گروه جامعه: پیش از آغاز بحث باید بدانیم که؛ منظور از وحدت ملی به معنای این که همه یک جور فکر کنند، یا یک نفر نظر بدهد و همه تایید و عمل کنند، نیست. اختلافات فکری و فرهنگی وجود دارند، طبیعی هستند و باید به آنها پرداخت! اما منظور از اتحاد ملی، حفظ منافع ملی، […]

گروه جامعه: پیش از آغاز بحث باید بدانیم که؛ منظور از وحدت ملی به معنای این که همه یک جور فکر کنند، یا یک نفر نظر بدهد و همه تایید و عمل کنند، نیست. اختلافات فکری و فرهنگی وجود دارند، طبیعی هستند و باید به آنها پرداخت! اما منظور از اتحاد ملی، حفظ منافع ملی، عزت ملی و آرامش است! و این که اختلافات غیر منطقی به نقطه‌ی بی بازگشت تبدیل نشوند.

یکی از ابزارهای ضروری برای حفظ و تقویت وحدت ملی، رواج تسامح و تساهل به گونه ای منطقی و رهایی از مستبدان خرد و کلان اجتماعی است. در باب فلسفه‌ی وجودي تساهل باید گفت تساهل به انسان اين امكان را مي‌دهد که با متضادّهايی كه دائماً روبه رو می‌شود، به‌گونه‌ای منطقي کنار بیاید. ديگر اینكه به لحاظ معرفت‌شناسی، دست يابي به حقيقت مطلق امکان‌ناپذیر است و  هیچ کس نمی‌تواند ادّعا کند که حقيقت تماماً نزد اوست؛ بنابراین، تساهل فرصتي است كه به روشن شدن نسبي حقيقت كمك می‌کند. در اين راستا بايد توجّه داشت كه هيچ آگاهي در خور نام علم نيست مگر آنكه به آن ميزان از فروتني برسد كه خودش را قادر مطلق نداند.

از زاويه‌ی ديگر اگر بپذيريم كه عقل به عنوان يك منبع ديگر شناخت، به‌طور كامل قابل ‌اعتماد نيست؛ لاجرم اين را هم بايد بپذيريم كه به عقل نمی‌توان يقين مطلق داشت و این خود سرچشمه‌ی تساهل است. به بياني دیگر از آنجاکه عقل ناقص است، غرور انسان هم در مورد شناخت حقيقت نابه جاست. تنها هنگامي كه آدمي دست از اين غرور بردارد به نقصان انديشـه‌ی خود پي مي برد؛ بنابراین، تساهل تا حدّي بيانگر كنار گذاشتن چنين غروري نيز هست.

ضرورت تساهل از يك منظر ديگر نيز قابل تبيين است؛ يعني با وجودي كه همه‌ی مردم در جست‌وجوي حقيقت هستند، با توجّه به تفاوت‌هایشـان در نتيجه‌ی شرايط زيستي، قومي و تاريخي، حقيقت را به گونه‌های متفاوتي تعبير می‌کنند. بنابراین ناتواني آن‌ها در نیل بدان، قابل مجازات نيست. اذعان به دو نكته‌ی مهمّ، يكي پذيرفتن محدوديّت انسان در شناخت حقيقت و دیگری اختلافات و تفاوت‌های انسان‌ها با يك ديگر، اعتقاد به تساهل را ضروري می‌نماید.

 البتّه منظور از بحث اين نيست كه انسان‌ها حقّ ندارند درباره‌ی عقايد و ارزش‌های خود با اطمينان سخن بگويند بلكه بايد توجّه داشته باشند كه در هر سطحي از يقين، خود را محتاج فراگيري اطّلاعات و دانش بيشتري بدانند و باب گفتمان را نبندند. شرط تسامح و تساهل كنار گذاشتن عقيده نيست بلكه ترك خامي و سبک‌سری و رهایی یافتن از یکسویه نگری است. قطعا تعاریف دقیق‌تر و بهتر وکارآمدتر در باب تسامح و تساهل وجود دارد! ولی نگارنده‌ی این سطور در همین حد اولیه با آن آشناست!

  • منبع خبر : آذرپژوه