گروه فرهنگ و ادب: حکیم توس آنچنان جایگاه والایی برای آذربایجان قائل بوده که این سرزمین را نماد پیروزی بر قوای اهریمنی می‌داند. آذربایجان در کلام فردوسی جایگاهی است که در آن رسالت کیخسرو مورد تایید یزدان قرار می‌گیرد.

گروه فرهنگ و ادب: هیچ منطقه‌ای در ایران به اندازه‌ی آذربایجان در شاهنامه مورد تمجید و تحسین فردوسی قرار نگرفته است!! اما چرا برخی محافل وابسته تلاش دارند تا شاهنامه را در نزد مردم آذربایجان منفور و ضد آذربایجانی جلوه دهند؟ این مطلب کوتاه نگاهی خواهد داشت به این مسئله!

جایگاه والای آذربایجان در شاهنامه

حکیم توس آنچنان جایگاه والایی برای آذربایجان قائل بوده که این سرزمین را نماد پیروزی بر قوای اهریمنی می‌داند. آذربایجان در کلام فردوسی جایگاهی است که در آن رسالت کیخسرو مورد تایید یزدان قرار می‌گیرد. خاک مقدس آذربایجان به این قهرمان ایران زمین نیرو می‌بخشد و او را شایسته فرمان‌روایی می‌سازد. سرآخر نیز پیروزی نهایی او بر دشمنان در آذربایجان رخ می‌دهد!

 آری فردوسی در اسطوره کیخسرو نقش منحصر به فردی برای آذربایجان قائل گردیده و این سرزمین را برای همیشه تاریخ، خاستگاه جنبش‌های ایرانی و تجلی‌گاه پیروزی ایرانیان می‌داند. نقشی که فردوسی برای آذربایجان به تصویر کشیده، بعدها در طول تاریخ بارها تکرار شده؛ جنبش صفویه از این خطه پدیدار می گردد، نادر در آن بار دیگر طرح امپراتوری بزرگی را می‌ریزد، نهضت مشروطیت ایران نیز از این دیار ظهور کرده و به بزرگ ترین پیروزی‌های خود دست می یابد و…

اشعاری پیرامون آذرآبادگان در شاهنامه

نخستین خراسان ازو یـاد کرد

دل نـــامداران بـدو شاد کرد

دگر بهره زان بد قم و اصفهان

نــهاد بــزرگان و جای مهان

وزین بــهره بود آذرابــادگان

 که بخشش نــهادند آزادگان

پادشاهی بهرام گور

وزان جایگه لشکر انــدر کشید

ســوی آذرآبــادگان پـرکشید

چو از پارس لشکر فـراوان ببرد

چنین بـود رای بـزرگان و خرد

که از جنگ بگریخت بهرامشاه

وزان ســوی آذر کشیدست راه

پادشاهی خسرو پرویز

بهشتم بیاراست خورشید چهر

سـپه را بـکردار گردان سپهر

ز درگاه برخاست آوای کوس

هواشد زگرد سـپاه آبــنوس

سپاهی گزین کرد زآزادگـان

 بــیام سـوی آذرابـــادگان

پادشاهی کیخسرو

وز آنـجا سوی شـهر دیگر شدی

همی با می و تخت و افسر شدی

همی رفـت تا آذرابـــادگان

ابا او بــزرگان و آزادگـــان

گهی باده خورد و گهی تاخت اسپ

بــیامد ســوی خـان آذرگـشسپ

پادشاهی بهرام گور

چو شـد ســـاخته کار آتشکده

همان جای نوروز و جشن سده

بـــیامد سـوی آذرآبـــادگان

خــود و نـامداران و آزادگــان

پـرستندگان پیـش آذر شــدند

همه موبدان دست بر سر شدند

پرستندگان را ببخشید چیز

وز آتشکده روی بنهاد تیز

پادشاهی کسری نوشین

سوی تیسفون رفت گنج و بنه

سپاهی نماند از یلان یک تنه

هــمه ویــژه گردان آزادگان

بـــیامد سوی آذرآبـــادگان

ســپاهی بیامد ز هر کشوری

ز گیلان و از دیلمان لشکری

با این که جایگاه والای آذربایجان در نگاه فردوسی غیر قابل کتمان است، اما برخی محافل قومی و جریانات پان‌ترکیستی تلاش دارند این جایگاه را با تخریب شخصیت فردوسی در نزد مردم آذربایجان، تضعیف کنند؛ شاعر و اندیشمند بزرگی که به حق توسط رهبر معظم انقلاب به عنوان «حکیم فردوسی» معرفی شده است! به نظر این گونه می‌رسد که ایرانخواهی و ایران‌دوستی حکیم فردوسی که در اشعارش موج می‌زند، با نگاه تفرقه‌افکنانه این محافل قومی در تضاد است.

  • نویسنده : گروه فرهنگ و ادب آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه