بخش دوم/گروه سیاسی/ محمدرضا ربانی:۴-۱٫ فعالیتهای میدانی جریان واگرای آذربایجان:در دوران پس از جنگ تحميلي که فضاي جنگي کشور تبديل به فضاي سازندگي شد جامعه نيز تحت تأثير قرار گرفت و در سطح دانشگاهي و مطبوعات محلي باز هم مسائل قومي زنده گرديد(مرشدي زاد، ۱۳۸۰: ۲۷۵). اوج اين فعاليت ها در سال هاي موسوم به اصلاحات بود. در اين مقطع با سوءاستفاده از شعار توسعه سياسي فرصت جديدي براي فعاليتهاي قومي به ويژه در عرصههاي فرهنگي و اجتماعی فراهم گرديد. طرح مسائلي مانند محروميتهاي فرهنگي موجب بروز توقعاتي در زمينه زبان و مذهب شد(ايزدي، ۱۳۸۶: ۴۱۲). ويژگي عمده رشد فعاليتهاي قومي در اين دوره، خارج شدن فعاليتها از دايره محدود نخبگان قومي سنتي عمدتاً چپگرا و گسترش آن در سطح مجامع دانشگاهي آذري بود. در این بخش فعالیتهای میدانی جریان واگرای آذربایجان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سه حوزه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد. جریان فوق با فعالیتهای فرهنگی وارد عرصه شده و در ادامه امور اجتماعی مورد توجه قرار داشته است. و در حال حاضر تلاش جریان واگرای آذربایجان برای عبور از فعالیت های صرف فرهنگی و ورود به صحنه سیاست می باشد.
۱-۱-۴٫ فعالیت های فرهنگی:
شروع فعالیتهای جریان واگرای آذربایجان با تاکید بر فرهنگ رقم خورد. جایی که با ظهور افرادی چون زهتابی و دیگران اقدام به تولید ادبیات برای پیشبرد اهداف جریان کردند. بعد از ظهور نسل اول نخبگان فکری و تولید ادبیات لازم برای ادامه جریان واگرایی، شاهد فعالیت فرهنگی جریان واگرا در مدارس و به ویژه در دانشگاهها بودیم.
۱-۱-۱-۴٫ دانشگاه ها:
اهمیت دانشگاه در جامعه پذیری افراد و خطدهی فکری دانشجویان موضوعی است که در آن تردیدی وجود ندارد. فلذا در دهههای اخیر دانشگاه از مهمترین مکانهایی بوده است که جریانات مختلف سیاسی و فرهنگی روی آن تمرکز داشته و هر جریانی که توانسته از لحاظ فکری و تبلیغاتی سایه خود را بر آن بگستراند، در جامعه نیز به اعمال نفوذ، تبلیغات و یارگیری پرداخته است. همچنین به غیر از اهمیت جهتدهی فکری خود دانشجویان و اساتید دانشگاه، تاثیرات دانشگاه و دانشجویان بر جامعه نیز مطرح است. دادههای تجربی نیز موید همین نوع نگاه جریانات سیاسی به دانشگاه و دانشجویان میباشد. چنان که در اوایل انقلاب اسلامی عمده فعالیتهای جریانات چپ در دانشگاه متمرکز بود. آنچه مشهود است بعد از انقلاب اسلامی ایران و به محاق رفتن جریانات چپ، جریانات واگرا موفق شدهاند جای خالی چپهای الحادی را پر کنند و به خصوص اینکه جریانات چپ به دلیل رویگردانی جامعه از نوع نگاه آنها به دین و مذهب، ریل عوض کرده و اندیشههای خود را ذیل همین جریانات واگرا پیگیری میکنند. جریان واگرای فعال در آذربایجان نیز از قافله عقب نمانده و فعالیتهای ویژهای برای تاثیرگذاری در این نهاد انجام داده است؛ نبض آن را در دست گرفته و از آن به عنوان حلقه واسط بین کف اجتماع و اندیشههای خود استفاده میکند. ایجاد تشکلات دانشجویی همسو، نفوذ در تشکلهای دانشجویی، برگزاری نشستهای مختلف، استفاده از تریبونهای این نهاد و … از موارد مورد استفاده این جریان در دانشگاههای آذربایجان است. لازم به ذکر است که تشکلها و نشریات واگرای موجود در دانشگاههای آذربایجان صرفاً ابزار جریان واگرا نبودهاند، بلکه این تشکلها و نشریات خودشان نیز جزئی از این جریان هستند که سهم بسزایی در تولید ادبیات سیاسی واگرایانه داشتهاند.
