گروه سیاسی/ محمد رضا ربانی: نشست روز شنبه در عمان میان عباس عراقچی و ویتکاف، نمایندگان ایران و آمریکا، از سوی بیشتر تحلیلگران داخلی و خارجی، به عنوان یک گام مهم در تلاش برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و اصلاح روند ارتباطات میان دو کشور تفسیر می‌شود. هر چند مذاکره میان دو کشور در طول سالیان […]

گروه سیاسی/ محمد رضا ربانی: نشست روز شنبه در عمان میان عباس عراقچی و ویتکاف، نمایندگان ایران و آمریکا، از سوی بیشتر تحلیلگران داخلی و خارجی، به عنوان یک گام مهم در تلاش برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و اصلاح روند ارتباطات میان دو کشور تفسیر می‌شود. هر چند مذاکره میان دو کشور در طول سالیان گذشته، حتی در دولت قبلی ایران (دولت سیزدهم) نیز تداوم داشته است، اما با روی کار آمدن دولت جدید ترامپ، به نظر می‌رسد که این مذاکره با توجه به شرایط نظام بین‌الملل که در حال پوست‌اندازی و گذر از یک نظم تک قطبی به یک نظم چند قطبی است، مهم ارزیابی شده است. در ادامه تحلیلی از این دیدار و مذاکره که با تاکید و اصرار ایران به صورت غیر مستقیم برگزار شد، ارائه می‌شود. هر چند به نظر نگارنده، این مذاکره را از منظری می‌توان یک مذاکره‌ی مستقیم میان تهران و واشنگتن تعبیر کرد! چون بر خلاف مذاکرات پیشین همچون برجام، که ایران علاوه بر آمریکا با پنج کشور دیگر نیز رودر رو بود، این بار گفتگو هر چند با واسطه‌ی وزیر خارجه‌ی عمان، تنها میان دو کشور بود!

چرا عمان به عنوان میزبان انتخاب شد؟

چند هفته قبل که نامه‌ی آمریکا خطاب به ایران توسط انور قرقاش، مشاور حاکم امارات، به ایران تحویل داده شد، تصور چنین بود که امارات نقش مهمی در ایجاد ارتباط میان دو کشور و مذاکرات آتی بر عهده خواهد داشت. اما ایران پاسخ نامه را از طریق عمان ارسال کرده و درخواست داشت که روند مذاکرات باید در این کشور برگزار شود. اما چرا عمان؟

۱– سابقه موفق و طولانی عمان در میانجی‌گری: عمان از دهه ۱۳۶۰ شمسی به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا شناخته شده و نقشی کلیدی در تسهیل مذاکرات حساس، از جمله مذاکرات منجر به برجام در سال ۱۳۹۴، ایفا کرده است. آن زمان سلطان قابوس، حاکم وقت عمان، در سال ۱۳۹۱ میزبان جلسات محرمانه بین نمایندگان ایران و آمریکا بود که زمینه‌ساز توافق هسته‌ای شد. این سابقه، عمان را به گزینه‌ای قابل اعتماد برای تهران تبدیل کرده است. در دوره‌های بعدی نیز، عمان در تبادل زندانیان (مانند آزادی کوهنوردان آمریکایی در سال ۱۳۸۹-۱۳۹۰) و مذاکرات غیرمستقیم در دولت‌های روحانی و شهید رئیسی نقش داشت.  به همین دلیل بود که عراقچی در اظهارات ۷ فروردین ۱۴۰۴ تأکید کرد که «عمان در گذشته همین نقش را ایفا کرده و ما به این کانال اعتماد داریم».

۲ بی‌طرفی و سیاست خارجی مستقل عمان: عمان برخلاف امارات، سیاست خارجی بی‌طرفی را دنبال می‌کند و از درگیری در رقابت‌های منطقه‌ای پرهیز کرده است. این کشور نه تنها روابط خود را با ایران حفظ کرده، بلکه از پیوستن به ائتلاف‌های ضدایرانی مانند پیمان ابراهیم خودداری کرده است. ناظران سیاسی عمان را «میانجی بی‌طرف» توصیف می‌کنند که به دلیل عدم وابستگی به محورهای قدرت، مورد اعتماد طرفین است. این بی‌طرفی با موقعیت جغرافیایی عمان در تنگه هرمز تقویت می‌شود، جایی که ثبات آن برای ایران و آمریکا حیاتی است. استدلال می‌کند که عمان به دلیل این موقعیت، انگیزه‌ای قوی برای کاهش تنش‌ها دارد و این انگیزه به اعتبار دیپلماتیکش افزوده است.

