گروه گزارش: ۲۹ اسفند بی گمان روزی درخشان در تاریخ معاصر ایران است.ملتی که از چیرگی یک سویه بریتانیا و شرکت نفت ایران و انگلیس بر ثروتش به ستوه آمده و با دولت و شرکتی زیاده خواه رو در رو بودند که سر هیچ گفت و گو و بازبینی پیرامون پیمانی یک سویه و نابرابر […]

گروه گزارش: ۲۹ اسفند بی گمان روزی درخشان در تاریخ معاصر ایران است.
ملتی که از چیرگی یک سویه بریتانیا و شرکت نفت ایران و انگلیس بر ثروتش به ستوه آمده و با دولت و شرکتی زیاده خواه رو در رو بودند که سر هیچ گفت و گو و بازبینی پیرامون پیمانی یک سویه و نابرابر را نمی داشتند، ملی کردن صنعت نفت ایران را به سیاست مداران ایران که بسیاری از ایشان لنگ لنگان و با احتیاط به این کاروان پیوستند، تحمیل کردند و برازندگی مصدق در این بود که در رهبری این جنبش نشست و خوش درخشید.
همان ملتی که در سال ۱۲۸۵ با نهضت ملی مشروطیت نخستین جنبش ملی مطالبه پارلمان ملی را سامان داد بعید بود در قبال افزون خواهی بیگانه از سوی هر استعمارگری سکوت پیشه کند و البته نکرد.
اگر کسانی این گزاره ها را خوش نمی دارند گله ای نیست. آنها از مردی کینه به دل دارند که همیشه بر مردمش تکیه کرد و با رعایت پرنسیپ های جهانی و پی ریزی جنبشی بدون خشونت و آزاد نشان داد باید حق ملت بزرگ ایران بر ثروتش ادا شود و البته اعاده این حق مبتنی بر احترام و خواست آنها و متکی بر اراده ملی و بر اساس گفتمانی آکنده از آزادی و دموکراسی و البته در نظر گرفتن حق مخالفان نیز باید باشد و در عمل این را نشان داد.
چه زمانی که وزیر و نماینده مجلس بود و چه در دوران کوتاه نخست وزیری اش و چه در سالهای حبس و حصر ناعادلانه در احمد آباد.
به هر میزانی در اعاده حق ملت بزرگ ایران در سالهای بعد بی مهری و بی عدالتی تحمیل شده باشد نفس ملی شدن نفت نقطه عطفی نه در تنها در ایران بلکه در جهان آن روزگار بود و استعمارگران خوب دانستند عصر سیاه چپاول ثروت های دیگر ملت ها تمام شده است و در به همان پاشنه پیشین نمی چرخد و این را می توان از اسناد و اعتراف خود بیگانگان دریافت که تا چه میزان مخالف این جنبش بودند و واهمه داشتند روزی برسد که هر ملتی آزادانه صاحب اختیار ثروتها و منابع خود باشد.به این دلیل بود که پیروزی ملت ایران در جنبش ملی خود ، الگویی برای بسیاری از کشورها شد و به مثابه نقطه عطفی در سیاست آن روزگاران جهان بود. در کشوری که تا چند سال پیش از پیروزی جنبش، احزابی چون حزب توده و کسانی چون احسان طبری و پیشه وری ، و برخی جریانات راست وابسته به بیگانه به جای تاکید بر استقلال ملی، به بهانه تسلط بریتانیا بر نفت جنوب، آرزو و تلاش داشتند، نفت شمال ایران نیز از آن روسها و بقول بی اساس خودشان میهن جهانی سوسیالیسم باشد!
در چنین زمین و زمانه ای بود که ملت ایران با پی افکنی نهضت ملی خود، خواست رهبر جنبش دکتر محمد مصدق را مبنی بر سیاست موازنه منفی محقق کرد و با تکیه بر توان و راهبرد استقلال ملی ،بیگانگان و دست های داخلی آنها را ناکام و منزوی نمود.
تقلیل هدفهای جنبش ملی شدن صنعت نفت به عامل اقتصادی در واقع نگاهی تک بعدی و ناقص به این نهضت تاریخی است. اگر عوامل اقتصادی موتور محرک اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، شاید در جریان مذاکرات نفتی و با گرفتن امتیازاتی همچون تقسیم سود به میزان پنجاه درصد که در آن سالها بهترین قرارداد نفتی محسوب می شد، امکان دستیابی به موفقیت میان دولت ملی و بریتانیا به وجود می آمد اما ایرانیها تنها به دنبال سود بیشتر از فروش نفت نبودند. ملت ایران و رهبران نهضت ملی هرچند افزایش درآمدهای کشور از طریق ثروت ملی و کنترل منابع نفتی را دنبال می کردند اما نفت در واقع بهانه ای بود برای پایان دادن به حضور انگلستان به عنوان نماینده اصلی استعمار در ایران.شگفت آنکه این روزها برخی که اعتقادی به آزادی و دمکراسی ندارند سعی دارند با باژگونه خوانی تاریخ و روشی زمان پریشانه ( آناکرونیستی)، ملی شدن نفت را به دولتی شدن در زمانه ای تقلیل دهند که در بسیاری از کشورهای اروپایی،سرمایه های طبیعی متعلق به بخش خصوصی نبودند.
ملی شدن نفت، اگر چه جلوه نهضت ملی ایران بود، اما بی شک جنبشی بوجود آمد که تعهد به آرمان آزادی و دموکراسی متکی بر اراده جمهور ملت ایران، تاکید بر استقلال ملی، به رسمیت شناختن حق مخالفان، اخلاق مداری و فساد ناپذیری و پاکی و صداقت ورزی از چارچوب های بنیادین جنبش بود.کافیست در شخصیت و ادبیات مخالفان امروز و دیروز آن جنبش اصیل اندکی تامل و ژرف نگری داشته باشیم تا دریابیم اکثریت مطلق آن خرده گیران فاقد اصولی هستند که دکتر مصدق و یارانش بر اساس آن ویژگی های یاد شده جنبش ملی را هدایت و راهبری کردند.
۲۹ اسفند ۱۴۰۳/ افشین جعفرزاده

  • نویسنده : افشین جعفرزاده
  • منبع خبر : آذرپژوه