایهگذاری کردند و با استفاده از این سرمایهگذاری، به منافع ملی ایران آسیب زدند و برخی از آنها با تهدید تمامیت ارضی ایران و به خطر انداختن امنیت و منافع اقتصادی ما در تلاش هستند، آسیب خود را وارد کنند. غرب علاقه خاصی به حضور در قفقاز و در منطقه آسیای مرکزی دارد. چرا که به راحتی به ایران، روسیه و همچنین چین دسترسی پیدا می کند و میتواند با یک بازی اقتصادی، نظامی و سیاسی در منطقه منافع خود را حول مقابله با این سه کشور به خوبی حفظ کند به طوری که نتیجهی این بازی تهدید منافع این سه کشور و رقابت در منطقه است.»
وی افزود: «سرمایهگذاریهایی که در این منطقه صورت گرفته است در چند حوزه خود را نشان میدهد. یکی، مسئلهی کریدور و مسیرهای ارتباطی و انتقال کالا و انرژی است. البته طی سال های اخیر مسیرهای جدیدی از کشورهای آسیای مرکزی به سمت اروپا تعریف شده است که عملا دراین مسیرها، ایران کنار گذاشته شده است، مانند: مسیر ترانس کاسپین، کریدوری که از آسیای مرکزی به افغانستان و پاکستان کشیده شده است. و بقیهی مسیرها که از منطقه خلیج فارس و هند به کشورهای عربی، غرب آسیا و سرزمین اشغالی می گذرد. در واقع مسیرهای کریدوری که تثبیت و شکلگیری کامل آنها ایران را از مسیرهای اصلی انتقال کالا و انرژی از چین به اروپا تا حد زیادی کنار می گذارد.»
موحدیان معتقد است: «در واقع این باعث خواهد شد ایران نقش خود را در اقتصاد جهانی به میزان زیادی از دست بدهد و این یک تهدید است. این حاصل بیتوجهی ما به اهمیت قفقاز است. وقتی ایران در مسیرهای کریدوری نباشد در واقع هیچ مسیر مهم بین المللی در زمینه انتقال کالا و انرژی از داخل ایران نمی گذرد و این باعث به خطر افتادن امنیت ایران خواهد شد. لذا اهمیت قفقاز در اینجا روشن می شود که کشورهای منطقه و کشورهای آسیای مرکزی مسیرهای ارتباطی خود را از داخل ایران تعریف کنند. در این زمینه به طور خاص در مورد قفقاز و کریدور جعلی زنگزور، آذربایجان به دنبال این است که به نخجوان دسترسی راحتتری داشته باشد. ما سالهاست مسیری را با هزینه تقریباً رایگان در اختیار باکو قرار دادیم. اینک آنها به دنبال اشغال جنوب ارمنستان و تسهیل مسیر دسترسی هستند. شاید بفکرمان خطور کند، اگر آذربایجان جاده ای از نخجوان به جمهوری آذربایجان از داخل خاک ارمنستان بکشد، چه مشکلی دارد. اما خطری که وجود دارد، ناشی از امیال جاه طلبانهی ترکیه و باکو می باشد که مورد حمایت اسرائیل و انگلیس نیز هستند.»
وی می افزاید: «در واقع آنها می خواهند از طریق کریدور زنگزور یک همبستگی و پیوستگی ما بین جهان ترک خیالی ایجاد کنند که ترکیه داعیه دار آن است. این جهان ترک خیالی، به یک ناتو ترک مبدل می شود و با اشغال جنوب ارمنستان برای ایجاد مسیری که فقط ارتباطی نیست برنامه ریزی می کنند.»
وی می افزاید: «همکاری گسترده اسرائیل و ترکیه با هم نیز موید این هم صدایی است، چرا که ترکیه بخش عمدهای از نیازهای اسرائیل را حتی در شرایط جنگی، و علیرغم نسل کشی و بچه کشی که اسراییل در حال حاضر در غزه راه انداخته است، با آغوش باز تامین می کند. حتی به آذربایجان کمک میکند تا نفت اسرائیل را تامین کند. کریدور زنگزور در واقعیت مسیری است برای تردد تکفیریها، تجزیه طلبها، نیروهای صهیونیست، نیروهای ناتو و نیروهای سلطنت طلب و پان ترک های تجزیه طلبی که رنگین کمانی از نیروهای ضد ایرانی را در مرز ایران مستقر میکنند. لذا مقابله با این کریدور برای ما حائز اهمیت است. بنابراین دسترسی باکو به نخجوان باید از طریق ایران تعریف گردد تا از تجزیه جنوب ارمنستان و سپس از تهدید مناطق واقع در شمال غرب کشور جلوگیری شود. این بیتوجهی قبلاً اتفاق افتاد و پس از کنترل قراباغ توسط باکو شاهد این هستیم، تعداد زیادی پایگاه اسرائیلی در نقاط مرزی ایران ایجاد شده و تجهیزات جاسوسی، جمع آوری اطلاعات و جنگ الکترونیک صهیونیستها در مرز با ایران مستقر شده است.
قفقاز استحالهی فرهنگی برای تمامی اعصار
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اگر فعل و انفعالات اقتصادی و امنیتی شکل بگیرد در ادامه شاهد هویت سازی جعلی نیز خواهیم بود، می گوید؛ علاوه بر تهدیدات امنیتی و تهدیدات اقتصادی ناشی از کریدور جعلی زنگزور، تهدیدات هویتی نیز به دنبال خواهد آمد. چنانچه این محاصره ایجاد شود یک تاریخ سازی، هویت سازی و تمدنسازی جعلی را در این منطقه شاهد خواهیم بود که آذربایجان و ترکیه به نیابت از اسرائیل و انگلیس، یک تاریخ و در واقع یک مذهب شیعه جعلی مبتنی بر ناسیونالیسم افراطی و طرفداری از اسرائیل بدون مؤلفههایی که در فرهنگ شیعه داریم مانند: ولایت فقیه و تبعیت از مراجع و … شکل خواهند داد و تاریخ منطقه را تحریف خواهند کرد. چنانچه در کتب درسی تاریخ باکو بعد از ورود اسرائیل به منطقه و نفوذ آن در مدارس و دانشگاه ها شاهد تحریف های زیادی هستیم. مانند این تحریف که؛ امپراطوری آذربایجان از قرن ها قبل وحود داشته و بین روسیه و ایران تقسیم شده است و بخشی که بعد از تقسیم مورد ادعا در حال حاضر در ایران است باید به آذربایجان برگردد. یعنی جمهوری آذربایجان مدعی یک بخشی از خاک ما است. آنها قدمت طولانی شیعیان در منطقه قفقاز را نیز منکر هستند. سومری ها را به دروغ ترک عنوان می کنند تا برای حضور آنها در منطقه قدمت جعل کنند و شعرای بزرگ ایرانی بدون حتی یک بیت شعر ترکی مانند نظامی را ترک جا می زنند!»
وی می گوید: «ترکیه در مورد آذریهای ایران به دنبال ساخت یک هویت جعلی می باشد. بحث هایی بر سر این است که در مناطق ترک (یا آذری) نشین ایران، آموزش به زبان مادری و نه آموزش زبان مادری انجام شود یا زبان مرجع منطقه باید همان زبانی باشد که در باکو و نه تبریز صحبت می کنند یا اصرار می شود که معلمان و اساتید دانشگاه به صورت بومی گزینش شوند و سر کلاس ها به زبان فارسی تدریس نشود. این موارد شاید جلوه ای از تلاشی است که برای هویت سازی جعلی در مناطق آذری ممکن است رخ دهد. همه این مواردی که بدان اشاره کردیم در حال حاضر در منطقه قفقاز در حال رقم خوردن است و اسرائیلیها پیشتاز در این زمینه هستند به طوری که در این سه دهه نفوذ خود را اعمال کرده اند و عملاً کنترل اقتصاد، فرهنگ، آموزش، سیاست، امور نظامی و اطلاعاتی جمهوری آذربایجان را در دست گرفته اند و این موضوع حتی در حد کمتری در گرجستان است. اسرائیل به دنبال نفوذ در ارمنستان نیز است.»
