بعد از استقلال جمهوری کوچک آذربایجان در شمالغرب ایران، تهران جزو اولین دولت‌هایی بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت. از آن زمان تاکنون، روابط تهران و باکو دوره‌های متنوعی از همکاری، سردی، و گاه تنش را تجربه کرده است.

گروه سیاسی/ سردبیر: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از کشورهای تازه استقلال‌یافته در همسایگی شمال غربی ایران ظهور کرد. بعد از استقلال این جمهوری کوچک در شمالغرب ایران، تهران را باید جزو اولین دولت‌هایی دانست که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت. از آن زمان تاکنون، روابط تهران و باکو دوره‌های متنوعی از همکاری، سردی، و گاه تنش را تجربه کرده است. در این نوشتار، به بررسی روند سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این روابط در سه دهه گذشته می‌پردازیم و به این سؤال پاسخ می‌دهیم که آیا این روابط در مسیر تقویت است یا افول؟!

 روابط سیاسی؛ از ملاحظات امنیتی تا رقابت منطقه‌ای

در دهه ۱۹۹۰، ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت. همچنین تهران در طول جنگ اول قره‌باغ (۱۹۹۲–۱۹۹۴) در کنار تلاش برای میانجیگری میان باکو و ایروان، نقش مهمی در جلوگیری از شکست دولت و ارتش باکو ایفاء کرد. کمک‌های بشردوستانه تهران نیز عامل مهمی شد تا مردم مسلمان جمهوری آذربایجان در جنگ نابرابر میان ارتش دو کشور تلف نشوند.

اما به‌مرور، با تغییر رویکرد دولت‌های آذربایجان و نزدیکی به ترکیه، رژیم صهیونیستی و غرب، روابط سیاسی دو کشور وارد فضای بی‌اعتمادی شد.

در دهه‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، این بی‌اعتمادی با همکاری‌های امنیتی و نظامی باکو با اسرائیل تشدید شد. ایران نیز با توسعه روابط با ارمنستان و گسترش نفوذ در قفقاز جنوبی تلاش کرد توازن را حفظ کند. نقطه اوج این تنش‌ها در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از جنگ دوم قره‌باغ در ۲۰۲۰ و موضوع دالان زنگزور، بروز یافت. باکو ایران را به حمایت ضمنی از ارمنستان متهم کرد و تهران نیز نگران حضور اسرائیل در مرزهای شمالی خود شد.

با این حال، در سال‌های اخیر گاه شاهد تلاش‌هایی از سوی دو کشور برای کاهش تنش و بازگشت به گفت‌وگو بوده‌ایم. سفرهای متقابل مقامات و برگزاری نشست‌های مرزی، نشانه‌هایی از تمایل به حفظ چارچوب دیپلماتیک هستند، اگرچه عمق بی‌اعتمادی هنوز پابرجاست.

 روابط اقتصادی؛ ظرفیت بالا، بهره‌برداری پایین

ایران و جمهوری آذربایجان دارای مرزهای زمینی مشترک، فرهنگ نزدیک و امکانات ترانزیتی قابل توجهی هستند، اما سطح مناسبات اقتصادی دو کشور هیچ‌گاه با ظرفیت‌های بالقوه آن همخوانی نداشته است. حجم تجارت دو کشور در سه دهه گذشته، به ندرت از ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار در سال فراتر رفته است؛ رقمی بسیار پایین نسبت به ظرفیت‌های موجود.

طرح‌هایی مانند اتصال راه‌آهن رشت – آستارا، همکاری در بخش انرژی در دریای خزر، و پروژه‌های مشترک در زمینه کشاورزی و حمل‌ونقل مطرح شده‌اند، اما اجرای بسیاری از آن‌ها با موانع سیاسی، تحریم‌ها یا سوء‌ظن‌های دوجانبه روبه‌رو شده است.

در سال گذشته با تلاش‌های روسیه، ایران و آذربایجان برای احیای کریدور شمال–جنوب، تحرکاتی جدید در همکاری اقتصادی دیده شد، اما با شروع جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، هنوز نمی‌توان از روندی پایدار و رو به رشد سخن گفت، مگر آنکه بستر اعتماد و هماهنگی منطقه‌ای فراهم شود.

 روابط فرهنگی؛ نزدیکی زبانی و فاصله ایدئولوژیک

یکی از پویاترین اما کمتر مدیریت‌شده‌ترین جنبه‌های روابط ایران و جمهوری آذربایجان، بعد فرهنگی است. زبان، مذهب (شیعه)، آداب و رسوم مشترک، و پیوندهای خانوادگی مرزی، بستر بالقوه‌ای برای تعامل فرهنگی مثبت بوده‌اند. با این حال، در عمل، روابط فرهنگی بیشتر تحت تأثیر رقابت‌های سیاسی و نگرانی‌های هویتی قرار گرفته است.

در جمهوری آذربایجان، نگرانی از «تشیع سیاسی» و تمایل برای جداسازی هویت دینی از هویت ملی، موجب شده برنامه‌های فرهنگی ایران با استقبال سرد مواجه شود. در مقابل، ایران نیز نسبت به ترویج «پان‌ترکیسم» و نزدیکی بیش از حد فرهنگی با ترکیه، نگرانی‌هایی دارد.

با این‌ حال، در قالب نهادهای دانشگاهی، همایش‌های فرهنگی، و رسانه‌ها، تلاش‌هایی برای گسترش فهم متقابل انجام شده است؛ هرچند به نظر می‌رسد روابط فرهنگی تحت سایه سنگین سیاست قرار گرفته است.

روندی پرنوسان، اما رو به سردی؟

بررسی سه دهه‌ی گذشته نشان می‌دهد که روابط ایران و جمهوری آذربایجان همواره در حالت نوسان بوده‌ است: گاه با دوره‌هایی از همکاری در پروژه‌های اقتصادی و دیپلماسی منطقه‌ای، و گاه با تنش‌های آشکار سیاسی و امنیتی. در حال حاضر نیز روند کلی روابط به سوی کاهش اعتماد و افزایش فاصله است؛ به‌ویژه با توجه به نزدیکی فزاینده آذربایجان به بلوک ترکیه– اسرائیل– ناتو.

برای بازگشت به دوره‌ای از ثبات و تعامل مثبت، نیازمند بازتعریف روابط دو کشور بر اساس احترام متقابل، پرهیز از سیاست‌های مداخله‌جویانه و تمرکز بر منافع مشترک هستیم. بدون این بازنگری، مسیر روابط دو کشور همچنان با شیب ملایم اما مداوم به سوی سردی خواهد رفت؛ و این روند قطعا به زیان هر دو کشور و مردمان این سوی ارس و آن سوی ارس خواهد بود.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : آذرپژوه