گروه فرهنگ و ادب: برای شناخت دیرینهی تاریخی آذربایجان و اطلاع از فرهنگ و تمدن و زبان مردم آنسامان، دانشمندان، باستان شناسان غربی، مورخان و جغرافی نویسان عرب و پژوهشگران و فرهیختگان نامآور ایرانی، از دیر باز تلاش جانانه و تحقیق درخور انجام دادهاند که حاصل کار اینان، صدها کتاب و مقاله و سند تاریخی است. اکثر دانشمندان ایران و عرب و شرق شناس، در بیان ریشهی تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، معتقدند که زبان باستانی آذربایجانیان بازمانده و متحول شدهی زبان مادان است که مورخین و جغرافی نویسان اسلامی و عرب آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خواندهاند. با این وجود، برخی افراد منابع تاریخی را نادیده میگیرند و در اندیشهی تلبیس حقیقتاند. اینان در نوشته هایی که تهی از مبانی علمی و تاریخی است، آذربایجانی را ترک میشمارند و ریشهی زبان او را از پنجهزار سال پیش، ترکی میدانند. اما مطالعهی متون و منابع قدیم و جدید، گفتارها و نظریات مدون بسیاری از دانشمندان نام آور ایرانی، عرب و مستشرقین دربارهی زبان باستان مردم آذربایجان، بیانگر این حقیقت است که هیچ یک از این دانشمندان نه ترکی را زبان اصلی مردم آذربایجان شمردهاند و نه آن را ریشهی زبان آذری دانستهاند. بلکه بر این باورند که در اثر هجوم ترکهای آسیای مرکزی به آذربایجان و سایر عوامل که عموما در فاصله سدههای پنجم تا هفتم هجری رخ داده است و تداوم این تهاجمات که ذیلا به آنها اشاره خواهیم کرد، زبان ترکی، که در واقع بایسته است آنرا زبان وارداتی و مهمان ناخوانده بخوانیم بتدریج زبان اصیل و ریشه در تاریخ مردم آذربایجان، یعنی “آذری مادی” را به بوتهی فراموشی سپرده، خود جای آن را گرفته است.
اما با اینهمه، مردم میهن دوست خم به ابرو نیاورده، در برابر شداید، سرو سان قد بر افراشته و مردوار مدافع قومیت و ملیت ایرانی خود بوده و خصلت ایران خواهی را که میراث گرانسنگ و یادگار پدران آنها است، حفظ کرده و همواره سپر بلا شدهاند. ولی نویسندگان ساکن ماورای ارس (اران)، یا در راستای اهداف منویات خویش و یا در اجرای منویات سیاسی مرکز نشینان آن خطه، طریق تسامح و تجاهل پیش گرفته و دربارهی زبان و پیشینه تاریخی مردم خود، نظریات پیچیدهی گمراه کننده و بی اساس ارائه میدهند، که بدون تردید آبشخور سیاسی داشته و اجرای این شیوه از دوران تزارهای روس اجراء میشده و سیاستگران تزاری برای بسط اقتدار و سیاست توسعه طلبی خود نمیخواستند مردم از گذشته خویش و قومیت و ملیت خود با خبر شوند.
و اینک علل عمده و مهم نفوذ زبان ترکی به آذربایجان را به تفصیل و در حد بضاعت در معرض مطالعهی خوانندگان قرار میدهیم، امید که اطناب حاصله بیرون از حوصله ایشان نباشد و از اطالهی کلام نرنجند.
احمد کسروی تبریزی، مورخ و محقق و زبان شناس، افزون بر تحقیقات محلی و علمی دربارهی زبان مردم آذربایگان، با دستیابی به ریشهی اصلی زبان آذری و با عنایت به اسناد و مدارک و نوشته های بسیاری از نویسندگان عرب و ایرانی و شرق شناسان، معتقد است که؛ «زبان «آذری»، یکی از شاخههای زبان پهلوی است و لاغیر که بعد از حملهی اعراب و هجوم اقوام ترک همچنان به حیات خود ادامه داده است. اما با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به ضعف و نابودی نهاده است. گو اینکه هنوز در پارهای از روستاها و بخشهای آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است، اما با گسترش روز افزون ارتباطات و رسانههای جمعی و دیگر ابزارهای ارتباطی، طولی نمیپاید که این مختصر اثر بازمانده نیز در غروب بیخیالی مسئولین افول میکند.»
