در روزهایی که به‌ظاهر نشانه‌هایی از گشایش اقتصادی در بخش‌هایی از سوریه دیده می‌شود، بسیاری از تحلیل‌گران منطقه‌ای به‌جای خوش‌بینی، زنگ هشدار را به صدا درآورده‌اند. لغو بخشی از تحریم‌های آمریکا برای منطقه تحت کنترل هیئت تحریر الشام، پرسش‌های جدی در خصوص اهداف پشت پرده از جمله پروژه از نیل تا فرات، برانگیخته است.

گروه سیاسی/ سردبیر: در روزهایی که به‌ظاهر نشانه‌هایی از گشایش اقتصادی در بخش‌هایی از سوریه دیده می‌شود، بسیاری از تحلیل‌گران منطقه‌ای به‌جای خوش‌بینی، زنگ هشدار را به صدا درآورده‌اند. لغو بخشی از تحریم‌های آمریکا علیه شمال غرب سوریه، منطقه تحت کنترل هیئت تحریر الشام به رهبری احمد الشرع (جولانی)، پرسش‌های جدی در خصوص اهداف پشت پرده این اقدام برانگیخته است.

آیا آمریکا در حال تقویت تدریجی یک “شبه‌دولت سُنی” در شمال سوریه است تا آن را به ابزاری برای موازنه با محور مقاومت (ایران، عراق، سوریه و لبنان) تبدیل کند؟ و آیا این طرح در هماهنگی با اسرائیل و در راستای استراتژی بلندمدت تل‌آویو برای تحقق نفوذ از نیل تا فرات است؟

تحریم‌هایی که ناگهان لغو شدند؛ چرا اکنون؟

در ماه گذشته، خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد برخی محدودیت‌های اقتصادی در مناطق تحت کنترل مخالفان مسلح در سوریه، به‌ویژه در ادلب، برداشته شده‌اند. این تصمیم که در ظاهر با هدف “کمک به اقتصاد محلی و مبارزه با نفوذ ایران و اسد” توجیه شد، در باطن حامل پیام‌هایی پیچیده‌تر است:

– تحریر الشام، علی‌رغم داشتن سابقه وابستگی به القاعده، اکنون از حمایت‌ مالی- امنیتی غیرمستقیم آمریکا و ترکیه برخوردار است.

– گزارش‌هایی از تماس‌های غیررسمی بین نمایندگان غربی و چهره‌های نزدیک به الجولانی در رسانه‌های منطقه‌ای منتشر شده است.

– پیشنهادهایی برای بازسازی زیرساخت‌های اقتصادی در مناطق جولانی با همکاری شرکت‌های عربی و ترک در حال بررسی است.

– این روند، به زعم بسیاری، نه تلاشی بشردوستانه، بلکه آغاز یک مهندسی ژئوپلیتیکی جدید در شمال سوریه و دروازه‌ای برای فشار بر عراق و ایران است.

هدف نهایی چیست؟ تضعیف محور مقاومت یا تقسیم منطقه؟

طرح “از نیل تا فرات” که بخشی از ایدئولوژی تاریخی جریان‌های صهیونیستی بوده، مدت‌هاست که در رسانه‌ها به‌عنوان شعار افراطی کنار گذاشته شده است، اما در عمل، برخی تحلیل‌گران معتقدند که ایجاد کمربندهای سلفی – وهابی در امتداد مرزهای عراق و سوریه، از ادلب تا دیرالزور، می‌تواند مانعی جدی در برابر اتصال زمینی تهران – بغداد – دمشق – بیروت باشد. و در این راستا تبدیل احمد الجولانی به بازیگری مشروع در شمال سوریه، با چراغ سبز آمریکا و ترکیه، به معنای احیای سیاست «تجزیه از درون» است.

گسیل عناصر تروریستی از سوریه به عراق برای ایجاد ناامنی در الانبار، نینوا و مرزهای غربی، می‌تواند فشار شدیدی به دولت بغداد وارد کرده و آن را از ائتلاف با محور مقاومت جدا سازد. و البته تغییر ساختار جمعیتی و سیاسی سوریه با رسمیت بخشیدن به چندپارگی داخلی، پروژه‌ای است که عملاً به نفع اسرائیل تمام می‌شود.

چرا عراق هدف بعدی است؟

تحرکات امنیتی اخیر در غرب عراق، افزایش حملات پهپادی و گاه گزارش‌های تأیید نشده از ورود عناصر مسلح از سوریه، نشانه‌هایی از مرحله بعدی این بازی شطرنج ژئوپلیتیکی است. عراق از دید استراتژیست‌های آمریکایی، حلقه‌ای ضعیف و حساس در محور مقاومت است؛ با دولتی شکننده، اقتصاد وابسته، و تضادهای سیاسی داخلی.

در صورت افزایش تنش از سمت سوریه – چه با حملات نیابتی، چه عملیات رسانه‌ای و تروریستی – عراق ممکن است درگیر دور جدیدی از آشوب امنیتی شود، در زمانی که آمریکا حضور خود را تثبیت کرده و اسرائیل در حال اجرای عملیات اطلاعاتی عمیق در خاک عراق است.

نتیجه‌گیری: زمان هوشیاری منطقه‌ای فرا رسیده است

لغو تحریم‌ها علیه شمال سوریه، نه صرفاً یک اقدام اقتصادی، بلکه احتمالا آغاز بازتعریف نقش گروه‌های مسلح تندرو مانند تحریر الشام در پروژه‌ سیاسی آمریکا و اسرائیل برای خاورمیانه جدید است.

احمد الجولانی، که زمانی تحت تعقیب سازمان‌های ضدتروریسم غربی بود، امروز به‌تدریج در حال تبدیل شدن به یک “رهبر سیاسی قابل تعامل” معرفی می‌شود. این همان سناریویی است که بارها برای گروه‌های نیابتی در دیگر نقاط منطقه تکرار شده است. اگر عراق و سوریه نسبت به این روند بی‌تفاوت باشند، فردا ممکن است حاکمیت ملی در برابر یک ساختار غیررسمی اما مورد حمایت خارجی، تضعیف شود. آینده خاورمیانه را نه فقط در اتاق‌های مذاکره، بلکه در بازی‌ پنهان قدرت در ادلب، الانبار و دیرالزور تعیین می‌کنند.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : آذرپژوه