گروه فرهنگ و ادب: سرزمین آذربایجان از روزگار دیرین دستخوش پیشآمدهای کمرشکن و آماج تیر حوادث بوده ولی هیچ یک از این پیش آمدها و حوادث به اندازه تغییر زبان ایرانی این سرزمین و غلبه بیگانگان بر زبان آذری تاثیرانگیز و پراهمیت نبوده است. از مجموع تحقیقاتی که تاکنون به عمل آمده این مساله به […]
گروه فرهنگ و ادب: سرزمین آذربایجان از روزگار دیرین دستخوش پیشآمدهای کمرشکن و آماج تیر حوادث بوده ولی هیچ یک از این پیش آمدها و حوادث به اندازه تغییر زبان ایرانی این سرزمین و غلبه بیگانگان بر زبان آذری تاثیرانگیز و پراهمیت نبوده است. از مجموع تحقیقاتی که تاکنون به عمل آمده این مساله به ثبوت رسیده است که اگر امروز مردم آذربایجان به زبانی که ممزوجی از زبان آذری و یک زبان بیگانه است سخن میگویند در روزگار گذشته، که چندان از روزگار ما دور نیست، یعنی تا عهد صفویه به زبان آذری که زبان صد درصد ایرانی بوده، تکلم میکردهاند و بعد از این که قالب زبان و جامعه گفتارشان تحت تاثیر عواملی که بحث درباره آنها از حوصله این مقال بیرون است عوض شد، طرز فکر و تعبیر و روح و زبانشان همچنان ایرانی ماند و از ترکیب استخوانبندی زبان بیگانه با مواد و روح زبان آذری، زبانی خاص و ممتاز به وجود آمد که اگر چه استخوانبندی ترکی دارد ولی برای ترکان به دشواری مفهوم است و از سوی دیگر، زبان آذری نیز محسوب نمیشود و به همین علت بهتر است آن را «زبان کنونی آذربایجان» بنامیم.
زبان آذری متروک شد ولی همچنان که «آتشی که نمیرد همیشه در دل» مردم آذربایجان فروزان است. آثار و طرز اندیشه و تعبیر ایرانی نیز از تار و پود زبان کنونی آذربایجان نمایان میباشد و اگر زبان کنونی آذربایجان را به منزله انسانی تصور کنیم، استخوان بندی و ترکیب و شکل اعضایش ترکی و رگ و پی و خون و گوشت و بالاتر از همه روحش ایرانی و آذری است. و اگر گل رفته و گلستان خراب شده است؛ بوی گل را از گلاب و بقایا و مواد زبان آذری و تعبیرات و اصطلاحات زیبا و طرز تلفظ آن زبان را (که به غلط لهجه ترکی میخوانند) در زبان کنونی میتوانیم بجوییم. بخشی از یک تحقیق و پژوهش از محقق و حافظ شناس بزرگ تبریزی، دکتر منوچهر مرتضوی درباره زبان آذربایجان و نحوه دگرگشت آن در ادامه تقدیم میشود:
زبان دیرین مردم آذربایجان آذری یا پهلوی بوده است
«از مجموع تحقیقاتی که تاکنون در مورد زبان آذربایجان (اعم از زبان دیرین یا زبان کنونی) به عمل آمده است نتایج زیر گرفته میشود:
۱ـ مردم آذربایجان در گذشته به زبانی که یکی از زبانهای ایرانی (یا لهجهای از لهجههای زبان ایرانی) بوده سخن میگفتهاند و ما این زبان را «زبان آذری» مینامیم.
۲ـ زبان آذری مثل زبان کنونی آذربایجان و بیش از آن، دارای لهجههای مختلف و متعدد بوده است.