وی می افزاید: «در واقع صهیونیست ها در این سه کشور حضور دارند اما در آذربایجان خیلی موفق عمل کردهاند. کلیسای مسیحی، ارمنی و گرجی که از نظر طرز فکر و نظام عقیدتی و ارزشی به ایران نزدیکتر هستند، توسط کلیسای اوانجلیستی و کلیسایی که تفکرات جهان وطنی دارد مورد هجمه فرهنگی واقع شدهاند. (تفکرات جهان وطنی یعنی: جنگیدن برای وطن، ملی گرایی، نگرانی از مرزها و نهادهایی مثل خانواده خیلی اهمیت ندارد) در تلاش اند تا این تفکرات را در این سه کشور جا بیندازند و با سست کردن ارزش های سنتی، تاریخ و هویت و مذاهب اصیل را در منطقه تحریف کنند. با استحاله فرهنگی هر سه کشور، سرریز مشکلات مذکور به ایران هم خواهد رسید. مسائل زیادی هستند که باید ساعتها در موردش صحبت کرد، در مورد فرقههای انحرافی که در همه کشورهای قفقاز کم و بیش در حال ترویج هستند. حال که در آذربایجان وهابیها و تکفیریها در تلاش هستند شیعهگرایی را به انحراف بکشند. این ها در واقع مسائلی است که در منطقه قفقاز در حال وقوع می باشد و تاثیر مستقیم روی ایران خواهد داشت. اگر ما غفلت کنیم و چارهای برای این مسئله نیاندیشیم!! »
وی افزود: «زبان فارسی زمانی در ترکیه، هند و حتی در مناطق مختلف آسیای مرکزی و قفقاز صحبت میشد و زبان رسمی، دیوانی و دولتی برای مکاتبات بوده است حتی کسب و کار و تجارت به زبان فارسی صورت می گرفته است و بهترین آثار ادبی، هنری در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به زبان فارسی خلق شده است و رقبای ما در تلاش اند هیچ اثری از زبان فارسی باقی نماند. اینجاست که ما باید وارد شویم و پژوهشهایی را انجام داده و نشان دهیم، نفوذ، گستره، عظمت زبان فارسی و تاثیرگذاری این زبان تا چه حدی است و برای احیای زبان فارسی تلاش نماییم. با اینکار قاعدتاً دامنه نفوذ و تاثیرگذاری ما بیشتر میشود و میتوانیم از تاثیرگذاریهای اقتصادی، امنیتی، اطلاعاتی و فرهنگی که به ضرر ایران است جلوگیری کنیم.
