گروه فرهنگ و ادب/ حسینی: افضلالدین بدیل بن علی خاقانی حقایقی شروانی، از سخنگویان نامی و قصیده سرایان درجه اول ایرانی است که در حدود ۵۲۰ ه ق در شیروان دیده جهان گشود(Sultanov, 2004: 4) (رضازاده شفق، ۱۳۵۲: ۳۳۷). لقبش «حسان العجم» بود و آن را از عموی خود داشت، خود نیز چندین بار خویشتن را بدین لقب خوانده؛ محمد عوفی در کتاب لباالباب نیز همین لقب را در یاد وی به کار برده است (صفا، ۱۳۳۷: ج ۲ ۷۷۶). شروانشاه اخستان نیز او را سلطان الشعرا لقب داده بود. خاقانی ابتدا «حقایقی» تخلص میکرد و پس از ورود به دربار خاقان شروانشاه، لقب «خاقانی» را برایش انتخاب کردند. (فروزانفر، ۱۳۸۷: ۶۱۳)
در وصف مهارت و شاعرانگی خاقانی شروانی همین بس که شعرای نامداری چون نظامی، وحشی بافقی، مولوی، حافظ و سعدی از او تاثیر گرفتهاند ( Sultanov, 2004: 4)
دولتشاه سمرقندی در کتاب پر ارج تذکره الشعرا دربارهی خاقانی مینویسد: «در علم بی نظیر و در شعر استاد و در جاه مشارالیه بوده چنانچه استادان ماهر مدح او گفتهاند و در قصیده که آن را صفیر الضمیر نام کرده میگوید:
ز دیوان ازل منشور کاول در مـیان آمد
امیری جمله را دادند و سلطانی بخاقانی
بـرای حجت معنی بـراهیمی پـدید آمد
ز پشت آذر صنعت علی نـجار شـروانی
(دولتشاه، ۱۳۳۸: ۶۳)
دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب دیدار با کعبه جان شیوه بیان خاقانی را بر ابداع معنای جدید و آفریدن تعبیرات تازه مبتنی می داند. وی مینویسد: «دقت در توصیف که موجد تشبیه های غریب و تعبیرهای بیسابقه است، غور در مناسبات لفظی و معنوی که سبب ابداع معانی نو و صنایع بدیع می شود، از مزایای طرز اوست و او حتی در بیان مضامین عادی و مشترک، با پدید آورد تنوع در تعبیر، چندان تصرف می کند که ان معانی را چون مضامین اختراعی خویش جلوه می دهد، و این نکته گاه منتهی می شود به این سخن وی زیاده مشکل و غریب جلوه می کند.» (زرین کوب، ۱۳۷۸: ۲۰).
از موارد قابل توجه در مورد خاقانی شروانی لقب اوست «حسان العجم». این لقب را عموی خاقانی، کافی الدین عمر به وی داد( Sultanov, 2004: 4). و دلیل آن این بود که در مدیح حضرت رسول (ص ) مانند حسان بن ثابت قصاید بسیار دارد. خود وی در تحفةالعراقین آنجا که ذکر پدر خویش میکند، میگوید:
چون دید که در هنر تمامم حسان عجم نهاد نامم
(عوفی ۱۳۲۴: ج۲ ص ۲۲۱)
مصطفی حاضر و حسان عجم مدح سرای
پـیش سـیمرغ خـمش طوطی گویا بینند
گر چه حسان عجم را همه جا جای دهند
جایش آن به که به خاک عربش جا بینند.
(گنجور، خاقانی، قصاید، حرز حجاز، ابیات ۸۱ و ۸۲)(۱)
دیوان اشعار خاقانی با حدود ۱۷ هزار بیت، مشتمل بر قصاید، غزلیات، قطعات، رباعیات و ترجیعات و ترکیبات است. علاوه بر اشعار فارسی، قصاید و قطعاتی نیز به زبان عربی در این دیوان وجود دارد.
تحفه العراقین، سفرنامه خاقانی است که شاعر در طی ان سفر حج خود را توصیف می نماید (زرین کوب، ۱۳۷۸: ۲۳). تحفة العراقین، تنها مثنوی خاقانی را نخستین سفرنامه منظوم فارسی میدانند که در آن صدرالدین خجندی و جمال اله موصلی، از بزرگان سپاهان را ستوده است. منشات خاقانی نیز مجموعه نامه هایی بالغ بر ۶۰ مورد است که وی به بزرگان روزگار و یاران خویش نوشته است(میزایی، ۱۳۹۸: ۲۷).