۳ـ به شهادت جغرافینویسان و دانشمندانی چون یاقوت و مسعودی و ابنحوقل و مقدسی و ابنالندیم [و…] زبان دیرین مردم آذربایجان آذری یا پهلوی بوده است و از نوشتههای این دانشمندان برمیآید که هر معنایی برای آذری قایل بشویم، در هر صورت جز شعبهای از شعب زبانهای ایرانی نبوده و نوشتههای حمداله مستوفی (در نزهت القلوب) نیز، اگر چه یادی از چند قصبهی «ترک» یا «ممزوج» میکند، موید این است که زبان عموم مردم آذربایجان پهلوی و ایرانی بوده است.
۴ـ گویندگان آذربایجان مثل شاعران دیگر نقاط ایران به فارسی دری شعر میگفتهاند ولی گاهگاهی تفنن کرده، به زبان محلی و لهجه آذری شهر خود نیز شعر سرودهاند و این اشعار، که نمونههای آن به لهجهی آذری تبریز و اردبیل و مراغه (احتمالا) در دست است، با صرفنظر از تحریفاتی که به دست نساخ به عمل آمده و به فارسی دری نزدیکتر شدهاند، نمونه زبان آذری یا زبان دیرین آذربایجان به شمار میروند. به عنوان نمونهی اشعار آذری میتوان از غزل همام تبریزی و یازده بیتی از شیخصفیالدین و سه دو بیتی از اطرافیان شیخ و یک دو بیتی از ماما عصمت و یازده دو بیتی و سه غزل از کشفی و یک دو بیتی از یعقوب اردبیلی و یک دوبیتی از عبدالقادر مراغی یاد کرد.
۵ـ چنان که اشاره کردیم زبان دیرین مردم آذربایجان آذری، از شعب زبان ایرانی بوده و همان طور که زبان کنونی آذربایجان دارای لهجههای متعدد است و زبان مردم تبریز یا زبان مردم اردبیل و مراغه از لحاظ طرز تلفظ و بعضی واژههای اختصاصی یا اصطلاحی تفاوتهایی دارد، زبان آذری نیز شعب متعدد داشته است و مردم شهرها و دههای آذربایجان به لهجههای گوناگون این زبان سخن میگفتهاند و به نظر میرسد. اختلافی که بین لهجههای فرعی زبان کنونی آذربایجان وجود دارد معلول اختلافی باشد که بین لهجههای زبان دیرین مردم نقاط مختلف این سامان وجود داشته.
۶ـ تسلط قوم مغول و حکومت ایلخانان در آذربایجان، برخلاف تصور گروهی که آن قوم را تغییر دهنده زبان ایرانی مردم آذربایجان و مروج زبان ترکی میدانند موجب تغییر زبان آذربایجان نبوده است و منطقا نیز نمیبایست تسلط قوم مغول که متکلم به زبان مغولی بودند موجب غلبه زبان دیگر (یعنی ترکی) بشود. چنین به نظر میرسد که تاثیر تسلط مغول از لحاظ زبان محدود به ورود مقداری لغات مغولی و اصطلاحات دیوانی، که در کتابهای دورهی مغول و بعد از آن دیده میشود، بوده است و اگر تسلط مغول کمکی به غلبه و رواج زبان ترکی کرده باشد جز این نخواهد بود که مسلما تسلط قوم مغول که از هر حیث به ترکان نزدیکتر از ایرانیان بودند بر نفوذ ترکان و اهمیت زبان آنان افزود و عوامل ایرانی را که در برابر توسعه تدریجی زبان اقلیت نیرومند ترک در این سرزمین مقاومت میکردند، تضعیف کرد و به طور غیر مستقیم زمینه مساعد و مناسبی برای نفوذ و توسعه زبان بیگانه ایجاد کرد.
۷ـ مقارن تشکیل سلسله صفویان، زبان ترکی درآذربایجان جانشین زبان آذری شد و رسمیت زبان ترکی در دربار صفویه و نفوذ و تقرب ترکان در پیشگاه سلطان صفوی و عوامل دیگر موجب شد که زبان ایرانی مردم این سامان جای خود را به زبان ترکی بسپارد.
