گروه گزارش: در هشتمین سال سلطنت شاه صفی که تاورنیه، جهانگرد و سیّاح فرانسوی برای نخستین بار چشمش بر تبریز افتاد، نوشت: «اکنون تقریباً تمامی خرابیهایی که لشکریان سلطان مراد [عثمانی] بر شهر تبریز وارد آورده بودند تعمیر شده است.» در این تاریخ میان صوفیان (شهری در کنار تبریز) و تبریز، دژی که به دست سلطان مراد ساخته شده و هنگام محاصرۀ تبریز مورد استفاده سپاهیان عثمانی قرار گرفته بود، هنوز باقی بود و تاورنیه از آن جا دیدن کرده است.۱۰ روز پس از حرکت از ایروان، کاروانی که جهانگرد فرانسوی به همراهش سفر میکرد، پس از عبور از دشتهای پهناور حاصلخیز، به تبریز رسید. تاورنیه یاد آورد میشود که در همین دشتها بود که به فرمان شاه صفی، آب رودها را برگردانیدند و لشکریان مهاجم عثمانی به واسطهی بیآبی هزیمت یافتند. در نظر اول، علاوه بر وسعت دشت، فراوانی آب و حاصلخیزی زمین و سرسبزی چراگاهها، آن چه دربارهی تبریزی به ذهن و خاطر این سوداگر بیگانه مینشیند، تناسب موقع جغرافیایی شهر است که تبریز را بازاری برای کالاها و بازرگانان عثمانی و مسکوی و هندی و داخلی ساخته بود. وی بازارهای تبریز را از خیل سوداگران و خروارها کالا انباشته میبیند و تبریز این عهد را یکی از بهترین بازارها برای خرید و فروش، اسبان باد پا و خوش اندام و ارزان بها میداند. تاورنیه مینویسید: «در این جا شراب و ماءالحیات و در واقع همه گونه خواربار به حد وفور و به بهای ارزان در دسترس طالبان قرار دارد. در تبریز بیش از هر نقطهای از قارهی آسیا، پول دست به دست میگردد. در تبریز بیش از هر نقطهای، ارمنیها از راه کسب و داد و ستد، صاحب املاک و ثروت کلانی شدهاند. تبریز بازارهای متعدد و خوش ساخت دارد. هم چنین در این جا، کاروانسراهایی دواشکویه و وسیع احداث کردهاند که زیباترین آنها، به نام والی ایالت، کاروانسرای، میرزا صادق نامیده میشود. در نزدیکی آن، بازار و مسجد و مدرسهای ساختهاند که صاحب موقوفات و عواید بسیار است.»ظاهراً در دورهی سلطنت شاه صفی، هنوز فرقههای گوناگون عیسوی در آذربایجان فعال و در امر ترویج عقاید دینی خود آزاد بودهاند. تاورنیه به ویژه از فرقه کاپوچین یاد میکند که در این موقع خانقاه بزرگ و مناسبی در شهر تبریز داشتهاند و رفاه و آزادی تبلیغ ایشان را مرهون حمایت و عنایات حاکم شهر میرزا ابراهیم خان میداند. وی مینویسید: «علاقه وافر حاکم به ریاضیات و حکمت، سبب حمایت از این فرقهی عیسوی گردیده است. میرزا ابراهیم، هماره به گفتگو با گابریل دوشینون پیر خانقاه کاپوچین در تبریز رغبت وافری نشان میدهد و چون فوقالعاده علاقه داشته است که دو پسرش زیر نظر گابریل درس بخوانند به همین سبب با رهبانان دیر مزبور همیشه نظر مساعدی داشته است. بهترین دلیل این پشتیبانی و علاقه، آن که برای دایر ساختن خانقاه مزبور زمینی را به پول خویش خرید. در اختیار رهبانان کاپوچین گذاشت و هزینه ساختمان و اثاثۀ دیر مزبور را از کیسه فتوت خویش پرداخت.»تنها بنای تاریخی تبریز که در میان نوشتههای تاورنیه به آن اشاره شده است، شام غازان یا شنب غازان است. این بنای تاریخی که اکنون از آن جز تلی خاک و مشتی کاشیهای شکسته چیزی برجای نمانده است، در عهد ارغون خان و غازان خان به اوج شکوه و زیبایی خود رسید. عمارتی که در آغاز قرن هشتم در این محل به امر غازان خان ساخته، شد بلندترین ساختمانهای جهان اسلامی و به مراتب بلندتر از نوک گنبد آرامگاه سلطان سنجر سلجوقی در مرو بود. سیصد و سی سال پیش از این، که تاورنیه به ویرانهی شنب غازان نظر افکند، آن را برج بزرگی خواند که میان دشت، در سمت باختری تبریز قد علم کرده بود. هر چند در آن تاریخ بیش از نیمی از بنای مزبور بر اثر مرور زمان و زلزلههای پی در پی فرو ریخته بود، تاورنیه هنوز آن را به غایت مرتفع میخواند. اما غیر از آرامگاه غازان، مسجد درون دژ و سایر بناهایی مثل آموزشگاهها، بیمارستان، زیج، گرمابهها و مراکز اداری و کتابخانهای که در شنب غازان برپا شده بود، اثری دیده نمیشد. از غرایب تصادفات آن که، کمتر از سه سال پیش از نخستین سفر تاورنیه، قسمت بزرگی از این بناهای عهد غازانخان هنوز برجای بود و در عرض سه روزی که لشکریان سلطان مراد چهارم به خرابی و تاراج شهر تبریز دست زدند [دوازدهم تا چهاردهم سپتامبر سال ۱۶۳۵ م/ ۲۱ تا ۲۳ مهر ۱۰۱۴ خ] این بناها مثل بسیاری دیگر از آثار تاریخی شهر نابود شد.
Δ
Wednesday, 27 November , 2024