گروه سیاسی: خاویر_ویلار، پژوهشگر مطالعات اسلامی در اسپانیا دربارهی خطرات و راههای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با دالان تورانی ناتو (موسوم به کریدور زنگزور) در یک مقاله مفصل نوشت:
«کارشناسان ایرانی در مورد خطراتی که این کریدور میتواند برای سیاست ایران داشته باشد، هشدار میدهند. از جمله تهدیدات اصلی، تغییر ژئوپلیتیک مرزی با احتمال بسته شدن مرز زمینی ایران و ارمنستان است که بهطور قابل توجهی پویایی منطقه را تغییر میدهد. علاوه بر این، همسویی احتمالی ارمنستان با بلوک غرب میتواند انزوای استراتژیک ایران در منطقه را تشدید کند. همچنین باید به نفوذ ترکیه در قفقاز و تهدید حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران به دلیل گسترش پانترکیسم اشاره کرد، همچنین نگرانی از حضور فزاینده بازیگران خارجی مانند ناتو، اسرائیل و روسیه در مرزهای شمالی ایران وجود دارد که تهدیدی مهم برای ثبات ژئوپلیتیکی این کشور تلقی میشود.
از نظر تاریخی، سیاست جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی بر حفظ توازن قوای منطقهای و تقویت صلح بین دو همسایه شمالی خود یعنی آذربایجان و ارمنستان متمرکز بوده است. احترام به مرزهای به رسمیت شناخته شده بینالمللی و حفظ ژئوپلیتیک منطقهای ثابت در سیاست خارجی ایران بوده است…»
ویلار در ادامه مینویسد:
«… ایران در مواجهه با تهدید احتمالی ساخت کریدور تورانی ناتو چندین گزینه استراتژیک دارد:
الف) تقویت داخلی: ایران میتواند بر تقویت قدرت داخلی خود برای حفظ تعادل در منطقه قفقاز جنوبی تمرکز کند.
ب) اتحادهای منطقهای: احتمال دیگر، اتحاد با ارمنستان و احتمالاً روسیه برای مقابله با اتحاد آذربایجان، ترکیه و منافع غرب خواهد بود.
ج) رویارویی نظامی: گزینه کمتر احتمالی اتخاذ رویکرد رویارویی نظامی مستقیم است.
د) استراتژی ترکیبی: ایران همچنین میتواند ترکیبی از این استراتژیها را برای تغییر یا حفظ توازن منطقهای انتخاب کند…»
او در پایان نتیجهگیری میکند:
«… منافع امنیتی ایران در قفقاز جنوبی بر حفظ مرزهای ژئوپلیتیکی، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، وحدت ملی، صلح، انتقال انرژی و توسعه اقتصادی متمرکز است. این اهداف تحت یک رویکرد واقعبینانه با حفظ توازن قوا در منطقه تضمین میشوند. با این حال، ایجاد کریدور زنگزور که توسط اتحاد آذربایجان و ترکیه ترویج میشود، تهدیدی مستقیم برای این موازنه و در نتیجه منافع ایران است.
از نظر این پژوهشگر مطالعات اسلامی، تهدیدهای اصلی ایران در ارتباط با کریدور زنگزور عبارتاند از:
۱- تغییر ژئوپلیتیک مرزها: محاصره احتمالی مرز زمینی بین ایران و ارمنستان، پیکربندی ژئوپلیتیکی را تغییر میدهد و ارتباط ایران با قفقاز را تحتتأثیر قرار میدهد و دسترسی مستقیم این کشور به یک متحد کلیدی در منطقه را محدود میکند.
۲- همسویی ارمنستان با غرب: ساخت کریدور میتواند ارمنستان را به همسویی بیشتر با بلوک غرب سوق دهد و ایران را بیشتر منزوی کند و تنهایی استراتژیک آن را تشدید کند.
۳-کاهش مزیتهای ترانزیتی در کریدور شمال-جنوب: اجرای کریدور زنگزور موقعیت ایران را در مسیرهای ترانزیتی بینالمللی تضعیف میکند و مزیت رقابتی آن را نسبت به کریدور میانی کوتاهتر و تحت حمایت غرب کاهش میدهد.
۴- افزایش نفوذ ترکیه: تقویت ترکیه در منطقه از طریق کنترل کریدور زنگزور، قدرت منطقهای را به ضرر ایران نامتعادل میکند و هژمونی آنکارا در قفقاز را تحکیم میبخشد.
۵- خطر حاکمیت و تمامیت ارضی: فشار برای پانترکیسم و احیای ناسیونالیسم آذری میتواند جنبشهای تجزیهطلبانه را در استانهای شمالغربی ایران تحریک کند و تهدیدی مستقیم برای وحدت ملی و ثبات داخلی باشد.
۶- تقویت حضور ناتو، اسرائیل و روسیه: نفوذ روزافزون این قدرتها در مرزهای شمالی ایران، فشار ژئوپلیتیکی و نظامی بر تهران را افزایش میدهد و اتاق مانور استراتژیک آن را پیچیدهتر میکند.
در میان این تهدیدات، تغییر مرزهای ژئوپلیتیکی و از بین رفتن احتمالی ارتباط زمینی با ارمنستان، مبرمترین نگرانی برای ایران است. در پاسخ، تهران اقدامات تدافعی و دیپلماتیکی مانند برگزاری رزمایش نظامی در مناطق مرزی شمال غرب و فعال کردن کانالهای دیپلماتیک با ارمنستان و روسیه برای متقاعد کردن هر دو کشور به مخالفت با این پروژه اتخاذ کرده است.»
ویلار در پایان نتیجه گرفته است که؛ «دالان تورانی ناتو (موسوم به زنگزور) نهتنها بر پیکربندی مجدد مسیرهای ترانزیتی و تجاری دلالت دارد، بلکه نماد یک چالش استراتژیک جامع برای ایران است که این توسعه را تلاشی از سوی رقبای خود برای تغییر شکل ژئوپلیتیک منطقهای علیه خود میداند…»
Δ
Wednesday, 9 October , 2024