گروه سیاسی/ برهان حشمتی: دالان موهوم زنگزور که تلاش دارد ارتباط مستقیم بین نخجوان و جمهوری آذربایجان را از خاک ارمنستان فراهم و البته ارتباط بین ایران و ارمنستان را قطع کند، محدودیتهای ژئوپلیتیکی درخور اعتنایی برای کشورمان ایجاد میکند و با منافع استراتژیک ایران در تضاد جدی است. این کریدور یکی از چالشبرانگیزترین پروژههای ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز جنوبی است که بهطور مستقیم بر مبادلات تجاری و دیپلماسی اقتصادی ایران تأثیر میگذارد. این دالان که بهعنوان یک مسیر ترانزیتی جدید بین کشورهای آذربایجان، ارمنستان و ترکیه مطرح شده است، میتواند به ایجاد تغییرات اساسی در نقشه ژئوپلیتیکی و اقتصادی منطقه منجر شود. در واقع این دالان، محوری استراتژیک و اثرگذار در دیپلماسی اقتصادی کشورهای منطقه قفقاز محسوب میشود و البته فرصت ژئوپلیتیک مهمی را از ایران سلب میکند.
موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی حساس این کریدور، نهتنها بهعنوان یک مسیر ارتباطی بین آذربایجان، نخجوان و ترکیه، بلکه بهعنوان یک نقطه استراتژیک برای تحقق اهداف ژئوپلیتیکی بازیگران جهانی و منطقهای برای دور زدن جمهوری اسلامی ایران در کانون توجهات است. از سوی دیگر، ایجاد دالان زنگزور تهدیدی برای روابط اقتصادی ما با ارمنستان که یکی از همسایگان مهم کشورمان است، خواهد شد و ایجاد آن میتواند به تضعیف روابط ایران و ارمنستان و تغییر تعادل با کشورهای منطقه بینجامد و البته هرگونه تغییر در این تعادل میتواند به تنشهای جدید منجر شود.
ضرورت بازگشایی راههای ارتباطی قفقاز
دیدگاه حامیان بازگشایی راهها (با تأکید بر زنگزور): حامیان بازگشایی «زنگزور» که البته در داخل ایران هم برخی مدافع این پروسه هستند، معتقدند که؛ بازگشایی راههای مسدود شده پس از مناقشه قرهباغ، کلید صلح بین باکو و ایروان و منفعت مشترک ایران، آذربایجان و ارمنستان است. شبکه ارتباطی قفقاز یکپارچه است و بازکردن تنها بخشی ممکن نیست. ایران منافع بزرگ اقتصادی (دسترسی به اوراسیا و اروپا از طریق مسیر شمالی-جنوبی موجود به ارمنستان، گرجستان و روسیه) و ژئوپلیتیکی در این بازگشایی دارد. مسدود ماندن راه اصلی ایران طی ۳ دهه، خسارات هنگفتی وارد کرده است. استفاده از الفاظی مانند “دالان” توسط ترکیه و باکو نباید ایران را از حمایت از اصل بازگرداندن شرایط ارتباطی دوران شوروی بازدارد و او را مخالف صلح جلوه دهد.
دیدگاه مخالفان دالان زنگزور:در مقابل این دیدگاه، سیاست کلی نظام و در واقع مخالفان ایجاد دالانی که مرز ایران با ارمنستان را قطع میکند، میگویند: ایران مخالفتی با اصل بازگشایی راهها و ارتباطات صلحآمیز ندارد. مشکل، ماهیت و اهداف پشت طرح خاص “دالان زنگزور/ تورانی ناتو” است. تمرکز بر این طرح خاص، با وجود راههای جایگزین موجود (مانند مسیر شمالی-جنوبی ایران-ارمنستان) یا در دست توسعه (گذرگاه ارس)، غیرضروری و خطرناک است.