۲-۱-۱-۴٫ مدارس:
عمده فعالیت جریان واگرای آذربایجان در سطح مدارس هم مربوط به توزیع غیر قانونی کتاب به زبان ترکی در تاریخهای بخصوص از جمله اول مهر همزمان با بازگشایی مدارس، ۲۶ آذر که در تقویم واگرایان به عنوان روز کتاب سوزان مطرح است و همچنین ۲ اسفند روز جهانی زبان مادری، میباشد. همچنین بعد از انجام توزیع کتب مزبور، فعالین این جریان اقدام به سندسازی از فعالیتهای خود و نشر گسترده اسناد مذکور که در قالب تهیه عکس یا فیلم و صوت از کودکان و دانش آموزان نوجوان انجام میشود، میکنند. وب سایتها و شبکه های اجتماعی منتسب به جریان واگرا مملو از تصاویر و ویدیوهایی با این مضمون است.
۲-۱-۴٫ فعالیتهای اجتماعی:
جریان واگرای آذربایجان که نقطه شروع فعالیتهای خود را با ورود به عرصه فرهنگ و در واقع تولید ادبیات لازم برای پیشبرد اهداف جریان واگرایی تعریف کرده بود، برای عمومیت دادن ادبیات تولید شده در میان توده مردم، فعالیتهای اجتماعی خود را آغاز کرد. در ادامه به برخی از شاخصترین فعالیتهای اجتماعی این جریان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است.
۱-۲-۱-۴٫ حضور در قلعه بابک:
حضور در قلعه بابک را باید نقطه شروع فعالیتهای اجتماعی این جریان دانست. به اذعان برخی رسانه ها (BBC, 2015) و برخی منتسبین به جریان واگرا، پیشنهاد تجمع واگریان در قلعه بابک از طرف محمد تقی زهتابی بوده است. این تجمع که در دومین پنجشنبه و جمعه تابستان که مصادف با ایام زادروز بابک خرمدین است، برگزار میشد، ابتدا جنبه اجتماعی داشت و غالباً فعالیتهای واگرایان در این تجمع رنگ و بوی فرهنگی داشت. اما از اوایل دهه ۸۰ شمسی فعالیتهای فرهنگی کم کم رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و ادبیات سیاسی واگرایی که در چند سال نخست در لفافه فرهنگ پیچیده میشد عریان گشت و تندترین کنشهای سیاسی معطوف به واگرایی در این تجمعها به منصه ظهور رسید.
۲-۲-۱-۴٫ اعتراض به کاریکاتور روزنامه ایران:
اعتراض به کاریکاتور روزنامه ایران را شاید بتوان بزرگ ترین اردوکشی خیابانی جریان واگرای آذربایجان نامید. در پی اوج گيری اعتراضها به چاپ اين کاريکاتور، شهرهای ترک زبان شمال غرب ايران در ناآرامی فرو رفت که چندين روز ادامه يافت. به گفته مدير مسئول روزنامه ايران، کاريکاتوری که توهين آميز تلقی شده، پس از انتشار، جعل گرديده و حدود سيصد هزار نسخه از آن، يعنی به ميزان بيش از ۱۰ برابر تيراژ هفته نامه ايران جمعه، در سطح شهرهای ترک زبان پخش شد. پیگیری شعارهایی که در روند این اعتراضات توسط هسته اصلی و مدیریت کنندگان اعتراضات به تظاهرات کنندگان القاء میشد و جمعیت معترض غالبا آنها را به عنوان شعار به کار میبستند چندان در تناسب یا به اصطلاح بهانه اعتراضات نبود. فیلمهایی از این اعتراضات در آرشیو وب سایتهای منتسب به جریان واگرا و یوتیوب موجود هستند و گواهی بر این ادعا.