زندهیاد دکتر محمد جواد مشکور دربارهی آمدن قبایل ترک به آذربایجان می نویسد:
«از حوادث مهم زمان وهسودان(۲) بن مملان مهاجرت گروهی از ترکان غز به آن استان بود که نخستین هستهی ترک را در آذربایجان تشکیل میدهند، که در آغاز سلطان محمود غزنوی در سفر به ماوراء النهر با خود به ایران آورد. آنان را که قریب پنجاه هزار تن بودند در خراسان نشیمن داد ….» (نظری به تاریخ آذربایجان، دکتر محمد جواد مشکور، ج ۱، تهران ۱۳۳۹، ص ۱۵۲)
در سال ۴۱۶ هجری قمری، سلطان محمود غزنوی اجازه داد فوجی دیگر از ترکان سلجوقی از رود جیحون بگذرند و در خراسان سکونت گزینند. این ترکان بالغ بر چهار هزار خانوار با خیمه و خرگاه از رود گذشته و اندر بیابان سرخس و فراوه و باورده (ابیورد) فرود آمدند و رحل اقامت افکندند. اما پس از چندی، گروهی از ایشان سر به طغیان برداشته از راه کرمان رهسپار اصفهان شدند و از آنجا یغما کنان به آذربایجان رفتند. و امیر وهسودان مملان، آمدن آنان را مغتنم شمرده، از وجود آنها سپاه خویش را تقویت نمود.
چامچیان، مورخ، در حوادث سال ۱۰۲۱ میلادی (۴۰۰ خ)، مینویسد:
«در این سال ترکان که همچون تند سیلی به آذربایجان رسیده بودند، به ارمنستان و به ناحیهی واسپورکان هجوم آوردند و چنان وحشت در دلها افکندند که پادشاه سلسلهی آرجرونیان ارمنستان، تختگاه خود را به امپراتور روم شرقی واگذار کرد و خود با خانواده و سپاه و یک سوم از مردم کشورش، واسپورکان که به چهارصد هزار تن میرسیدند به شهر سیواس آناطولی پناه برده، در آنجا اقامت گزیدند.» (نظری به تاریخ آذربایجان، ص ۱۵۴)
سرانجام ترکان مذکور به دو دسته تقسیم شدند. گروهی به ری و گروه دیگر به همدان و قزوین رفتند. احتمالا تاریخ سازان آنسوی ارس این تهاجم را بخاطر آورده، پس از گذشت سالهای بسیار تجدید مطلع کرده، در کتب درسی کشورشان مرزبندی آذربایجان (اران) را تا ری و همدان و قزوین امتداد داده اند.
چنانکه اشاره شد اولین گروه ترکان در زمان حکومت سلطان محمود غزنوی به آذربایجان رسیدند، (تاریخ کامل ابن اثیر، حوادث سال ۴۲۰ ه.ق). اما بعد از آمدن این گروه، پای سلجوقیان به این خطهی بلا دیده گشوده میشود و نفوذ روز افزون مییابد. با آمدن سلجوقیان به آذربایجان که خود از نژاد ترک بودند، راه برای ورود ترکان بیشتر به آن سرزمین هموار شد. ابن اثیر در حوادث سال ۴۵۶ هجری مینویسد:
«چون آلب ارسلان سلجوقی به مرند رسید، یکی از امیران ترکمان که طغتکین نام داشت با گروه انبوهی از ایل و تبار خود به آذربایجان آمد. قبایل نیم وحشی ترک که در همه جای آن دیار پراکنده شده بودند، از آزار و اذیت مردم فروگذار نمی کردند.» (نظری به تاریخ آذربایجان، ج ۱، صص ۱۵۷-۱۵۸)
حوادث متناوب یکی بعد از دیگری آذربایجان را آماج تهاجمات پیاپی قرار داد. بعد از سلجوقیان، دورِ سلسله جنبانی ترکان آتابای یا اتابکان آغاز و با نفوذ این اقوام و گسترش زبان ترکی، سیطرهی زبان آذری، محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد.
بعد از سلجوقیان قوم ایلغارگر مغول که اغلب لشگریانش از طوایف ترک بودند، روی به جانب آذربایجان آوردند. نخست یک دسته از آنان در ۶۱۶ هجری به آن سرزمین حمله بردند، غرامت و غنیمت بی حساب از مردم تبریز ستاندند و رفتند. و بار دیگر که حمله آوردند سال ۶۲۸ بود. سلطان جلالالدین خوارزم شاه را وادار به عقبنشینی کرده، تبریز را مرکز حکومت و تختگاه خویش ساختند. و لذا با کثرت قوم مغول در آن خطه بازهم نفوذ زبان ترکی در آذربایجان وسعت یافت. بعد از مغولها نوبت به سایر اقوام ترک میرسد که عبارت از جلایریان، آق قویونلوها، قراقویونلوها، تیموریان و غیره بودند که اغلب مقر حکومت وحکمرانی آنان آذربایجان بود. چنانچه بخواهیم شرح وقایع و رخدادهای هر دوره از اقوام را در این مقال آوریم، شرح مثنوی هفتاد من کاغذ شود، گرچه برای تکمیل آگاهی ضرور مینماید. علیهذا از شرح یورشهای اقوام مختلف به آذربایجان عنان زبان در میکشیم و از تهاجمات پیاپی عثمانیان به آن خطه که هربار مدتهای مدید آن سرزمین بلادیده را تحت اشغال خود میداشتند، میگوییم.
