گروه سیاسی/ سردبیر: کریدور زنگزور پروژه و طرحی استراتژیک است که در امتداد ناحیه سیونیک ارمنستان قرار دارد و قرار است نخجوان را به خاک اصلی جمهوری آذربایجان متصل کند. این مسیر نهتنها مسیری ترانزیتی برای کالاهاست، بلکه حلقهای حیاتی برای اتصال ترکیه به آسیای میانه و چین است. اهمیت این کریدور بهقدری است که به آن «جاده ابریشم جدید ترکیه و آذربایجان» نیز میگویند.
بازیگران علاقهمند به کریدور زنگزور
ترکیه: با حمایت تمامقد از پروژهی زنگزور، در پی اتصال مستقیم به آسیای میانه و دور زدن ایران است. آنکارا به دنبال تبدیل شدن به هاب منطقهای تجارت و انرژی است و زنگزور برای تحقق این چشمانداز حیاتی است.
جمهوری آذربایجان: این کشور کریدور را ابزار ژئوپلیتیکی برای تقویت نفوذش در منطقه و محاصره زمینی ارمنستان میداند. و از آن برای تحکیم روابط با اسرائیل، ترکیه و دولتهای جدید منطقهای (مثل دولت جولانی در سوریه) استفاده میکند.
اسرائیل: از متحدان کلیدی باکو است و دسترسی غیرمستقیم به آسیای مرکزی و قفقاز از طریق این کریدور برایش اهمیت امنیتی دارد. حضورش در آذربایجان به عنوان پایگاه اطلاعاتی و نظامی علیه ایران نیز از دلایل دیگر حمایت تلآویو است.
آمریکا: از پروژههایی مانند زنگزور حمایت غیرعلنی میکند تا از وابستگی منطقه به روسیه و ایران بکاهد. واشنگتن مایل است بازیگران تازهنفس (مانند دولت جولانی در سوریه) وارد تعاملات اقتصادی شوند که محور غربی دارند.
مخالفان پروژه زنگزور
جمهوری اسلامی ایران: ایران از همان ابتدا از پروژهی کریدور زنگزور با نگرانی و صراحت انتقاد کرده است. از دید تهران، این کریدور تمامیت ارضی ارمنستان را تهدید میکند. ایران نگران است که ایجاد این کریدور، عملاً بخشی از ارمنستان (استان سیونیک) را از کنترل ایروان خارج کرده و به نوعی هلال ترک بین ترکیه و آسیای میانه را تقویت کند.
همچنین این کریدور ارتباط ژئوپلیتیکی ایران با ارمنستان و گرجستان را قطع میکند.کریدور زنگزور میتواند تنها راه زمینی ایران به قفقاز شمالی و اروپا را تضعیف یا دور بزند، موضوعی که از منظر راهبردی، خط قرمز ایران محسوب میشود.
و این که این کریدور افزایش نفوذ اسرائیل و ترکیه در مرزهای شمال غربی ایران را باعث خواهد شد. نزدیکی آذربایجان و اسرائیل در باکو و نخجوان برای ایران تهدید امنیتی تلقی میشود؛ پروژه زنگزور این اتحاد را تقویت میکند.
در این خصوص سران ایران بارها و بارها بر غیر عملی بودن کریدور و مخالفت شدید تهران با آن اذعان کردهاند. بخصوص رهبری در سال ۱۴۰۱ رسماً هشدار دادند که “در صورت تغییر مرزهای ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران ساکت نخواهد نشست.”(بیانات در دیدار پوتین و اردوغان، تیر ۱۴۰۱)
روسیه: روسیه اگرچه در ظاهر مخالف سرسخت پروژه نیست، اما در عمل با آن همراهی نمیکند و آن را تهدیدی برای نفوذ خود در قفقاز میبیند. روسیه برای این کار دلالیلی را مطرح میکند. از جمله:
از دست دادن کنترل ترانزیت قفقاز: روسیه از طریق نیروهای حافظ صلحاش در قرهباغ تلاش دارد مدیریت ترانزیت و امنیت مسیرهای منطقهای را حفظ کند. پروژه زنگزور بدون نظارت مستقیم مسکو میتواند این نقش را تضعیف کند.
افزایش نفوذ ترکیه و ناتو: ترکیه بهعنوان عضو ناتو، در صورت گسترش زیرساختهای جادهای و ریلی در قالب زنگزور، میتواند به نقشآفرینی گستردهتری در قفقاز جنوبی و حتی آسیای مرکزی دست یابد؛ امری که با منافع سنتی روسیه در تضاد است.
ارتباط سفر جولانی با پروژه زنگزور
برخی تحلیلگران بر این باورند که سفر جولانی به باکو تنها به گاز محدود نمیشود، بلکه بخشی از طرحی بزرگتر برای همپیوندی اقتصادی و ژئوپلیتیکی از مدیترانه تا قفقاز جنوبی است. در این چارچوب سوریهی جولانی، اگر چه شکننده است، اما با حمایت ترکیه و قطر، میتواند به یک شریک ترانزیتی یا اقتصادی برای پروژههایی چون زنگزور تبدیل شود.
برخی زمزمهها حاکی از این است که باکو به دنبال پیوند دادن بنادر لاذقیه (یا طرطوس) با شبکه ترانزیتی قفقاز از طریق یک همکاری زیرساختی است که البته در مراحل اولیه بررسی قرار دارد.
حضور اسرائیل و ترکیه در این پروژهها و سفر همزمان هیأتهایی از این کشورها به باکو، همزمان با سفر جولانی، نشان میدهد که شاید هدف نهایی، اتصال استراتژیک قفقاز به شرق مدیترانه باشد.
با در نظر گرفتن علاقه ترکیه به گسترش محور ژئوپلیتیکی ترکزبانان، اشتیاق آذربایجان برای ایجاد اتحادهای جدید اقتصادی، و تمایل غرب (بهویژه آمریکا) برای کاهش نفوذ ایران و روسیه، میتوان گفت که جولانی میکوشد دولت انتقالیاش را در این چارچوب تعریف کند: شریک کوچک اما کلیدی در معادلهای بزرگتر. گرچه سوریه امروز فاقد ثبات و زیرساختهای لازم برای اجرای پروژههای بزرگ است، اما قرار گرفتن در نقشه ذهنی محور زنگزور–مدیترانه، برای مشروعیت و بقا دولت جولانی حیاتی است.
Δ
Friday, 1 August , 2025