۳-۲-۱-۴٫ اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه:
استفاده ابزاری جریان واگرای آذربایجان از مسائل زیست محیطی از جمله خشک شدن دریاچه ارومیه را در شعارهای مربوط به تجمعات به این بهانه و یا کمپینهایی که در شبکه های اجتماعی برگزار میشود، میتوان به عیان دید. در این خصوص جریان واگرا در افراطیترین حالت، حاکمیت مرکزی یا به اصطلاح همین جریان«فاشیسم فارس» را متهم به تعمد در جهت از بین بردن امکان سکونت در منطقه وسیعی از آذربایجان و تبدیل آن به«زمین سوخته» میکند. با توجه به متون منتسب به این جریان، واگرایان علت خشک شدن این دریاچه را غالبا با این رویکرد مورد فهم و تبلیغ گسترده قرار میدهند. اما در سطحی دیگر که عموماً توسط برخی افراد که هنوز کاملاً در تسلط گفتمانی جریان واگرا به دام نیافتاده اند، حاکمیت مرکزی و باز هم «فاشیسم فارس» برای کم توجهی در نجات این دریاچه از خشک شدن مورد نکوهش قرار میگیرد. عمده فعالیتهای جریان واگرا در مورد خشک شدن دریاچه ارومیه را میتوان در تولید متونی که از این فاجعه زیست محیطی به عنوان گزارهای در تایید تبعیض قومی یا به اصطلاح جریان واگرا «تبعیض ملی» استفاده میکند، مشاهده کرد. جریان واگرا این موضوع را به عنوان مثالی برای بی توجهی به منطقه آذربایجان تبلیغ میکند.
۴-۲-۱-۴٫ اعتراض به برنامه فتیله:
در سال ۱۳۹۴ نمایشِ «هتل فیتیله» از سری نمایشهای عمو فیتیلهایها از شبکه ۲ سیما باعث رخ دادن برخی اعتراضات در شهرهای مختلف ترک زبان شد. در این نمایش طنز ۷ دقیقهای که به صورت ضبط شده و غیرزنده پخش شد، دیالوگهایی بین شخصیتهای این نمایش ردوبدل میشود که رنجش خاطر ترک زبانان را به دنبال داشت و این عرصه را برای بهره برداری جریان واگرا آماده کرد. در روز دوشنبه ۱۸ شهریور در شهرهایی چون تبریز، ارومیه، اردبیل و زنجان در اعتراض به این برنامه اعتراضاتی آغاز شد. این اعتراضات نیز به مانند آشوبهای سال ۱۳۸۵ توسط جریان واگرا مدیریت میشد و شعارها و نوشتهجاتی که آشوبگران در این اعتراضات حمل میکردند و استفاده بیوقفه از نماد گرگ خاکستری نمودی از رویکرد واگرایانه آنها بودکه یک اشتباه از سوی یک برنامه تلویزیونی را دست آویزی برای مشروعیت بخشی به آشوبگریهای خود قرار دادند.
۵-۲-۱-۴٫ ورزش و جریان واگرای آذربایجان:
ورزش به دلیل توان بسیجگیری و انگیزش احساسات عمومی در سیاست داخلی و بین المللی تاثیر میگذارد. از آنجا که ورزش بر عرصه عمومی تاثیرگذار است، ناگزیر مورد توجه دولتها و از طرفی گروههای مخالف دولت مرکزی نیز قرار میگیرد تا از طریق آن قابلیت کنترل حوزه عمومی را به دست آورند و یا از طریق آن دولت مرکزی را تحت فشار قرار دهند(سیفالدینی، ۱۳۹۴). در پژوهشهای جدید صورت گرفته نقش ورزش در فرآیند ملتسازی قرن نوزدهم مورد توجه است. جریان واگرای آذربایجان نیز در راستای عمق بخشیدن به فعالیتهای خود، از فضای ورزش به عنوان ابزاری جهت نیل به اهداف واگرایی استفاده کرده است. به ویژه در پی صعود تیم فوتبال تراکتورسازی به لیگ برتر، سرمایهگذاری زیادی بر روی بستر این تیم شکل گرفته است. با صعود تیم تراکتورسازی به لیگ برتر، سکوهای تماشای مسابقه اغلب استادیومهای کشور که این تیم در آنها بازی میکرد و خصوصا استادیوم یادگار امام خمینی (ره) بیشتر به میتینگ سیاسی شباهت پیدا کرد تا سکوی تماشا و حمایت و تشویقِ تیم محبوب. فعالیتهای جریان واگرای آذربایجان که در محدوده امن طرفداری از یک تیم باشگاهی پیگیری میشود غالباً همان مواردی را شامل میشود که با عنوان ادبیات سیاسی جریان واگرا، مطرح است. اما مطلب حائز اهمیت در این خصوص تبدیل خود تیم تراکتورسازی و هواداری از آن به نمادی از واگرایی میباشد. واگرایان که نفوذی در بین هواداران تراکتورسازی به دست آوردهاند سعی میکنند در حد امکان ادبیات سیاسی خود را به شکل وسیعی در استادیوم به نمایش بگذارند. شاید مهمترین شعار این جریان که در قالب شعار دقیقه ۱۵ این تیم مطرح می شود را درخواست برای رسمی کردن زبان ترکی و تدریس آن در مدارس دانست که در راستای سیاست های ایجابی جریان می توان مورد بررسی قرار داد.