و اینک شرح تهاجمات عثمانیان را به اختصار مینگاریم:
ـ بعد از شکست شاه اسماعیل در چالدران در سال ۹۲۰ سلطان سلیم عثمانی راه آذربایجان را بروی ترکان باز کرده لشکر عثمانی به تبریز درآمد و خزاین ایران را به یغما برد.
ـ در زمان سلطنت شاه طهماسب اول (۹۳۰ – ۹۸۴) لشکر سلطان سلیمان اول به فرماندهی وزیر خود ابراهیم پاشا به آذربایجان حمله کرد و تبریز را اشغال نمود.
ـ در زمان سلطان محمد خدابنده (۹۸۵- ۹۹۶) سلطان مراد ثالث (۹۸۲ – ۱۰۰۳) پس از خبر یافتن از مرگ شاه اسماعیل دوم سردار مشهور خود را موسوم به اوزد میرزاده عثمان پاشا با سپاهی گران به آذربایجان فرستاد و در (۹۹۳)، تبریز را اشغال کرد و این خطه مدت هجده سال در تصرف دولت عثمانی بود.
ـ در حوالی سال (۱۲۸۴ ه ق . / ۱۹۰۵ م)، عثمانی ها اختلافات مرزی را بهانه کردند و لاهیجان را به تصرف خود در آوردند
ـ در دوره جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸ م.) قوای عثمانی قسمت غربی آذربایجان را اشغال کردند و در هشتم ژوئن (۱۹۱۷ م.) به تبریز آمدند و یک حکومت طرفدار ترکها در آنجا برقرار ساختند. تاریخ مذکور مصادف است با زمانی که انقلاب بلشویکی در روسیه پاگرفت و محمد امین رسول زاده به همراه یارانش در آذربایجان (اران) علم استقلال بر افراشته، اعلام خود مختاری کردند. این استقلال نیم بند دیری نپایید که بلشویکها آن سرزمین را ضمیمه متصرفات خود ساخته و تازمان فروپاشی دولت شوروی، نام «آذربایجان» به خود گرفت.
گرچه در این مورد سخن بدرازا کشید، اما به نظر میرسد اهمیت موضوع ایجاب میکرد که این اطناب پیش آید. و اینک در مراحل پایانی مقال خلاصه ای از آنچه گذشت برای دستیابی سریع خوانندگان مینگاریم:
۱ـ نخستین گروه ترکان در زمان حکومت سلطان محمود غزنوی به آذربایجان راه یافتند.
۲ـ در زمان سلجوقیان ترکهای بیشتری به آذربایجان روی آوردهاند.
۳ـ با ادامه تسلط ترکان در دوران اتابکان باز هم عده ترکها در آن سرزمین فزونی یافت و مآلاً زبان ترکی رونق بیشتری گرفت.
۴ـ در دوران مغولها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار دادند بازهم به نفوذ ترکان افزوده شد.
۵ـ حکومت ترکمانان آق قویونلو و قراقویونلو و اسکان آنها در آذربایجان بیش از پیش موجب رونق ترکی و تضعیف زبان “آذری” شد.
۶ـ جنگها و عصیانهایی که در فاصلهی بر افتادن و برخاستن صفویان، پیش آمد سربازان ترک بیشتری را به آذربایجان سرازیر کرد. وجود قزلباشهای ترک نیز مزید بر علت شد و زبان ترکی را در آن سرزمین رونق بخشید.
پینویسها:
۱- روادیان یکی از کثیر خاندانهای آذربایجانند که وهسودان، پسر مملان به سال ۴۲۰ هجری پادشاه آذربایگان بوده است و به روایتی دیگر در ۴۱۰ هجری پادشاهی میکرد. در تاریخ خاندان های کهن آذربایجان، وهسودان دیگری وجود داشته است که به سال ۲۵۰ هجری پادشاه دیلمان بود.
رک: شهریاران گمنام، اثر شادروان احمد کسروی تبریزی، ج ۲، تهران ۱۳۳۵، صص ۴۰-۱۷۸
۳- به استناد یکی از داستانهای کتاب ده ده قور قود جدهی طایفهی ترک اوغوز گرگ بوده است.
نویسنده : خانمحمد آذری
Δ
Wednesday, 20 November , 2024