لذا تلاش در جهت پژوهش و اثبات این اهمیت و نقش آفرینی ایران و زبان فارسی اهمیت دارد و این گسترش میتواند از حوزهی فرهنگ به حوزههای اقتصاد، سیاست و مسائل نظامی و اطلاعاتی سرازیر گردد. منتها مشکلی که وجود دارد این است که ما در حوزهی قفقاز کارشناس متخصص، بیطرف و دلسوز چندان نداریم. حتی عموماً دانشجوها به سمت مطالعات غرب آسیا، خاورمیانه یا آمریکا و اروپا میروند و به سمت مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز نمیروند این در حالی است که آمریکاییها، روسها، چینیها، ترکیهایها وحتی خود جمهوری آذربایجان به شدت در منطقه آسیای مرکزی در حال سرمایه گذاری در داخل دانشگاههای این کشورها هستند و مراکز پژوهشی در این کشورها ایجاد کرده اند و در حال تاریخ سازی های جعلی هستند و سعی دارند هرگونه اثری که از زبان فارسی، شاعران فارسی، معماری ایرانی است را از بین ببرند. یا اگر نمیتوانند از بین ببرند یک تحریف تاریخی و جعل تاریخی انجام دهند. اگر ما تلاش نکنیم و به این مسئله ورود نکنیم، قاعدتا نفوذ و گستره فرهنگ ایرانی کمتر خواهد شد و برای دفاع از زبان فارسی و حتی دفاع از هویت مان به جای اینکه در خانهی آنها بجنگیم باید محاصره شده و در خانهی خودمان بجنگی»
حیات خلوتی به نام قفقاز
این کارشناس مسائل بین الملل در مورد اینکه آیا ایران میتواند با روسیه و ترکیه در قفقاز همصدا شود، میگوید: «ایران با روسیه تا حد زیادی منافع مشترک دارد ولی با ترکیه منافع مشترکی نمیتوانیم تعریف کنیم. البته با ترکیه هم می توانیم منافع مشترک داشته باشیم، منتها مسیری که ترکیه برای خود انتخاب کرده است، همکاری با کشورهای غربی، ناتو و صهیونیست ها است. البته مسیر انتخابی ترکیه برای منافع ما آسیب زا نیز است. ترکیه بعد از ماجراجوییهایی که در عراق، سوریه، لیبی، قاره آفریقا و آسیا داشت و این ماجراجوییها به دلایل مختلف به نتیجه نرسید، تصمیم دیگری گرفت. با توجه به شرایط وخیم اقتصادی ترکیه، برای رهایی از این وضعیت وخیم، ترکیه به ماجراجویی در قفقاز و آسیای مرکزی و ایجاد اتحادیه کشورهای ترک زبان، تلاش برای تعریف الفبای مشترک، ایجاد کریدورهای ارتباطی مشترک و تسهیل ارتباطات مشترک تجاری برای تولید محصولات مشترک روی آورد تا علاوه بر منفعتی که برای ترکیه خواهد داشت منطقه را به یک منطقهی مشترک المنافع تبدیل کند.»
وی می گوید: «در واقع ترکیه خواهان آن است که روسیه را به عقب براند و با گسترش دامنه نفوذ خود در قفقاز و آسیای مرکزی که حیات خلوت روسیه به حساب میآید منطقه را از هر حیث به نام خود قلمداد کند و در کنار این در تلاش است از نظر تمدنی و فرهنگی با ایران که آن را تنها رقیب جدی گفتمانی خود میداند نیز به رقابت بپردازد. ترکیه در حوزه گفتمانسازی فرهنگی، هنری، آموزشی می تواند وارد گود رقابت شود. لذا ترکیه از این جهت دنبال این است که کریدورهای ارتباطی مد نظر خود را بدون حضور ایران و با همکاری کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی در قالب اتحادیه ترک شکل دهد. در همین راستا از جمهوری آذربایجان در جنگ قراباغ حمایت کرد. لذا ما با ترکیه تا زمانی که سیاستهای خود را تغییر دهد نمیتوانیم، همکاری چندانی داشته باشیم. به عنوان نمونه ترکها تلاش دارند در آینده خط لولهی انتقال نفت و گاز ترکمنستان را از دریای کاسپین انتقال دهند یا این کشور هنوز راه آهن خود را به راه آهن ایران متصل نمیکند تا جلوی اثرگذاری ایران را در مسیرهای کریدوری جهانی از چین به اروپا بگیرد و این رفتارها نشان دهنده این است که ترکیه ایران را یک رقیب جدی در کارزار سیاست و… تعریف کرده است.»
