گروه سیاسی: جنگ اوکراین تحولی است در ادامه سلسله تحولاتی که بر مبنای آنها، غرب تلاش می کند تا نفوذ و تاثیر و نقش آفرینی روسیه را در دنیا افزایش دهد. این تلاش با گسترش ناتو آغاز شد و به کاهش نفوذ روسیه در منطقه بالکان انجامید.

گروه سیاسی: موضع گیری کشورها در قبال بحران قفقاز جنوبی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، موضوع ایجاد کریدور زنگزور و وضعیت حقوقی قراباغ به یکی از موضوعات چالش برانگیز سالهای اخیر تبدیل شده است. از سه سال گذشته هنوز اختلافات جدی و درگیری‌ها در خصوص قراباغ و ادعاهای الهام علی اف بر سر احداث کریدور زنگرور حل نشده و در طول این مدت تنشها افزایش یافته است. برخی از کارشناسان اینگونه استدلال کرده‌اند که اگرچه احداث «گذرگاه ارس» می تواند منافع ترکیه و جمهوری آذربایجان را تامین کند، اما گویا آنها کماکان اصرار بر ایجاد کریدور زنگزور دارند. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند که با توجه به بحران‌های منطقه‌ای و تغییرات ژئوپلیتیکی جدید در قفقاز جنوبی، آنچه به معادلات جدید میان بازیگران منطقه‌ای و بازیگران خارجی و تاثیرات آن بر منطقه حاکم است، ایجاد شفافیت منافع میان ترکیه، ایران، روسیه است؛ در حالی که این شفافیت منافع با تفاهم بر همکاری های اقتصادی و گسترش آن محقق می شود. در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع، خبرنگار تابناک گفتگویی با «احسان موحدیان» کارشناس مسائل قفقاز و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده که در ادامه می خوانیم.

بعد از جنگ قره باغ، این درک در دولت ارمنستان ایجاد شد که مسکو حمایت لازم از متحد خود را انجام نداده است. دلایل عدم حمایت جدی روسیه از ارمنستان چه بوده است؟

در رابطه با این سوال، واقعیت ژئوپلیتیک منطقه و معادلات مربوط به انرژی را باید در نظر گرفت. واقعیت این است که جمهوری آذربایجان برای روسیه از اهمیت بیشتری نسبت به ارمنستان برخوردار است. علت اصلی این امر هم مربوط به پیوندهای دو کشور در زمینه تبادل انرژی است، ضمن اینکه جنگ اوکراین که منجر به تحریم گسترده روسیه توسط غرب گردید، نیاز روسیه به آذربایجان برای دور زدن تحریم ها و اینکه باکو تبدیل به هاب انتقال انرژی روسیه شود، را بیشتر کرد و بسیاری از کسب و کارها در روسیه تلاش کردند جای پایی در جمهوری آذربایجان برای تداوم فعالیت خود پیدا کنند.

لذا، این مسئله که روسیه بیشتر به سمت جمهوری آذربایجان حرکت کرده بی تاثیر نبوده است و افزایش قدرت باکو هم موجب شد تا روسیه این واقعیت را در نظر بگیرد و تلاش کند که به سمت طرف قوی تر متمایل شود. از طرفی، از منظر موقعیت ژئوپلیتیک، جمهوری آذربایجان علاوه بر برخورداری از منابع نفتی، در کنار دریای کاسپین واقع شده و دسترسی به دریا دارد که این موضوعات موجب شده تا موقعیت خود را تقویت کند و همین امر بر محاسبات روسیه تاثیر گذار بوده است.

