گروه فرهنگ و ادب؛ سیاوش شهریور: قرن چهارم در تقویم تاریخ اندیشه و فکر تمدن ایرانی قرن خردگرایی و دانشوری است. در زمان حکومت سلسه ایرانی سامانیان زمینه مناسبی فراهم آمد تا جناب فردوسی بعنوان یک حکیم و آگاه به اندیشه و تاریخ و ادبیات فارسی و یک کنشگر رند و زیرک و زمانشناس برای دو تهدید اساسی و بنیادین موجودیت ایران و اندیشهی ایرانشهری چاره جویی و راهکار ارائه نماید:
یکم؛ تهدید و انهدام هویت و فرهنگ و زبان و دین و تاریخ سرزمین ایران توسط اندیشه و کلام و زبان خلافت و دوم؛ تهدید استقلال ایران و انضمام آن به حوزه امت اسلامی ذیل خلافت عباسی.
فردوسی با آفرینش شاهنامه بعنوان یک کتاب حماسی و اخلاقی و خردنامه به تنهایی کارخانهای ساخت که رستگاری و اخلاق و خردورزی و هویت و حکمت و عشق به ایران تولید میکرد و همین مهم با رویکرد دفاع از حکومت های متقارن آن روز زمینه ساز استقلال نسبی ما را از خلافت مسلط مهیا ساخت.
او رستم و پهلوان تنهایی بود که با سلاح خرد و ادبیات و تاریخ جهان از دست رفتهی ایرانی را دوباره فتح کرد. او آموزگار و سراینده کتاب رهایی و دفتر مقاومت مدنی و فرهنگی و نسخه نجات ملی یعنی شاهنامه است.
فردوسی شاعر راستی و اخلاق و آرمانخواهی انسان ایرانی و احیاگر روح مرده و ناامید هویت خواهی ماست.
او متفکر روشنگری بود که رنسانس عظیم تاریخ فکر ایرانی را رقم زد.
فردوسی با برجسته کردن خرد و ستایش آن در مقابل جهل و تعصب اشاعره و اندیشه متعصبانه حوزه خلافت عراق تلاش کرد خراسان را مهد تجدید حیات علم و فلسفه و عرفان نماید و آلهام بخش خیام و همه شاعرانی شد که دولت عشق و دولت زندگی را آفریدند.
او بیاد ایرانیان آورد که در آن هنگامه ضعف؛ توانا بود هر که دانا بود…
اگرچه عمر سامانیان بسر آمد و سلطان محمود مشفقانه او را تشویق به کار کرد اما او به وعده وفا نکرد و شاعر تنهای ما در جامهی فقر مرد.
او خرد را برخلاف گفتمان مسلط خلافت ستایش کرد که؛ خرد بهتر از هرچه ایزد بداد
که؛ خرد رهنمای و خرد دلگشای … خرد دست گیرد به هر دو سرای
وزو شادمانی و زویت غـمی است
وزویت فزونی و زویت کمی است
از اویی به هر دو سرای ارجـمند
گسسته خـرد پـای دارد به بـند
خرد چشم جان است چون بنگری
تو بی چشم شادان جهان نسپری…
کار کارستان او در سرایش شاهنامه بعنوان کتابی امیدفرین و آرمانخواهانه و داد افرین و انسانی و اخلاقی و دگر خواه و مروج گفتار نیک و کردار و پندار نیک باعث شد گوهر فراموش شده فلسفه خسروانی جان تازه بگیرد و اندیشه ایرانشهری در همه ابعاد زنده شود..
شهنامه ضمن اینکه کتاب سیاسی ماست یک منظومه مقدس اخلاقی و ایمانی هم هست. او اهریمن آز و کین و دروغ و ظلم و طمع و تزویر و بیرحمی و بی دینی و بی حیایی را سرزنش میکند:
جهان یادگار است و ما رفتنی
بـه گیتی نـماند بجز مـردمی
پـرستنده آز و جـویای کـین
به گیتی زکس نشنود آفرین
همه مـردمی باید و راسـتی….
بی آزاری و مردمی بهتر است…
بجز داد و نیکی مکن در جهان
پـناه کـهان باش و فـر مـهان
بلی فردوسی در جهان تعصب زده و خشونت گستر و جهل خواه و فرهنگ کش و ضحاک منش و استبدادی آن روز توانست با شاهنامه در اعتلای ایرانیت و انسانیت بکوشد:
بـیا تا جـهان را بـه بـد نـسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
او رستم زمانه خویش بود و جهان ایرانی را از سقوط و نابودی تاریخی نجات داد و امروز ما اهل سواد و دانایی برای نجات و بهروزی و اعتلای وطن چه بایست بکنیم؟ این سوال من از شما دوستداران فردوسی است.
Δ
Monday, 19 May , 2025