قفقاز؛ گوشهی رینگ برای نفوذ
این استاد دانشگاه در مورد اینکه چرا باید پژوهش های ایرانشناسی آسیای مرکزی و قفقاز را جدی بگیریم، می گوید: ما در هر کدام از این حوزهها نفوذ و تاثیرگذاری مان در داخل و خارج مرزها کمتر شود، رقبا و دشمنان ما بیشتر و راحتتر میتوانند ما را به گوشه رینگ ببرند و همبستگی ملی، تاثیرگذاری و نفوذ ما در منطقه را کاهش بدهند و این مسئله شور را رو به ضعف می کشاند. مهمترین مثال همین مسئلهی زبان است. ترکیه تقریباً در هر حوزهای که اسرائیل نیاز دارد از آب آشامیدنی تا تجهیزات و جنگ افزارهای نظامی، تمرینهای آموزشی هواپیمای صهیونیستها، صنعت و… تامین نیاز می کند. کشورهای ناتو هم در صدد این هستند که به رهبری ترکیه حیاط خلوت روسیه را در قفقاز و آسیای مرکزی محاصره کنند و اینجاست که روسیه برای اینکه از محاصره و نفوذ لحظه به لحظه ترکیه جلوگیری کند و بتواند این تهدیدهای گسترده را از میان بردارد باید با طیفی گسترده و متعدد از کشورها همکاری کند. لذا روسیه جهت خلاصی از این مخمصه باید به سمت همکاری با ایران روی بیاورد چرا که ایران هم از این ماجرا متضرر است و ایران نیز در واقع در محاصره کشورهای عضو ناتو قرار خواهد گرفت و این محاصره تبعات امنیتی، نظامی و فرهنگی خواهد داشت.»
وی ادامه می دهد: «ایران و روسیه هر دو دارای منافع مشترک در قفقاز هستند منتها روسیه خود را صاحب و پدرخوانده منطقه آسیای مرکزی و قفقاز میداند و اظهارات اخیر وزیر خارجه روسیه در مورد کریدور زنگزور نشان می دهد این کشور هنوز هم عمق خطرات ناشی از ایجاد کریدور زنگزور را درک نکرده و فکر میکند میتواند آن جا را نیز کنترل کند و ناتو را عقب براند. حال که بحث کنترل این کریدور توسط شرکتهای اروپایی و آمریکایی پیش امده است که البته این حد از عقب نشینی باکو هم حاصل مخالفت ایران بود. یعنی بعد از اینکه ایران با درایت مقام معظم رهبری با جدیت با ایجاد کریدور مذکور و با تغییرات ژئوپولیتیک در منطقه مخالفت کرد، دول غربی و سپس دست نشانده های آنها باکو و ترکیه عقب نشینی کردند و اگر روسها هم متوجه مساله شده و زودتر با ایران همکاری کنند، وضعیت منطقه قفقاز بیش از این متشنج نمی شود. امید است روسیه زودتر با ایران در منطقه قفقاز برای تامین منافع مشترک همکاری کند و از یک جانبه گرایی در این منطقه دست بردارد.»
گزینه های جایگزین برای حل تنشهای احتمالی در منطقهی قفقاز
دکتر موحدیان در مورد اینکه ایران و روسیه برای حل تنش های احتمالی منطقه قفقاز جنوبی چه گزینه های جایگزینی دارند، میگوید؛ «گزینههای جایگزین میتواند، شکلگیری کریدور شمال به جنوب باشد. البته مسیرهای این کریدور بهتر است متنوع باشد و فقط از طریق مثلاً راه رشت به آستارا ، باکو و روسیه نباشد. باید این کریدور شمال به جنوب از مسیر ارمنستان و گرجستان نیز عبور کند. البته این به نفع روسها نیز هست چرا که غرب خواهان آن است که در ارمنستان، نفوذ نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی خود را بیشتر کند. در گرجستان هم در تلاش هست دولت فعلی بعد از انتخابات پارلمانی سرنگون شود و دولت جدید سر کار آید که پای نفوذ روسیه را در گرجستان نیز کمرنگ کند. روسها باید تلاش کنند که این تحولات در ارمنستان و گرجستان اتفاق نیفتد و تلاششان برای تاثیرگذاری در این کشورها با همکاری ایران بیشتر گردد. اما فعلا روسیه مسیر تقابل با ارمنستان را در پیش گرفته و در گرجستان نیز با کنش گری موثر فاصله دارد.»