از این موضوعات مهم‌تر این است که الهام علی اف در روابط با غرب و روسیه با زیرکی تعادل را حفظ کرده است؛ در حالی که پاشینیان از سال ۲۰۱۸ به بعد تلاش خود را برای روسیه زدایی افزایش داده و نقش روسیه را در ساختار نظامی، امنیتی و اطلاعاتی ارمنستان کم رنگ کم کرده است. افزون بر این، نخست وزیر ارمنستان از نظر تبلیغاتی مسکو را محدود کرده و چندین بار حملات جدی به روسیه داشته است. حتی همین اواخر، او اعلام کرد که روسها در زمان جنگ ۲۰۲۰ حامی جمهوری آذربایجان بوده اند. بر همین اساس، در طول چهار تا پنج سال گذشته، روسها حمایت خود را از ارمنستان کاهش داده اند و این روال به همین منوال تداوم یافته است. لذا، مجموع این مسائل موجب شده تا روسیه به حمایت جدی از ارمنستان نپردازد و به نظر می رسد که این غرب گرایی پاشینیان از سال ۲۰۱۸ که تشدید شده، عامل اصلی در این راستا باشد.

جنگ اوکراین چه آثاری بر نظم روسی در منطقه قفقاز گذاشته است؟ آیا باعث تغییر در نگرش روسیه به باکو شده است؟

جنگ اوکراین تحولی است در ادامه سلسله تحولاتی که بر مبنای آنها، غرب تلاش می کند تا نفوذ و تاثیر و نقش آفرینی روسیه را در دنیا افزایش دهد. این تلاش با گسترش ناتو آغاز شد و به کاهش نفوذ روسیه در منطقه بالکان انجامید. همچنین، در حال حاضر کاهش نفوذ مسکو در اوکراین مشهود است، به طوری که این کاهش نفوذ تا قفقاز جنوبی نیز ادامه خواهد یافت. البته، روسها به گونه ای درست بازی نکرده اند و معمولا واکنش آنها نسبت به تلاش های غرب برای محدود کردن نفوذ و تاثیرگذاری آنها، دیرهنگام و همراه با کندی بوده و بعضا واکنش های آنها نادرست و اشتباه است. بنابراین، زمانی که آنها دیر متوجه مشکل می شوند، راه حلهای محدودتری برایشان باقی خواهد ماند و مجبور به توسل به راه حلهای نظامی خواهند شد.

از سوی دیگر، روند حرکت اوکراین به سمت غرب بعد از روی کار آمدن زلنسکی مشخص بوده است. روسیه از همان ابتدا و به موقع متوجه مسئله نشد و هم اکنون به این وضعیت دچار و مجبور شده تا برای مواجهه با این مسئله به جنگ بپردازد.

غرب در منطقه قفقاز همین تلاش برای کاهش تاثیر نفوذ روسیه را به کار گرفته و این موضوع عمدتا از طریق ترکیه رخ داده است؛ یعنی ناتو ترکیه را جلو انداخته، آن هم ترکیه‌ای که علاقه خاصی به ناتو به منظور ایجاد جهان ترک مدنظر خود و افزایش نفوذ در منطقه قفقاز و سپس رسیدن به آسیای مرکزی دارد .

بر همین اساس، غرب از این تمایل ترکیه نهایت استفاده را کرده است. لذا، ما شاهد هستیم که نفوذ روسیه هم در منطقه قفقاز کاهش یافته که البته این کشور متوجه این مشکل شده، منتها ابزارهایی که در اختیار دارد، اندک و همانطور که عرض شد، واکنش این کشور دیرهنگام است. اگر روسیه به درک این موضوع برسد که ایران تنها کشوری است که در منطقه قفقاز دارای توان بالا و ابزار تاثیر گذاری نرم برای کمک به مسکو در مقابله با غرب است، بسیار موفق تر خواهد بود. منتها روسها در این زمینه کند عمل می‌کنند و دست آنها هم در اوکراین و هم آذربایجان بسته است.