۳– روابط تاریخی و اعتماد متقابل با ایران: روابط ایران و عمان به پیش از انقلاب اسلامی بازمی‌گردد و حتی در دوره‌ی تحریم‌ها نیز حفظ شده است. عمان در زمان جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹-۱۳۶۷) بی‌طرف ماند و به تهران کمک کرد تا روابطش با کشورهای عربی را بهبود بخشد. این اعتماد متقابل، عمان را به گزینه‌ای طبیعی برای ایران تبدیل کرده است.

اهداف و انتظارات از مذاکره

از دور اول مذاکرات میان ایران و آمریکا که به صورت غیر مستقیم برگزار شد، اهداف و انتظاراتی مدنظر بود که در پایان مذاکره‌ی اول و طبق سخنانی که از تهران و واشنگتن به دنیا مخابره شد، به نظر می‌رسد که این اهداف تا حدودی محقق شده است:

۱- کاهش تنش‌های منطقه‌ای: یکی از محورهای اصلی این دیدار، تلاش برای کاهش تنش‌ها در منطقه بوده که در گذشته بارها توسط دو کشور مطرح شده است. به دنبال این گفتگوها، هر دو طرف به دنبال ایجاد فضایی برای کاهش برخوردها و افزایش گفتگوهای سازنده هستند.

اما بر خلاف این فضای خوش‌بینی که از دور اول مذاکرات به جهان مخابره شده، باید بدانیم هنوز در ابتدای کار هستیم و با توجه به سوابق فردی مانند ترامپ، نباید انتظار معجزه و رسیدن به توافقی جامع و کامل با توجه به اختلافات عمیق ایدئولوژیکی و ژئوپلتیکی میان تهران و غرب، داشته باشیم!

۲- تبیین مسیرهای آینده: به نظر می‌رسد جلسه به دنبال توضیح جهت و چارچوب‌های احتمالی برای برخورد در موضوعاتی مانند مسائل هسته‌ای، تحریم‌ها و تعارضات محلی و منطقه‌ای بوده است. این امر می‌تواند زمینه‌ساز تغییر نگرش‌ها و بازنگری در روش‌های برخورد در مسائل حساس شود.

۳- ایجاد چارچوب‌های ارتباطی: علاوه بر مسائل اصلی، این نشست فرصتی برای ایجاد یک کانال ارتباطی فراهم کرده است تا در مواقع بحرانی، بتوان از این کانال‌ برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها استفاده کرد.

اما میان عراقچی و ویتکاف چه گذشت؟

روز شنبه ،جهان، نزدیک به سه ساعت انتظار کشید تا دو طرف مذاکره کننده بعد از اتمام گفتگوهای غیر مستقیم، دیدگاه رسمی خود را نسبت به روند مذاکرات بیان کنند. ابتدا وزارت امور خارجه ایران بیانیه خود را صادر و روند مذاکرات را خوب ارزیابی کرد. ساعتی بعد هم کاخ سفید بیانیه داد؛ بیانیه‌ای که نشان می‌داد آنها هم از روند فعلی مذاکرات راضی بودند. اما از بیانیه‌ی دو طرف می‌توان چنین تحلیلی را ارائه داد:

– دیدگاه‌های مشترک و تفاوت‌ها:

با این که هر دو طرف بر لزوم برقراری دیالوگ و دستیابی به راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز اذعان داشتند؛ اما در عین حال تفاوت‌هایی نیز در دیدگاه‌های استراتژیک به چشم می‌خورد. هر چند مذاکرات به نوعی نشان از تمایل برای پیدا کردن نقطه‌ی اشتراک در زمینه مسائلی مانند؛ صنعت هسته‌ای ایران، تحرکات نظامی در منطقه و مشکلات امنیتی بود.