وی می گوید: «از مسیر دریای کاسپین نیز به روسیه باید بیشتر استفاده کنیم. ایران و روسیه به طور مستقیم باید در زمینهی ساخت کشتی های جدید و نوسازی ناوگان کشتییرانی ایران در دریای کاسپین همکاری کنند و بنادر ایران را تجهیز کنند در طرف مقابل ایران نیز باید همکاری خود را داشته باشد که این همکاری میتواند در زمینه های ایجاد مسیرهای متنوع کریدوری و مخالفت با ایجاد کوریدور زنگزور باشد. از جهتی باید روسها در جهت شکل گیری کریدور ارس سرمایه گذاری کنند تا آذربایجان از طریق ایران با نخجوان در ارتباط باشد و دیگر بهانهی اشغال جنوب ارمنستان را نداشته باشد. البته همکاری نظامی و اطلاعاتی و مانورهای مشترک نیز افزایش یابد. دو کشور ایران و روسیه با تهدیدهای ناشی از نیروهای افراطگرا و تکفیریها و وهابی روبرو هستند که چند دفعه در روسیه خرابکاری کرده اند. امیدوارم با همکاری دو جانبه ی ایران و روسیه از نفوذ بیگانه در جلوگیری گردد.
علت بدبینی به تحرکات رژیم باکو در قفقاز
این استاد دانشگاه در مورد اینکه چرا به تحرکات آذربایجان در قفقاز جنوبی باید بدبین بود، می گوید؛ «این کشور عملاً اختیار خود را به ترکیه، اسرائیلیها و انگلیسیها داده است. یعنی عملاً آذربایجان تبدیل به اسرائیل دوم شده است. واقعیت موجود این است که ما ۳۰ سال به این منطقه کم توجهی کرده ایم و الان عملاً با یک دولتی در آذربایجان طرف هستیم که تابع اوامر اسرائیل است.
نظامیان اسرائیلی، شرکتهای اقتصادی اسرائیل و نیروهای اطلاعاتی اسراییل در آذربایجان حضور گسترده دارند. اخیرا شاهد آن بودیم که اسرائیلیها اطلاعیه ای مبنی بر ضرورت خروج نیروهای نظامی اسرائیلی که در آذربایجان و گرجستان هستند را به خاطر، عملیات احتمالی ایران بر علیه اسرائیل به خاطر ترور شهید هنیه صادر کردند و به حضور در قفقاز جنوبی اعتراف کردند.
این یعنی ادعای آذربایجان در مورد نبود نیروهای نظامی اسرائیلی در جمهوری آذربایجان دروغی بیش نیست. در واقع موفقیت آذربایجان در جنگ با ارمنستان بدون این همکاری ممکن نبود. این همکاری ها روز به روز در حال گسترش است و در یکی دو دهه اخیر ما شاهد بودیم که هر تحرک ضد ایرانی که اسرائیل انجام داد از طریق خاک آذربایجان بوده است.»
وی در این ارتباط میگوید: «سرقت اسناد هستهای، ترور دانشمندان هستهای و به پرواز درآوردن پهپادهای جاسوسی و خرابکاریهای ضدایرانی نشان میدهد که سابقهی باکو در قبال ایران سابقهی خرابی است. از طرف دیگر باکو از نیروهای تجزیه طلب و رسانههای آنها حمایت میکند و شاهد هستیم این نیروها علیه ایران تحرکات دارند و بیانیه میدهند. رسانههای پانترک به صراحت و علناً از هویت سازی و تاریخسازی جعلی در مورد تاریخ ایران دفاع میکنند و تمام مفاخر و مشاهیر ایرانی را یا ترک جا میزنند یا اینکه اگر نتوانند این کار را انجام دهند سعی در تخریب آنها دارند. دامنه فعالیت این تجزیه طلب ها به حدی گسترده است که با گستاخی به مناطق آذری ایران میگویند آذربایجان جنوبی و به کل ارمنستان میگویند آذربایجان غربی. این نشان دهنده این است که خاندان علیف توهمات زیادی در مورد ایران و خاک ایران دارند. این یک رویکرد خیلی خطرناک است و آذربایجان دچار توهماتی شده است اما آذربایجان هیچ وقت نخواهد توانست به این توهمات جامه عمل بپوشاند.»
وی می افزاید: «چون اسرائیل در آنجا همه کاره است و تحریک می کنند، این می تواند برای ما جای نگرانی داشته باشد که آنها در تلاش هستند امنیت کشور ما را تحت تاثیر قرار بدهند و حضور گسترده وهابیها و تکفیریها هم در آذربایجان چیز قابل کتمانی نیست. آنها مرتباً از فعالیت های خود فیلم و عکس و گزارش تهیه میکنند و این تلاشی است در جهت نابودی مذهب شیعه و جایگزین کردن تفکرات تند ضد شیعه یعنی وهابیت و تکفیری گرایی در منطقه. وجود طیف گسترده نیروهای ضد ایرانی مثل نیروهای وابسته به رجوی و دیگر گروههایی که منافقین به باکو آوردند و خاندان پهلوی در باکو نشان میدهد که حاکمان آذربایجان با ایران سر عناد دارند. البته عرض میکنم اینها چندان نمیتوانند برای ایران مشکل ایجاد کنند ولی با رویکرد خصمانهای که اتخاذ کرده اند، باعث بدبینی و مزاحمت می گردند.»
غرب تشنهی قفقاز است
این کارشناس مسائل بین الملل در مورد اینکه چرا کشورهای غربی چنین تشنهی قفقاز شدهاند، می گوید؛ قفقاز، منطقهای است که دسترسی به ایران، چین و روسیه را برای رقابت و همچنین تهدید منافع آنها تسهیل میکند. غربیها از طریق کشورهای جنوب شرق آسیا تلاش میکنند چین و روسیه را در منگنه قرار دهند. جنگ اوکراین یا ماجرای تایوان را در مورد روسیه و چین ایجاد کردند و اینک مسئلهی قفقاز یک جبهه دیگری بر علیه ایران و روسیه و تا حد کمتر چین گشوده است. از نظر اسراییل و ناتو در هر سه کشور ترکهایی هستند که میتوانند موتور محرک واگرایی باشند. از نظر آنها ترکها در سین کیانگ چین، تاتارستان و نقاط مختلف روسیه و مناطق آذری ایران قابلیت بهره برداری دارند.»
وی می گوید: «البته این توطئه گران به جایی نخواهند رسید، ولی خب ماجراجویی هایی دارند تا از این ظرفیت به خیال خود استفاده کنند. برای تضعیف قدرت هر سه کشور، ناتو و همکارانش در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان در حال تقویت قوای خود هستند تا پای روسیه را از هر سه کشور ببرند و نفوذ ایران را کم کنند و به منافع این کشورها آسیب بزنند. این تلاشها وقتی خنثی می شود که ایران و روسیه یک درک مشترک و جدی از این ماجرا پیدا کنند و قبل از این که این تهدیدها حالت بحرانی به خود بگیرد به فکر چاره باشند و با طراحی راهبردهای دقیق برای مقابله با چالشها در منطقه قفقاز و آسیا مرکزی فعال باشند که به تعدادی راه حل نیز در این گفتگو اشاره کردهام.»
Δ
Sunday, 24 November , 2024