برخی معتقد هستند در نتیجه جنگ اوکراین گرایش روسیه به سمت ترکیه و جمهوری آذربایجان بوده است. اگر این تحلیل درست باشد چه آثاری بر منافع ایران در قفقاز جنوبی خواهد داشت؟

در نتیجه جنگ اوکراین گرایش روسیه به سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان نیست. جنگ اوکراین موجب شد تا روسیه گرفتار بحران دراز مدتی شود، زیرا این بحران یک بحران مرگ و زندگی برای روسیه است. شکست روسیه در اوکراین، پلها، دیواره ها و دژهای دفاعی این کشور در حوزه های اقتصادی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی و دفاعی بر هم خواهد ریخت. بر همین اساس، مسکو باید این موضوع را مدیریت کند، زیرا توان آن برای مقابله با ترکیه و آذربایجان و منازعه با این دو کشور در منطقه قفقاز کاهش یافته است. روسیه مجبور است با توجه به فشار جنگ اوکراین، با آنکارا و باکو هم مدارا کند و وارد معاملاتی با آنها بشود، به ویژه که ترکیه، کنترل حرکت ناوگان کشتیرانی روسیه به سمت دریای سیاه را با توجه به وضعیت جغرافیایی آن منطقه و حضور و عضویت در ناتو در اختیار دارد.

از طرف دیگر، جمهوری آذربایجان هم دارای نقش مهمی در زمینه دور زدن تحریم ها برای روسیه است. لذا، در اصل روسیه مجبور است که با ترکیه و آذربایجان مدارا کند، نه اینکه به سوی آنها گرایش پیدا کرده است. اگر روسیه در جنگ اوکراین پیروز شود، قطعا رفتار متفاوتی با این دو کشور خواهد داشت تا بتواند اقتدار خود را حفظ کرده و نفوذ آنها را در منطقه کاهش دهد. از سوی دیگر، همکاری های این دو کشور به منظور ایجاد کریدور زنگزور برای ایجاد جهان ترک و ناتوی ترکیه و ایجاد تهدیدات ژئوپلیتیک هم برای ایران و روسیه خطرناک است و منافع ایران را هم تهدید می کند.

زمانی که روسیه در اوکراین دچار جنگ و چالش و مجبور به مدارا با ترکیه و جمهوری آذربایجان و اعطای امتیاز به آنها است، ایران هم منافع آن در یک راستا با روسیه است، دچار مشکل خواهد شد. لذا، ایران باید به نقش آفرینی بیشتری بپردازد تا مانع احداث کریدور زنگزور شود و جلوی خفگی ژئوپلیتیک خود را بگیرد. در عوض باید سریع‌تر کریدور شمال به جنوب را از مسیرهای متنوع و از طریق ارمنستان، روسیه و ترکمنستان و حتی آذربایجان شکل دهد و مانع از اشغال جنوب ارمنستان توسط ترکیه و باکو شود. در غیر این صورت، ما شاهد حضور نیروهای ناتو و تکفیری ها و نیروهای تجزیه طلب ضد ایرانی خواهیم بود. بنابراین، این موضوع نیازمند بازیگری فعال تری از سوی ایران است.

علیرغم تنشهای میان تهران و باکو، اخیرا شاهد افتتاح سد «قیزقلعه سی» میان الهام علی اف و ابراهیم رئیسی رئیس جمهور فقید ایران بودیم. ارزیابی شما از این تحول چیست؟

اینکه ایران به تقویت همکاری های خود با همسایگان بپردازد، نکته بسیار مثبتی است. اما، باید تعادل و توازن در این باره رعایت شود. ما باید در منطقه قفقاز به گونه ای رفتار کنیم که تعادل میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان حفظ شود. در رابطه با افتتاح این سد اقداماتی انجام شده است. از آن سو هم قرار بود رئیس جمهور در مراسمی که برای تعریض و بازسازی جاده ترانزیتی ایران به ارمنستان برگزار می شد، حضور پیدا کند که این مراسم نباید به تعویق بیفتد.