ماهیت و اهداف “دالان زنگزور/تورانی ناتو“
دیدگاه حامیان بازگشایی راهها (با تأکید بر زنگزور): بحث بر سر الفاظ (“کریدور” یا “دالان”) انحرافی است. مهم بازگشایی عملی راههاست. مدیریت راه سیونیک (زنگزور) میتواند مشترکاً توسط ایران، روسیه و ارمنستان (مانند دوران شوروی) انجام شود. روسیه که سد اصلی ناتو است و ارمنستان، خود خواستار این بازگشایی هستند. مخالفت با آن منطقی نیست و ایران باید پویاییهای ژئوپلیتیک و فرصتهای اقتصادی (علاقه چین، هند و خلیج فارس به مسیرهای شمالی-جنوبی) را دریابد. ترکیه (مثلاً در پایانه دوغارون) عملیتر عمل میکند.
دیدگاه مخالفان دالان زنگزور: “دالان زنگزور” صرفاً یک نام یا پروژه حملونقلی بیطرف نیست؛ این طرح جزئی جداییناپذیر از پروژه گستردهتر “جهان ترک” تحت رهبری آنکارا و با حمایت ناتو است. اجرای آن (صرفنظر از نامش) بهوضوح تغییر ژئوپلیتیک قفقاز به ضرر منافع امنیتی و حیاتی ایران (قطع پیوند زمینی با ارمنستان، محاصره ژئوپلیتیک، نفوذ فزاینده ترکیه و ناتو) را در پی دارد. طبیعی است که دشمنان ایران، مخالفت با این طرح خطرناک را “مخالفت با ارتباطات” جا بزنند.
راهکار جایگزین ایران و مواجهه با فشارها
دیدگاه حامیان بازگشایی راهها (با تأکید بر زنگزور): ایران نمیتواند به بهانه مخالفت با یک نام (“دالان”)، از منافع ملی خود در بازگشایی راهها و پیوند با اوراسیا چشمپوشی کند. باید هوشمندانه از ظرفیتهای خود (مسیرهای شمالی-جنوبی) استفاده کرد.
دیدگاه مخالفان دالان زنگزور: ایران طرح جایگزین و کمخطر “گذرگاه ارس” را پیشنهاد و پیگیری کرده است. این طرح:
– ارتباط زمینی با نخجوان و ترکیه را از طریق مسیرهای موجود و قابل کنترل ایران فراهم میکند.
– تغییرات ژئوپلیتیک تهدیدکننده ایجاد نمیکند (برخلاف دالان زنگزور که خاک ارمنستان را قطع میکند).
– عملیاتیتر است (ساخت پلها بر روی ارس در جریان، سرمایهگذاری انجام شده).
– تسلیم شدن در برابر فشار تبلیغاتی دشمن یا زورگویی آنکارا و باکو برای پذیرش دالان زنگزور، غیرطبیعی و خیانت به منافع ملی است. تلاش ایران باید معطوف به تحقق گذرگاه ارس باشد، نه همراهی با طرحی که رقبا و دشمنان با اهداف ضدایرانی پیش میبرند.
دالان جعلی زنگزور؛ پروژهای با پیامدهای فاجعهبار برای ایران
استدلال موافقان این طرح، صرفاً بر «ضرورت کلی بازگشایی راهها» تکیه دارد، اما عمداً یا سهواً از پاسخ به این پرسشهای حیاتی طفره میروند:
۱- چرا باید این مسیر خاص (زنگزور) با این مدیریت خاص (تحت کنترل ترکیه-باکو و نظارت ناتو) اجرا شود، در حالی که مسیرهای جایگزینِ کمخطرتر (مانند گذرگاه ارس یا مسیر ایران-ارمنستان) وجود دارد؟
2- چگونه میتوان ادعا کرد «مدیریت مشترک با روسیه و ارمنستان امکانپذیر است» در شرایطی که طراحان اصلی طرح (ترکیه و آذربایجان) بهصراحت خواهان حذف هرگونه نظارت ارمنستان و ایران بر این دالان هستند و آن را «کریدوری خارج از حاکمیت ایروان» مینامند؟
۳- چرا «عملگرایی اقتصادی» باید به قیمت نادیده گرفتن تغییرات مهلک ژئوپلیتیکی تمام شود که حاکمیت ملی و امنیت مرزی ایران را تهدید میکند؟
۴- همچنین باید گفت که؛ موافقان این طرح در داخل کشور، پروژه «جهان ترک» و نقش ناتو در پشت پرده دالان زنگزور را کمرنگ یا نادیده میگیرند. این سادهانگاری است که تصور شود آنکارا و باکو – با پیشینه توسعهطلبی قومی- صرفاً به دنبال «راهی برای تجارت» هستند.