همچنین روند کلی مذاکره نشان داد که شاید حوزه‌هایی مثل مسائل اقتصادی و تجاری نیز به مرور زمان مورد توجه قرار دو طرف قرار گیرد؛ به ویژه در شرایطی که فشارهای تحریمی موجب محدودیت‌های اقتصادی شده است.

– رویکرد عملی و ملاحظات تاکتیکی:

به نظر می‌رسد گفتگوها با رویکردی محتاطانه و مملو از ملاحظات تاکتیکی از سوی هر دو طرف پیش رفته و مذاکرات در جهت ایجاد اعتماد متقابل و کاهش احتمال بروز درگیری‌های ناهنجار، با تأکید بر حفظ حریم‌های ملی و علایق استراتژیک هر کشور انجام شده است. همچنین، استفاده از دیپلماسی چهره به چهره و حضور در یک محیط بی‌طرف به عنوان یک ابزار مهم برای کاستن ابهامات و تفهیم نظرات طرف مقابل محسوب می‌شود.

پیامدها و چشم‌انداز آینده

یکی از خروجی‌های مهم دیدار دو تیم مذاکره‌کننده در مسقط، تداوم نشست در شنبه آینده بود. حتی برخی رسانه‌های آمریکایی مدعی شدند که در جلسه‌ی پیش رو برخی اسناد و تفاهم‌نامه هم میان دو طرف امضاء خواهد شد. با این شرایط، پیامدها و چشم‌انداز آینده‌ی این مذاکرات را این گونه می‌توان مورد ارزیابی قرار داد:

احتمال گام‌های مثبت:

 اگرچه نتایج ملموسی از نشست اعلام نشده، اما خود حضور در این میزگرد و بیان تمایل به مذاکره از هر دو طرف، نشانگر قدم اول در فرآیند اعاده‌ی اعتماد و کاهش تنش است. در کوتاه‌مدت، احتمالاً مذاکرات به جلسات دوره‌ای تداوم پیدا خواهد کرد و زمینه‌های مشترک به مرور زمان بررسی می‌شود.

 چالش‌های موجود:

اما تفاوت‌های بنیادی در نگرش‌ها، به ویژه در حوزه‌های حساس مانند برنامه هسته‌ای، تحریم‌های اقتصادی و روابط نظامی در منطقه، همچنان از عمده چالش‌های اصلی به شمار می‌آیند. نگرانی‌های مرتبط با تعهدات قبلی و اختلاف‌های استراتژیک می‌تواند روند مذاکرات را به چالش بکشد و از پیشرفت آن جلوگیری کند.

نقش جامعه بین‌المللی

موفقیت این گفتگوها، علاوه بر تأثیر مستقیم بر روابط ایران و آمریکا، می‌تواند موجی از همگرایی و همکاری میان کشورهای منطقه ایجاد کند و به عنوان الگوی مثبتی برای حل درگیری‌های دیگر در منطقه تلقی شود.

همچنین، نظارت و حمایت نهادهای بین‌المللی می‌تواند به حفظ تناسب و پیشرفت روند مذاکرات کمک شایانی کند.

در پایان باید متذکر شد که دیدار روز شنبه در عمان نه تنها نشانه‌ای از تمایل به بازگشایی کانال‌های ارتباطی بین ایران و آمریکا بود، بلکه نشانگر یک تغییر رویکرد در نحوه‌ی مدیریت بحران‌های منطقه‌ای نیز می‌باشد. اگرچه هنوز راه زیادی در پیش است تا به توافق‌های نهایی و جامع دست یافت، اما این گام اولیه می‌تواند مبنای یک تغییر مثبت در سیاست‌های منطقه‌ای و کاهش تنش‌های میان دو کشور باشد. این نشست می‌تواند به عنوان نقطه‌ی عطفی در روند طولانی مذاکرات در حوزه‌های مختلف مورد بررسی قرار گیرد، به شرط آنکه هر دو طرف، به خصوص طرف آمریکایی، به ادامه‌ی دیالوگ و رعایت تعهدات گفتگویی پایبند باشند.

  • نویسنده : محمدرضا ربانی
  • منبع خبر : آذرپژوه