گروه فرهنگ و ادب/ آزاده احسانی: نویسنده کتاب ارزشمند فردوسی و شاهنامه در قفقاز، دکتر «ولی صمد» از اهالی تاجیکستان است. او تحصیلاتش را در ادبیات فارسی تاجیکی به پایان برده و پایان‌نامه‌اش را زیر عنوان «مسأله‌ی اساسی روابط ادبی مردم تاجیک و آذربایجان، در سدة نوزده» نوشته است. کتاب «فردوسی و شاهنامه در قفقاز» […]

گروه فرهنگ و ادب/ آزاده احسانی: نویسنده کتاب ارزشمند فردوسی و شاهنامه در قفقاز، دکتر «ولی صمد» از اهالی تاجیکستان است. او تحصیلاتش را در ادبیات فارسی تاجیکی به پایان برده و پایان‌نامه‌اش را زیر عنوان «مسأله‌ی اساسی روابط ادبی مردم تاجیک و آذربایجان، در سدة نوزده» نوشته است.

کتاب «فردوسی و شاهنامه در قفقاز» در زمرة مهمترین و بزرگترین پژوهش‌های ایشان جای دارد، وی در این کتاب به بررسی پژوهش‌های انجام شده دربارة فردوسی و شاهنامه در حوزة قفقاز پرداخته و پژوهش‌گران بنام آذربایجانی (ارانی)، گرجی، ارمنی و ترکمن را – که روشن بین بوده و به چشم خرد شاهنامه را دیده و ارزش والای آن را دریافته بودند – معرفی می‌نماید.

 این کتاب که به کوشش یکی دیگر از دانشمندان بنام تاجیک پروفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی به خط فارسی برگردانده شده است دارای هفت بخش می‌باشد که عبارتند از: ۱- فردوسی در قفقاز  2- فردوسی در جمهوری آذربایجان(۱) ۳- فردوسی در گرجستان ۴- فردوسی در ارمنستان ۵- فردوسی در ترکمنستان ۶- فردوسی در کشمکش ۷- فردوسی در جمهوری آذربایجان(۲) و با دو پیوست (چرنشیفسکی و فردوسی، در حاشیه‌ی یوسف و زلیخا) و سه بخش پایانی (کتاب‌ها و ضرب‌المثل‌ها، ترکیبات تو صیفی و نفوذ عربی «واژگان تازی») کتاب به پایان می‌رسد.

در اینجا بندی چند از این نامة ارجمند را برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای پژوهشگران قفقازی دربارة فردوسی و شاهنامه می‌آوریم:

«…گمانی در این نیست که رستم گُرد؛ پشت و پناه و جانسپار ایران بوده و جان خود را سپر ایران ساخته است و لذا هراس دشمنان بی‌مورد نخواهد بود، چرا که از این می‌ترسند مبادا از میان مردم جمهوری آذربایجان، رستم‌هایی زاده شود و پرچم استقلالِ ایران بزرگ را برافرازند…»

(بخش فردوسی در آذربایجان، رویه ۱۷)

«… اهل ادب [جمهوری] آذربایجان که زبان فارسی را همچون زبان مادری خود نغز می‌دانستند و برای برخی‌ها نیز زبان مادری بود، در دریای گرانسنگِ شاهنامه و فردوسی به کمال رسیده بودند و بر پایة خرد نیک، و کمالات خویش، به ترجمة داستانهای شاهنامه پرداختند…»

(بخش فردوسی در جمهوری آذربایجان، رویه ۱۹)

«…از سفرنامة یک جهانگرد روحانی برناردی (سدة هفده میلادی)، که از تفلیس به روم می‌رفته، چنین پیداست که گرجی‌ها، به جای کتابهای مقدس دینی، داستان بیژن و منیژه، رستم نامه و داستان بهرام گور را بیشتر می‌خوانده‌اند…»

(بخش فردوسی در گرجستان، رویه ۷۹)

«شعر شاعر مشهور ارمنی گ.ساریان:

عصرهای بی‌شماری بازآیند و روند

بـاز آثار تو هر جا می‌دهد ساز بلند

تا جهان باقی‌ست در هر خانه، در هر انجمن

عاشقان را شعر فردوسی است یار و کارمند»

(بخش فردوسی در ارمنستان، رویه ۹۱)

«… در سال ۱۹۳۴، جشن هزارة فردوسی در ترکمنستان، خیلی با شکوه برگزار شد. در سال ۱۹۳۵، انتشارات دولتی ترکمنستان، در عشق آباد، چند داستان از شاهنامه را با خط فارسی، در تیراژ زیادی منتشر کرد که در مدت کمی نایاب شد. در پیش گفتار این کتاب، درباره‌ی جایگاه مقام فردوسی و شاهنامه در فرهنگ جهانی و اهمیت این امر برای مردم ترکمن سخنانی آمده است. بنا به نوشتة روزنامة «ازویستیا» (چاپ مسکو)، دانشمندان ترکمن، نادرترین و کم‌یاب‌ترین دست نویس شاهنامه را پیدا کرده‌اند. این نسخه، که قدیم‌ترین و کاملترین نسخه محسوب می‌شود، در سال ۱۹۳۲ در مرو به دست آمده است»

(بخش فردوسی در ترکمنستان، رویه ۹۴)

  • نویسنده : آزاده احسانی
  • منبع خبر : آذرپژوه