ما باید به گونه ای رفتار کنیم که کشورهای همسایه عزت و اقتدار جمهوری اسلامی را کاملا حس کرده و از طرفی باید در تعاملات خود نهایت دقت را به کار گیریم که آنها بدانند با توجه به قدرت و توان ایران، این کشورهای همسایه هستند که به ایران نیاز دارند، در حالی که ما برای تامین نیازهای خودد از گزینه های فراوانی برخورداریم. در واقع باید سه اصلی را که مقام معظم رهبری همواره بیان کرده اند، در روابط خارجی خود مد نظر قرار دهیم.

 در خصوص ایجاد کریدور زنگزور اگرچه احداث «گذرگاه ارس» می تواند منافع ترکیه و جمهوری آذربایجان را تامین کند، ولی گویا آنها کماکان اصرار بر ایجاد این کریدور دارند. دلیل آن چیست؟

اگر ما بتوانیم کریدور ارس را ایجاد کنیم؛ یعنی یک مسیر ترانزیتی جایگزین امن با ظرفیت مناسب را سریعا احداث نماییم، آن بهانه ای که جمهوری آذربایجان و ترکیه دارند که می گویند مسیر دسترسی نامناسبی دارند و درصدد ایجاد کریدور زنگزور هستند، می توان آن بهانه را از آنها گرفت. اما مسئله این است که بنده تردید دارم که اگر ایران کریدور ارس را هم ایجاد کند، آنها از کریدورشان دست بکشند.

اگر دقت کنید متوجه می شوید هم ترکیه و هم جمهوری آذربایجان به سرعت در حال احداث راه آهن و مسیرهای ترانزیتی عریض از دو سمت جمهوری ارمنستان هستند. رفتاری که آنها با هزینه میلیون ها و چه بسا میلیاردها دلار برای ایجاد جاده و ریل در دو طرف ارمنستان سرمایه گذاری کرده و تا لب مرز آمده اند، نشان می دهد که آنها برنامه دراز مدتی در سر دارند.

بنابراین، حتی اگر این کریدور احداث شود، بعید است که آنها از برنامه های خود صرف نظر کنند، زیرا ایده آنها این است که کشورهای به اصطلاح جهان ترک با یکدیگر اتصال زمینی پیدا کنند که هم از منظر اقتصادی می تواند شریان اقتصادی چین به سمت اروپا را در دست بگیرند و هم از نظر انتقال انرژی و تحمیل خواستهای امنیتی آنها به چین، ایران و روسیه به نفع آنها است. همچنین، نبض اقتصاد جهان را می توانند در اختیار و کنترل گیرند و از نظر فرهنگی، تاریخی، مرجعیت سازی تمدنی برای ایران و تاثیر گذاری و افزایش نفوذ تمدنی و مذهبی ایران به خصوص در مناطق آذری نشین ایران، به نفع آنها است.

لذا، این موضوعات اهداف دراز مدتی است که آنها برای افزایش قدرت نرم خود دنبال می کنند و این مسائل موضوعاتی نیست که ما با احداث یک گذرگاه بتوانیم بهم بزنیم. ما باید دارای یک نگاه کلان باشیم و راهبرد درستی را در خصوص منطقه قفقاز طراحی کنیم و اهمیت و ماهیت دیگران بازیگران را درک کنیم تا راهبردهای مناسب و درستی برای تامین منافع خود ترسیم کنیم.

تا زمانی که متوجه شویم که هدف این بازیگران از احداث این کریدور چه موضوعی است و یک نگاه صرفا مهندسی و عمرانی به ماجرا داشته باشیم و ابعاد امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ماجرا را درک نکنیم موفقیتی حاصل نخواهد شد. در واقع ما باید اهداف امنیتی، سیاسی، تجاری و فرهنگی که ترکیه و جمهوری آذربایجان در رابطه با این کریدور دنبال می کنند در حالی که ناتو و اسرائیل از آنها حمایت می کنند را درک کنیم.

  • نویسنده : گروه سیاسی آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه