گروه سیاسی/ سردبیر: «جهان ترک»؛ اصطلاحی که در سالهای اخیر با اصرار و تأکید شخصی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به مفهومی سیاسی- فرهنگی بدل شده است. طرحی که در ظاهر به دنبال همگرایی فرهنگی و اقتصادی کشورهای ترکزبان است، اما در باطن، از جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی آنکارا برای بازتعریف نقش ترکیه در قلب آسیا، قفقاز و اوراسیا خبر میدهد.
پروژهای که با نام «سازمان کشورهای ترک» (Organization of Turkic States) رسمیت یافته، اکنون با چالشهایی روبهروست که انسجام درونگروهی آن را زیر سؤال برده و از کاهش نفوذ ترکیه در میان برخی اعضای آن خبر میدهد.
از پانترکیسم فرهنگی تا جاهطلبی ژئوپلیتیکی
اردوغان از همان ابتدای دهه ۲۰۱۰ با گسترش فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی و حتی نظامی در آسیای میانه و قفقاز، کوشید است “امت واحد ترک” را تقویت کند. این پروژه ابتدا رنگ و بوی فرهنگی داشت؛ از افتتاح دانشگاهها و نهادهای مشترک گرفته تا تقویمهای فرهنگی و همایشهای ادبی. اما به تدریج، ترکیه سعی کرد آن را به نهادی سیاسی با مواضع مشترک در قبال مسائل منطقهای تبدیل کند.
تأسیس «سازمان کشورهای ترک» با عضویت ترکیه، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان (و عضویت ناظر مجارستان و ترکمنستان) نقطه عطف این مسیر بود. اردوغان در سخنرانیهایش بارها از «قرن ترکی» سخن گفت؛ اصطلاحی که یادآور نوعی ناسیونالیسم فراتر از مرزهای ملی است.
بحران قبرس؛ شکاف در اتحادیه ترکزبانان
اما ماه گذشته، رویدادی سیاسی ورق را برای این پروژه برگرداند. قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان در نشست اخیر سازمان کشورهای ترک، برخلاف خواست صریح ترکیه، بخش یونانینشین قبرس (جمهوری قبرس) را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناختند و حتی به نمایندگان آن خوشآمد گفتند. این اقدام، ضربهای سیاسی به تلاشهای ترکیه برای رسمیتبخشی به جمهوری ترک قبرس شمالی بود؛ منطقهای که فقط آنکارا آن را به رسمیت شناخته است.
برای اردوغان، این اقدام نهتنها بیوفایی متحدانش تلقی میشود، بلکه نشانهای از محدودیت قدرت ترکیه در هدایت سیاسی این اتحادیه است. ازبکستان و قزاقستان که روابط نزدیکتری با اتحادیه اروپا و ایالات متحده دارند، حاضر نیستند به بهای نزدیکی به آنکارا، در بحران قبرس وارد یک تقابل دیپلماتیک شوند.
چالشهای بنیادین پروژه جهان ترک
پروژه اتحاد کشورهای ترکزبان با مشکلات ساختاری متعددی روبهروست. از جمله؛
۱- تفاوت منافع ژئوپلیتیکی: کشورهای عضو، منافع گاه متناقضی در قبال قدرتهایی مثل روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا دارند.
۲- وابستگی اقتصادی به دیگران: قزاقستان و ازبکستان روابط راهبردی با چین و روسیه دارند؛ ترکمنستان در عمل منزوی است و جمهوری آذربایجان با روسیه و ایران تعاملات پیچیدهای دارد.
۳- بیمیلی به دخالت در بحرانهای ترکیه: موضوعاتی نظیر قبرس، سوریه، یا دریای اژه برای بسیاری از این کشورها، منازعات ترکی- یونانی یا ترکی- اروپایی تلقی میشود، نه مسئلهای مشترک.
۴- حساسیتهای قومی و زبانی: با وجود اشتراک زبانی، بسیاری از این کشورها هویت ملی خاص خود را میخواهند حفظ کنند و از ذوب شدن در هویت پانترکیستی واهمه دارند.
آیا پروژه ترکگرایی سیاسی شکست خورده است؟
شاید هنوز زود باشد که این پروژه را شکستخورده بدانیم. ترکیه همچنان قدرت اقتصادی، فرهنگی و رسانهای بزرگی در جهان ترک است و در بحرانهایی مانند جنگ قرهباغ، نقشی محوری ایفا کرده است. اما بدون ایجاد ساختارهایی مبتنی بر احترام متقابل، برابری، و حفظ استقلال در سیاست خارجی کشورها، این پروژه بهجای یک اتحادیه واقعی، تنها به ابزاری تبلیغاتی در دست آنکارا بدل خواهد شد.
نارضایتی اخیر اردوغان از تصمیم قزاقستان و ازبکستان در پرونده قبرس نشان میدهد که سازمان کشورهای ترک، بیش از آنکه یک اتحادیه منسجم باشد، مجموعهای از روابط پراگماتیک و محدود است و تا تبدیل شدن به یک نیروی ژئوپلیتیکی واقعی، راهی دراز در پیش دارد.
در پایان لازم به یادآوری است که؛ رویاهای پانترکیستی اردوغان برای یک “جهان ترک متحد”، اکنون بیش از هر زمان دیگری با چالش واقعگرایی ژئوپلیتیکی روبهرو شده است. بحران قبرس، تنها یک نمونه از گسستهای نهفته در درون این پروژه است؛ پروژهای که اگرچه میتواند در قالبی فرهنگی و همکاریهای اقتصادی موفق باشد، اما تلاش برای تحمیل سیاستهای خاص آنکارا بر متحدان ترکزبان، تنها به افزایش بیاعتمادی و شکاف بیشتر خواهد انجامید.
Δ
Friday, 13 June , 2025