۶-۲-۱-۴٫ فضای مجازی و جریان واگرای آذربایجان:
يکي از عمده ترين مجاري ارتباط جريانهاي واگرا با مردم فضاي مجازي است. با توجه به عدم دسترسي آسان به شبكههاي ماهواره اي به ويژه براي قشر دانشجو، اينترنت ارتباط خوبي بين جريانهاي عمده واگرا و مخاطبان برقرار كرده است. هم اکنون شمار زيادي سايت و وبلاگ و گروههاي مجازي مانند يوتيوب و تلگرام و همچنين گروههايي در فيس بوک اخبار و نوشتارهاي عمده را مرتباً تکرار و ارسال مي کنند. نوع استفاده جریان واگرا از فضای مجازی بیشتر معطوف به بحث عملیات روانی است. یکی از استراتژيهای جريان واگرا ايجاد گروه هاي مجازي بويژه تلگرامي به نام شهرها و استانهاي آذري نشين است. به اين ترتيب با به دست گرفتن جو فضاي مجازي در صدد جذب مخاطبين خاکستري و سوق دادن آنها به سمت افکار واگرايانه هستند.
۳-۱-۴٫ فعالیتهای سیاسی:
جریان واگرای آذربایجان برای محقق شدن خواسته خود که ایجاد جنبش توده ای و در ادامه تلاش برای تجزیه این منطقه است، در ۴۰ سال گذشته، در کنار فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، گوشه چشمی هم به فعالیتهای سیاسی داشته است. اما لازم به یادآوری است که غالب فعالیتهای این جریان حول محور فعالیتهای فرهنگی در ابتدا و فعالیتهای اجتماعی متمرکز بوده است و به نظر میرسد هنوز زمان فعالیتهای صِرف سیاسی برای این جریان فرا نرسیده است و این را گردانندگان آن به خوبی از فضای حاکم بر منطقه آذربایجان تحلیل میکنند. در این بخش به عمده فعالیتهای سیاسی این جریان که بیشتر در زمان انتخابات بروز و ظهور پیدا میکند خواهیم پرداخت.
۱-۳-۱-۴٫ انتخابات و جریان واگرای آذربایجان:
بخشي از نمايندگان و وکلاي مجلسي که از آذربايجان در مجلس شوراي اسلامي حضور داشته و دارند نه تنها با مفاهيمي مانند همبستگي، همگرايي ملي و هويت ملي آشنايي ندارند، بلکه گاه و بيگاه ديده شده است که به مسئله قوميتها از ديد ابزاري و پوپوليستي نگاه ميکنند. نخبگان سياسي در آذربايجان تصور مي کنند براي به دست آوردن موفقيت در انتخابات بايستي به نحوي از انحاء با دامن زدن به مسائل قومي و مطرح کردن محليگرايي افراطي نظر مساعد جریان واگرا را جلب کنند. اين امر در مقاطع انتخابات مجلس و رياست جمهوري پررنگ شده و بعد از آن از شدت اين گونه شعارها کاسته مي شود. حتی در مواردی کاندیداهای انتخابات شورایهای اسلامی شهر و روستا نیز با استفاده از گزارههای واگرایی سعی در جذب رای هوادارن جریان واگرا مینمایند. لازم به ذکر است که گزارههای واگرایی صرفا برای جلب واگرایان نیست و استفاده از گزارههایی که خصوصاً به بحث تبعیض مربوط میشوند باعث تحریک طیف وسیعی از جامعه میشود.