افشای ماهیت تهاجمی پروژه و پیامدهای شوم
دیدگاه مخالفان با استناد به اسناد، اعلامیههای رسمی ترکیه و آذربایجان، و الگوهای رفتاری ناتو، خطرات دالان زنگزور را بهوضوح افشا میکند:
۱- تهدید وجودی برای ایران: این دالان پیوند زمینی ایران با ارمنستان و در نتیجه با روسیه / اوراسیا را قطع میکند و ایران را در محاصره حلقهای از متحدان ناتو (ترکیه، آذربایجان، گرجستان) قرار میدهد.
2- تکمیل محاصره اقتصادی ایران در قفقاز: با کنترل ترانزیت منطقه توسط بازیگران (ترکیه-باکو – ناتو)، ایران از دسترسی به بازارهای اوراسیا و اروپا از مسیر شمال محروم شده و به عنوان «هاب ارتباطی» حذف میشود.
3- عینیت بخشیدن به پروژه «جهان ترک»: این دالان، حلقهای فیزیکی برای اتصال ترکیه به جمهوریهای ترک زبان آسیای میانه (تحت نفوذ آنکارا) و دور زدن ایران است.
۴- ابزاری برای ناتو: دالان زنگزور اولین قدم برای استقرار دائمی نیروهای ناتو در مرزهای شمال غربی ایران تحت عنوان «حفاظت از کریدور» است. این همان الگوی گسترش به شرق است که پیشتر در بالکان و اروپای شرقی اجرا شد.
5- تضعیف متحدان ایران: اجرای این طرح، ارمنستان را به کشوری شکسته و منزوی تبدیل میکند که کنترل بخشی از قلمرو خود (سیونیک) را از دست داده و عملاً به پل ارتباطی دشمنان ایران بدل میشود.
مقاومت یا سقوط ژئوپلیتیک
با توجه به ضعف مفرط استدلال موافقان در پاسخ به پرسشهای حیاتی و قاطع بودن ادله مخالفان درباره اهداف و پیامدهای دالان زنگزور، نتیجهگیری نهایی این است که؛ دالان زنگزور یک پروژه ضدایرانی، تغییردهندهی مرزها، و ابزار تحقق بلندپروازیهای ژئوپلیتیک ترکیه و ناتو است. و هرگونه همراهی ایران با این طرح حتی تحت عنوان «بازگشایی راهها»، خیانتی آشکار به منافع ملی و امنیت سرزمینی است که پیامدهای آن عبارتند از:
1- محاصره اقتصادی کامل در شمال غرب: از دست دادن جایگاه ترانزیتی و انزوای بازار اوراسیا.
2- نفوذ نظامی ناتو در آستانه مرزهای ایران: تبدیل قفقاز به پایگاه عملیاتی غرب علیه ایران.
3- سقوط ژئوپلیتیک ایران به عنوان قدرت منطقهای: از دست دادن اهرمهای فشار و دیپلماسی در قفقاز.
گذرگاه ارس؛ تنها راهکار منطقی و دفاعپذیر
تنها گزینهی قابل قبول برای ایران، تسریع در اجرای پروژه ملی «گذرگاه ارس» است که؛
– ارتباط با نخجوان و ترکیه را بدون تغییر مرزها و قطع خاک ارمنستان ممکن میسازد.
– تحت حاکمیت و کنترل کامل ایران اجرا میشود.
– توازن قوا در قفقاز را به نفع ایران و متحدانش (روسیه، ارمنستان) برقرار میکند.
– توهم اجرای «دالان زنگزور» را با ارائه یک راهحل عملی و صلحآمیز، خنثی میکند.
برهان حشمتی
Δ
Monday, 9 June , 2025