رسانه‌های محلی با پای گذاشتن در محله‌ها و شهرهای کوچک مسائل مردم را از نزدیک لمس کرده و در کوتاه‌ترین زمان بازتاب می‌دهند. در مقابل، رسانه‌های حاکمیتی با دیدی کلان و پوششی ملی یا فراملی، روایت‌های رسمی را به سراسر کشور و جهان منتقل می‌کنند.

گروه جامعه: در منظومه رسانه‌ای هر کشور، «رسانه‌های محلی» و «رسانه‌های حاکمیتی» هر یک همچون ستون‌هایی حیاتی در سازه بزرگ اطلاع‌رسانی و جریان‌سازی قرار دارند؛ ستون‌هایی که با تضعیف هریک، کل بنا دچار لرزش می‌شود.

رسانه‌های محلی با پای گذاشتن در خاک‌ِ محله‌ها و شهرهای کوچک، قصه‌ها، نیازها و مسائل مردم را از نزدیک لمس کرده و در کوتاه‌ترین زمان بازتاب می‌دهند. در مقابل، رسانه‌های حاکمیتی با دیدی کلان و پوششی ملی یا فراملی، استراتژی‌ها، سیاست‌ها و روایت‌های رسمی را به سراسر کشور و حتی جهان منتقل می‌کنند.

این تفاوت در مأموریت یکی متعهد به ترسیم جزئیات زندگی روزمره، دیگری پاسدار روایت کلان، دامنه فعالیت‌ (از خیابان‌های محلی تا عرصه بین‌الملل) و شیوه عمل‌ (حضور میدانی و چابک در برابر ساختاری بزرگ و پرامکانات) سبب شده است هر یک نقش ویژه و غیرقابل‌جایگزین خود را در تعامل با افکار عمومی ایفا کنند؛ گاه مکمل و گاه منتقد‌اند، اما همواره درهم‌تنیده با بافت زندگی اجتماعی باقی می‌مانند.

 

 نقش و کارکرد رسانه‌های محلی 

رسانه‌های محلی همچون یک «حسگر اجتماعی» عمل می‌کنند؛ نزدیک‌ترین کانال ارتباطی با مردم مناطق کوچک و شهرها، که خبرها را از دل روستاها، محله‌ها و خیابان‌ها روایت می‌کنند. این رسانه‌ها نه‌تنها به وقایع روزمره، بلکه به «چالش‌های مزمن خدمات شهری، کمبودهای اقتصادی، مسائل فرهنگی و دغدغه‌های خاص همان منطقه» می‌پردازند. مزیت اصلی آن‌ها در «میدان‌داری و حضور فیزیکی در محل» است؛ خبرنگار محلی اغلب نخستین فردی است که از حادثه یا مشکل باخبر می‌شود و می‌تواند روایت بومی و دقیق ارائه دهد.

 

ماموریت رسانه‌های حاکمیتی 

در سوی دیگر طیف، رسانه‌های حاکمیتی با «مأموریت ملی» فعالیت می‌کنند. این رسانه‌ها بیشتر بر پوشش سیاست‌ها، برنامه‌ها و تصمیمات کلان حاکمیت متمرکز هستند. گستره مخاطبان‌شان ملی یا حتی بین‌المللی است و معمولاً قدرت فنی، مالی و شبکه گسترده خبرنگاران را در اختیار دارند. «هدف اصلی آن‌ها حفظ انسجام ملی، تقویت مشروعیت و ایجاد روایت واحد از مسائل کشور» است.

 

اشتراک‌ها و نقاط همپوشانی 

با وجود اختلاف در مأموریت و شیوه عمل، رسانه‌های محلی و حاکمیتی در چند اصل اساسی همپوشانی دارند. هر دو بر تعهد به خبر و رساندن اطلاعات درست به مخاطب پایبندند، هرچند زاویه دید و اولویت‌هایشان متفاوت است.

هر دو برای بقا و اثرگذاری، به سرمایه اعتماد عمومی وابسته‌اند و هر گونه خدشه به این اعتماد می‌تواند اعتبارشان را آسیب بزند. همچنین، هر دو در مسیر اطلاع‌رسانی، با چالش دسترسی به اطلاعات صحیح روبه‌رو هستند، مشکلی که در دوره‌های بحران یا در شرایط سانسور اطلاعاتی، پررنگ‌تر و پیچیده‌تر می‌شود.

 

نقاط تلاقی محلی و حاکمیتی در میدان خبر

رسانه‌های محلی معمولاً با محدودیت منابع مالی، نبود تجهیزات حرفه‌ای، عدم حفاظت قانونی کافی برای خبرنگاران و رقابت با شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو هستند. رسانه‌های حاکمیتی، اگرچه منابع گسترده‌تری دارند، اما با چالش‌هایی همچون «حفظ اعتماد در میان اقشار مختلف و پرهیز از تک‌صدایی» مواجه‌اند.

اگر رسانه‌های محلی تقویت نشوند، بخش مهمی از روایت رویدادهای خرد و واقعیات محلی به دست «پلتفرم‌های غیر حرفه‌ای، شایعه‌پراکن‌ها و جریان‌های غیررسمی» خواهد افتاد. از سوی دیگر، اگر رسانه‌های حاکمیتی به شفافیت، بازتاب دیدگاه‌های متنوع و تعامل با جامعه توجه نکنند، حتی با وجود شبکه و بودجه گسترده، با کاهش «سرمایه اجتماعی و اثرگذاری» رو‌به‌رو می‌شوند.

در بسیاری از کشورها، مانند نروژ که شبکه رسانه‌های محلی و ملی همکاری ساختاری دارند، یا ژاپن که سامانه‌های گزارشگری دوطرفه بین رسانه‌های محلی و مرکزی طراحی کرده است، «نتیجه تعامل این دو مدل رسانه‌ای افزایش اعتماد ملی و مشارکت آگاهانه شهروندان» بوده است.

  • نویسنده : زهرا ژرفی مهر
  • منبع خبر : آذرپژوه