ایران در دو قرن گذشته تقریباً در تمام جنگ‌هایی که بر آن تحمیل شده، شکست خورده و بخشی از سرزمین یا نفوذ خود را از دست داده است. قراردادهایی چون گلستان، ترکمانچای، آخال و حتی عملکرد ضعیف در برابر اشغال متفقین در جنگ‌های جهانی، نشانگر آن است.

گروه سیاسی/ سردبیر: ایران در دو قرن گذشته تقریباً در تمام جنگ‌هایی که بر آن تحمیل شده، شکست خورده و بخشی از سرزمین یا نفوذ خود را از دست داده است. قراردادهایی چون گلستان، ترکمانچای، آخال و حتی عملکرد ضعیف در برابر اشغال متفقین در جنگ‌های جهانی، نشانگر دوره‌ای طولانی از ضعف نظامی، دیپلماتیک و استراتژیک است.

اما تحولات اخیر، به‌ویژه درگیری دوازده‌روزه با اسرائیل و حملات موشکی بی‌سابقه‌ی ایران، نشان از تغییر در رویکرد و ظرفیت بازدارندگی ایران دارد. با توجه به عملکرد ۱۲ روزه‌ی ایران در مقابل اسرائیل که با حمایت آشکار کل غرب (آمریکا و اروپا و حتی برخی کشورهای منطقه) صورت گرفت، آیا ایران از چرخه‌ی شکست تاریخی خود خارج شده است؟

 گذشته‌ای پر از عقب‌نشینی: از گلستان تا آخال

جنگ‌های ایران و روس در دوره‌ی قاجار با شکست‌های تحقیرآمیز به پایان رسید. عهدنامه‌های گلستان (۱۸۱۳) و ترکمانچای (۱۸۲۸) منجر به از دست رفتن قفقاز شد. همچنین در عهدنامه‌ی آخال (۱۸۸۱)، ترکمنستان امروزی نیز بدون جنگ به روسیه واگذار شد. مناطق دیگری از ایران همچون هرات و بخشی از افغانستان، بخشی از پاکستان امروزی، بحرین و… هم هر کدام در پایان یک درگیری و جنگ از بدنه‌ی کشور جدا افتادند.

در جنگ‌های جهانی اول و دوم، با وجود اعلام بی‌طرفی، ایران به اشغال روس، بریتانیا و سپس آمریکا و شوروی درآمد. سقوط رضاشاه و نفوذ سنگین متفقین، نماد روشنی از ناتوانی ایران در دفاع از حاکمیتش بود.

در جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸)، با این که ایران توانست علی‌رغم فشار بین‌المللی، از تجزیه‌ی سرزمینی خود جلوگیری کند، اما موفق به پایان دادن جنگ به نفع خود نشد. و آتش‌بس در ۱۳۶۷ نه پیروزی بود، نه شکست کامل، بلکه پایان یک فرسایش عظیم بود.

گفتنی است که ایران بعد از مرگ نادرشاه تا همین اواخر، از نظر ساختار نظامی، ارتش منسجمی نداشته و از منظر دیپلماسی هم درک درستی از قواعد قدرت جهانی در دولتمردانش نبوده است! و این دو عامل در کنار مجموعه‌ای از دیگر عوامل باعث شده بود که طی ۲۰۰ سال گذشته ایران با هر کشوری وارد جنگ شده است، در پایان مجبور به واگذاری بخشی از سرزمین‌ها خود می‌شد!

تغییر معادله با اسرائیل: درگیری دوازده‌روزه و بازدارندگی نوین

اما در تیرماه ۱۴۰۳ (ژوئیه ۲۰۲۵)، ایران و رژیم صهیونیستی برای اولین بار وارد یک درگیری نظامی مستقیم و علنی شدند؛ اتفاقی بی‌سابقه در روابط پرتنش این دو قدرت منطقه‌ای.

پس از یک رشته حملات اسرائیل به مواضع وابسته به ایران در سوریه و لبنان، و پاسخ متقابل محور مقاومت، ایران مستقیماً وارد عمل شده و در قالب وعده‌ی صادق یک و دو، با شلیک ده‌ها موشک بالستیک و پهپادهای تهاجمی، چندین هدف در سرزمین‌های اشغالی را مورد تهاجم قرار داد. و اما اوج پاسخ‌های نظامی به غرب (اسرائیل، آمریکا و کشورهای اروپایی) را باید در جنگ ۱۲روزه جستجو کرد؛ جایی که ایران با صلابت مثال زدنی و طی وعده‌ی صادق ۳ حملات مهلک و ویرانگری علیه اسرائیل انجام داد.

این حملات، برخلاف انتظار اسرائیل و برخی متحدانش، نه تنها رهگیری کامل نشد، بلکه به تغییر در موازنه بازدارندگی در منطقه منجر گردید. برای نخستین بار، رسانه‌های غربی به ناتوانی نسبی گنبد آهنین و سامانه‌های دفاعی غربی اشاره کردند، و ایران نشان داد که برخلاف گذشته، در صورت تعرض مستقیم، توان پاسخ سخت را دارد.

 آیا ایران از چرخه شکست خارج شده است؟

درگیری اخیر با اسرائیل ممکن است کوتاه و کنترل‌شده بوده باشد، اما یک پیام استراتژیک روشن دارد: ایران دیگر آن کشوری نیست که بدون پاسخ، تعرضی را تحمل کند. قدرت موشکی، شبکه‌های نیابتی، و هوشمندی استراتژیک بخشی از توانمندی تازه‌ای است که ایران را به عنوان بازیگری فعال – و نه منفعل – در معادلات منطقه‌ای معرفی می‌کند.

 نتیجه‌گیری: ایران در آستانه تغییر تاریخی؟

تاریخ دویست‌ساله ایران پر از زخم‌هایی است که از ضعف نظامی و دیپلماتیک ناشی شده‌اند. اما تحولات اخیر به‌ویژه در مواجهه مستقیم با اسرائیل و آمریکا، نشانه‌ای از تغییر در الگوی تاریخی ایران است. ایران امروز، برخلاف گذشته، به دنبال جلوگیری از جنگ از طریق بازدارندگی فعال است، نه صرفاً با دعا و بی‌طرفی. اما اگر این روند با تقویت اقتصادی، مشروعیت داخلی، و دیپلماسی چندلایه همراه شود، شاید بتوان گفت ایران در حال پایان دادن به یک چرخه‌ی شکست تاریخی است.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : آذرپژوه