گروه فرهنگ و ادب: واژهی توران برای اولین بار در متون کلاسیک و زرتشتی به عنوان بخشی از ایران (ایران ویجه) آمده است. شاهنامه فردوسی، که بارها به واژه های توران و تورانی و تورانی ها اشاره کرده است نیز نه تنها این منطقهی اسطورهای را بخشی از ایران زمین میداند، بلکه علت نام گذاری آن را نیز بیان میکند. بر اساس شاهنامه، «توران» منطقهی تحت قلمرو تور، یکی از پسران فریدون، شاه آرمانی ایرانیان در منتها الیه شمال شرقی ایران زمین بود. تور به همراه سلم، از روی حسادت و بر سر قدرت، برادر خود ایرج را که از سوی فریدون به عنوان پادشاه ایران تعیین شده بود، در یک توطئه می کشند. پس از این حادثه فریدون پسر ناخلف خود تور را مجازات می کند، اما پس از آن گاه به گاه میان طرفداران تور و بعدها نخبگان تحت قلمرو او و سایر ایرانی ها درگیری هایی به وجود می آید.
اما مهاجرت قبایل ترک به ایران (و ابتدا به توران) از قرن هشتم میلادی به بعد، و استقرار آنها در آن بخش از ایران باعث این برداشت نادرست شد که توران، سرزمین ترکها بوده است. اما پژوهشگران برجستهی ایران شناس، شرق شناس و ترک شناس نظير باسورث، كاو السکی، برتولد اشپولر، بارتولد و زنکوفسکی بر این نکته تأکید کردهاند که نباید توران را با ترک برابر گرفته و آن را سرزمین ترکان تصور کرد. چنین گمان میرود که شرق شناسان و پدران اولیه پان ترکیسم نظير آرمینیوس وامبری و لئون كاهون (ناآگاهانه و شاید هم آگاهانه) مسئول اصلی این برداشت های نادرست بوده اند، و آن را به پانترکیستها انتقال دادهاند.
زنکوفسکی به خوبی به این خطای تاریخی اشاره می کند و می گوید: «آقایف، ضیاء گوک آلپ [معروف به پدر پان ترکیسم] و ناسیونالیست های طرفدار آنان چنان غرق شور و اشتیاق بودند که نمیدانستند ستایش توران به عنوان موطن افسانهای جامعهی ترک۔ مغول متأسفانه بر یک برداشت نادرست ادبی و علمی استوار بود. اصطلاح توران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به غلط برای اشاره به سرزمین ترکی۔ مغولی آسیای مرکزی به کار رفت. این اشتباه بیشتر ناشی از شباهتهای موجود میان کلمات «توران» و «ترک» بوده است. توران در اصل آن گونه که در سنت اساطیر ایرانی در شاهنامه اثر فردوسی آشکار است، به مفهوم سرزمین باستانی مردم ترک -مغول نبوده است، بلکه به سرزمین ساکنان شمالی ایران اطلاق می شد که تا قرن ششم پس از میلاد در سراسر آسیای مرکزی می زیستند. در نتیجه، فرهنگ اصطلاحات پان ترکی و همهی تلاشهای پان ترکها برای معرفی سرزمین باستانی و باشکوه توران به عنوان مظهر ملیت ترک، حاصل سوء استفاده از یک اصطلاح جغرافیایی منسوخ شده بوده است.»
در همین رابطه استاد خالقی مطلق نیز می نویسد: «تور در اوستا آمده و ما از راه اوستا میدانیم که اینها یکی از تیرههای ایرانی بودند. در مورد اینکه توران واژه ایرانی است و به تیره ایرانی گفته میشده هیچ حرفی نیست. در حدود قرن چهارم پنجم میلادی ما کم کم در تاریخ سخن از ترکان به میان میآید. در یک نقطه از شمال چین کم کم آمدند تا رسیدند به آسیای میانه. مهمترین برخوردشان زمان انوشیروان است در تاریخ ما. تا پایان ساسانیان قدرتی به هم میزنند که قدرتهای دور و برشان را از بین میبرند و قدرت مهم ناحیه میشوند. چون ایرانیها با اینها سروکار داشتند جانشین توران قدیم میشوند. بنابراین در منابع ما در اواخر ساسانی و شاهنامه و متون اسلامی به آنها [به تورانیان] ترکان میگوییم در حالی که آنها ترکان نیستند.» منظور ما وقتی از افراسیاب صحبت میکنیم و از سهراب صحبت میکنیم و اینها را ترک خطاب میکنیم در واقع ترک جانشین توران شده. آنها ترک نبودند. موقعی که از تاریخ ترکان از زمان انوشیروان به بعد صحبت میکنیم آنها ترکان هستند و درست است. این را خواستم توضیح داده باشم که در شاهنامه قاعدتاً این برای بعضی افرادی که مطالعه کمتری دارند ایجاد سوء تفاهم میکند و خیال میکنند که افراسیاب ترک بوده. در حالی که افراسیاب ترک نبوده و یک ایرانی است از تیرههای ایرانی
Δ
Monday, 25 November , 2024