یکی از جالب توجه ترین مواردی که در خاقانی می توان سراغ گرفت اثرپذیری وی از شاهنامه فردوسی است. نا بجا نخواهد بود اگر معتقد شویم اشارات و تلمیحات خاقانی به نامهای شخصیتها و قهرمانان شاهنامه از جمله کیومرث و طهمورث دیوبند خسرو پرویز و بهرام چوبینه، از شعرای دیگر بیشتر است. تنها چهرههای مشهور شاهنامه مانند جمشید و فریدون و ضحاک و رستم و افراسیاب و کیخسرو و اسفندیار مورد توجه خاقانی نیست، بلکه وی با تمامی شاهنامه و تاریخ حماسی ایران مانوس بوده است.(۲)
نمی توان از خاقانی گفت و از قصید ایوان مدائن او ننوشت. ایوان مدائن مشهورترین اثر شاعر صاحب سبک ایرانی و از پرشورترین قصاید فارسی است. وی در بازگشت از سفر حج و مشاهده بقایای کاخ باشکوه پادشاهان سلسله ساسانی این قصیده سروده است. قصیدهای اندوهبار و عبرتانگیز که چون مرثیهای سوزناک، سرگذشت رفته بر تاریخ باستانی ایران و عظمت ویران شده طاق کسری را هنرمندانه روایت میکند.
هان ای دل عبرت بين از ديده عبر کن هان
ايوان مدائن را آيينه عبرت دان
…
ما بارگه داديم، اين رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
اين است همان ايوان کز نقش رخ مردم
خاک در او بودی ديوار نگارستان(۳)
خاقانی شروانی که در حدود ۹۰۰ سال قبل در سال ۵۲۰ هجری قمری در شهر شروان که امروزه جزئی از جمهوری آذربایجان است چشم به جهان گشوده بود؛ شروان در آن زمان جزو قلمرو ایران بود. خاقانی در اواخر عمر ساکن تبریز شد و در همان شهر نیز چشم از جهان فرو بست. آرامگاه حسان العجم در «مقبرةالشعرا تبریز» که در گذشته «گورستان سرخاب» نامیده میشد، قرار دارد.
خاقانی اگر ز راحتت رنگی نیست
تشنیع مزن که با فلک جنگی نیست
ملکی که به جمشید و فریدون نرسید
گر هم به گدائی نرسد ننگی نیست
(گنجور، خاقانی، رباعیات، شماره ۲۲)(۴)
پینوشتها:
-۱ https://ganjoor.net/khaghani/divankh/ghasidekh/sh81
۲- رجوع شود به کتاب تجلی شاعرانه اساطیر و روایات تاریخی و مذهبی در اشعار خاقانی شروانی (اردلان جوان، ۱۳۶۷)
-۳ https://ganjoor.net/khaghani/divankh/ghasidekh/sh168
۴-https://ganjoor.net/khaghani/divankh/robaeekh/sh22
منابع و ماخذ:
دولتشاه سمرقندی،(۱۳۳۸)، تذکره الشعرا، به همت محمد رمضانی، شمس طبع، تهران
صفا، ذبيح اله.(۱۳۳۸) مختصري در تاريخ تحول نظم و نثر فارسي، دانشگاه تهران، تهران
صفا، ذبیح اله.(۱۳۴۰) گنج سخن، دانشگاه تهران، تهران
صفا، ذبیح اله.(۱۳۶۸) تاریخ ادبیات در ایران(جلد دوم)، انتشارات فردوس،تهران
صفا، ذبيح اله.(۱۳۷۳). تاريخ ادبيّات در ايران، تهران، انتشارات فردوس و مجيد، چاپ سيزدهم، ج ۲
فروزانفر، بديع الزمان.(۱۳۸۷). سخن و سخنوران، انتشارات زوار، تهران
سجادی، سید ضیاءالدین (۱۳۵۸) حواشی دکتر معین بر اشعار خاقانی شروانی، انتشارات انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، تهران
اردلان جوان، سید علی(۱۳۶۷) تجلی شاعرانه اساطیر و روایات تاریخی و مذهبی در اشعار خاقانی شروانی، انتشارات آستان قدس، مشهد
میرزایی، زهرا(۱۳۹۸) مباحث اجتماعی و فرهنگی در منشات خاقانی، انتشارات فادیا، تبریز
زرین کوب، عبدالحسین(۱۳۷۸) دیدار با کعبه جان، انتشارات سخن، تهران
رضازاده شفق، صادق(۱۳۵۲) تاریخ ادبیات ایران، انتشارات دانشگاه پهلوی، تهران
عوفی، محمد.(۱۳۲۴) لبابالباب، مصحح: ادوارد براون، جلد اول و دوم XAQANİ ŞİRVANİ(۲۰۰۴), XAQANİ ŞİRVANİ SEÇİLMİŞ ƏSƏRLƏRİ, Tərtib edǝni: Məmmədağa Sultanov, Lİder nəşriyyat, Bakı
Δ
Sunday, 6 October , 2024