۸ـ اگر «اصطلاحات و عبارات اناث و اعیان و اجلاف تبریز» که در چهارده فصل پایان رساله مولانا روحی انارجانی آمده مربوط به آغاز سده یازدهم هجری باشد، معلوم میشود که تا زمان سلطان محمد خدابنده و حمزه میرزای صفوی هنوز کار زبان آذری یکسره نشده بود و اناث و اعیان و اجلاف تبریز به زبان آذری سخن میگفتند، ولی البته این رساله باید با دقت کامل مورد تحقیق قرار گیرد و از لحاظ «زبانشناسی» و «مقایسه با آثار دیگری از زبان آذری که در دست است» و همچنین «از این لحاظ که آیا در زمان تالیف رساله، مردم تبریز به همین زبان سخن میگفتهاند یا این که این زبان مربوط به زمانهای گذشته است» بررسی شود.
۹ـ اگر چه زبان آذربایجان عوض شده و در عهد سلاطین صفوی که بانی وحدت سیاسی و مذهبی ایران بودند، آسیبی بزرگ به وحدت زبان ایران وارد آمد ولی زبان آذری یک باره و سراسر از بین نرفت. بلکه مواد لفظی و معنوی زبان دیرین آذربایجان در زبان کنونی باقی است و زمینه ایرانی زبان آذری در زبان کنونی آذربایجان کاملا جلوهگر می باشد.
۱۰ـ در زبان کنونی آذربایجان واژههای آذری و فارسی (به طور کلی ایرانی) فراوان است و تقریبا همهی نامهای پیشهها و اصطلاحات کشاورزی و دامداری و خانهداری و صدی هشتاد اعلام جغرافیایی و اسامی امکنهی آذربایجان، ایرانی و فارسی میباشد و لغات ترکی زبان آذربایجان بیش از سی درصد مجموع لغات این زبان را شامل نیست.
۱۱ـ علاوه بر واژهها و اصطلاحات ایرانی (آذری و فارسی) که در زبان کنونی آذربایجان وجود دارد بسیاری از تعبیرات و امثال مستعمل در زبان کنونی آذربایجان ترجمهی تعبیرات و امثال و ترکیبات فارسی (به طور کلی ایران) میباشد.
۱۲ـ چون اکثر مواد لفظی و معنوی زبان کنونی آذربایجان، ایرانی است و در حقیقت زبان کنونی آذربایجان از قالب ترکی و مواد ایرانی (آذری، فارسی، عربی مستعمل در فارسی) و ترکی (که چنان که گفتیم بیش از سی درصد مجموع مواد زبان را شامل نیست) تشکیل یافته است زبان فعلی آذربایجان با زبان ترکی اصیل اختلافات فراوانی دارد تا جایی که زبان آذربایجان برای ترکان و زبان ترکی برای مردم آذربایجان کاملا مفهوم نیست و بهتر است این زبان را زبان «آذری جدید» یا «ترکی آذری» یا «زبان کنونی آذربایجان» بنامیم نه «زبان ترکی» چنان که به غلط مصطلح است.
۱۳ـ علاوه بر مواد لفظی و معنوی ایرانی که در زبان کنونی آذربایجان وجود دارد، و یادگار زبان دیرین این سرزمین و نمایندهی این حقیقت میباشد که قالب و استخوانبندی زبان فعلی (قالب و استخوان بندی ترکی) بر زبان اصلی و بومی مردم آذربایجان تحمیل شده است، هنوز گروهی از مردم آذربایجان به زبانهایی که از شعب زبان ایرانی به شمار میروند سخن میگویند (زبان هرزنی و کرینگانی و خلخالی) ولی ذکر این نکته خالی از فایده نیست که بعضی از زبان شناسان در این که این لهجهها را بتوان از بقایای زبان آذری دانست تردید دارند.
Δ
Saturday, 12 April , 2025