این رویکرد نخبگان آذری و ابزار قرار دادن گزارههای واگرایانه برای به دست آوردن و حفظ کرسی مجلس باعث نفوذ هرچه افزون تر واگرایان و گزارههای واگرایی در امر انتخابات شده است. بررسی کلیت برنامه های تبلیغاتی کاندیداهای انتخاباتی، خصوصا نمایندگی مجلس، نشان میدهد که موضوعات مورد تاکید جریان واگرا وزن سنگینی را در مولفههای تبلیغاتی به خود اختصاص داده است. تبعیض اقتصادی و اصل ۱۵ قانون اساسی مهمترین گزارههایی هستند که بخش اعظم برنامههای اعلامی کاندیداهای نمایندگی مجلس در آذربایجان را شامل میشود.
۱-۳-۱-۴٫ فراکسیون ترک زبان مجلس و جریان واگرای آذربایجان:
تلاش برای تشکیل فراکسیون ترک زبانان مجلس را به نوعی میتوان در راستای فعالیتهای سیاسی جریان واگرای آذربایجان قلمداد کرد. این فراکسیون که با مخالفت بیشتر نمایندگان مجلس مواجه گردید، در دهمین دوره مجلس و با حضور ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس ،هر چند برای مدتی کوتاه، تشکیل شد. ۲۵ نماینده که بیشتر آنها از سه استان آذری نشین بودند به عنوان عضو شورای مرکزی آن انتخاب شدند. هدف این فراکسیون، استفاده از ظرفیت نمایندگان ترک زبان در جهت رفع مشکلات و توسعه متوازن مناطق ترکنشین اعلام شده بود. اما در همان وقت نمایندگان بسیاری نسبت به این قضیه واکنش منفی نشان دادند. از جمله نماینده وقت مردم شهر بندرعباس تشکیل این فراکسیون را خلاف اصول ۱۹، ۲۰ و ۸۴ قانون اساسی دانسته و طی اخطاری قانونی در روز ۱۲ آبان ۹۵ در مجلس شورای اسلامی گفته بود: «مجلس صدای ملت است و باید منادی وحدت باشد. اگر این روند ادامه یابد، باید منتظر تقسیمبندی میان سایر اقوام در مجلس باشیم». پرونده فراکسیون مناطقترکنشین و فراکسیونهای قومیتی مجلس، به صورت نرم و آهسته آهسته بسته شد. فراکسیونی که با سروصدای زیاد آمد اما جلسات آن به چند بار نرسید به طوری که هیچگاه از یک نهاد در شرف تاسیس به یک شخصیت حقوقی تبدیل نشد.
۱-۵٫ جنبش قومی و جریان واگرای آذربایجان:
آنچه میتوان آن را به عنوان نواخته شدن ناقوس راه اندازی جنبش قومی در آذربایجان در نظر گرفت را نخبگانی از این منطقه که گرایشاتی واگرایانه داشتند با نگارش کتابهایی از جمله «سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی» و «تاریخ دیرین ترکان ایران» و نشر مجلاتی همچون «وارلیق» آغاز کردند. چنین نوشتارهایی که برای تکامل فرهنگی بر پایه زبان محلی، تهیه شدند وظیفه رفع کاستیهای ملت آتی را بر عهده داشتند. در ادامه نخبگانی جدید در بدنه جریان واگرای آذربایجان تربیت و در حال تزریق ادبیات معطوف به جنبش ملی تولید شده توسط نخبگان اولیه به کف جامعه هستند. به تدریج این جریان در بین تشکلات دانشجویی رسوخ کرده و بعضاً خود تشکیلات مستقلی را هم قانونی و هم غیر قانونی ایجاد کردند. همین داستان کم و بیش در خارج از دانشگاه نیز رخ داد و جریان واگرا یا در تشکّلات و نشریات موجود نفوذ کردند یا خود راساً به ایجاد تشکّلات و نشریات مختلف پرداختند.
به طور کلی جریان واگرای آذربایجان با اینکه در موارد متعددی سعی بر ایجاد آشوب و آوردن هواداران خود به خیابان کرده است اما از شکل دهی به یک جنبش تودهای عاجز بوده است. گرچه در یک دهه اخیر در استادیوم یادگار امام تبریز شاهد بروز و ظهور برخی فعالیتهای واگرایانه بوده ایم اما این فعالیتها اولا محدود به استادیوم بوده و در ثانی غالباً رخدادهای آن مورد مصادره به مطلوب واقع میشود و همچنین مدیریت فضای شعارهای استادیوم توسط این جریان به معنای معتقد بودن همه هواداران تیم تراکتورسازی به جریان واگرا نیست.
ادامه دارد…
Δ
Saturday, 23 November , 2024