گروه سیاسی: پیش از ورود به مبحث اصلی باید بدانیم که «امنيت ملي» مقولهاي چندبعدي، به هم پيوسته و منسجم است. فلذا تهديد، تضعيف و يا تقويت و ارتقاء آن در هر بعد در ابعاد ديگر بازتاب مييابد كه در مجموع كليت امنيت ملي را تحت تأثير قرار ميدهد. از اين رو، عمده ترين تأثيرات امنيتي حضور اسرائيل در قفقاز جنوبی به خصوص حضورش در جمهوری آذربایجان و در نزدیکی با مرزهای ایران، بر هر يك از ابعاد امنيت ملي کشورمان را ميتوان چنين برشمرد:
تأثير نظامي و امنيتي
تأثيرات نظامي – امنيتي حضور اسرائيل در منطقهی قفقاز جنوبي از چند بعد حائز تأثيرگذاري بر امنيت ملي ايران است. از جمله آنها ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
الف) باعث تقويت حضور نيروهاي ناتو در قفقاز جنوبي ميگردد كه تقويت نيروهاي ناتو در اين منطقه در راستاي سياستهاي بين المللي ايالات متحده و تأمين منابع راهبردي اين كشور است. اين مسئله با توجه به راهبرد نظامي – امنيتي ايالات متحده كه جمهوري اسلامي را بزرگترين تهديد، براي منافع ايالات متحده ميداند، بسيار قابل توجه ميباشد. نظر به همسويي و همگرايي نزديك راهبردي – امنيتي اسرائيل و ايالات متحده، حضور اسرائيل و ناتو باعث تقويت حضور متقابل شده كه با توجه به ناهمسويي كلي اين كشورها با منافع جمهوري اسلامي ايران و تشديد نظاميگري در محيط امنيتي ايران باعث كاهش تأثيرگذاري جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه ميگردد.
ب) ايجاد پايگاههاي شنود در منطقه به خصوص در مجاورت مرزهاي ايران: امروزه كشورها براي افزايش سطح تأثيرگذاري راهبردي – امنيتي در عرصهي تعاملات بينالمللي ميكوشند تا ظرفيت تأثيرگذاري اطلاعاتي – امنيتي خود را نسبت به محيط امنيتي كشورهای واگرا افزایش دهند. اتخاذ اين سياست با هدف افزايش نفوذ راهبردي – امنيتي و ارتقاي منافع ملي صورت ميگيرد. تأسيس پايگاه رادار و سيستم جاسوسي الكترونيكي در نزديك مرزهاي ايران و نيز اقدام براي ايجاد پايگاههايي براي انجام عمليات هوايي عليه ايران در جمهوری آذربايجان، قرارداد امنيتي اسرائيل – گرجستان در خصوص مبارزه با تروريسم و حضور مأموران امنيتي اسرائيل در درهي پانكيسي و در سطح نازلتر مذاكرات مقامات امنيتي – اطلاعاتي اسرائيل و ارمنستان كه نمونهاي از تمايل همكاريهاي امنيتي – اطلاعاتي دو كشور را نشان ميدهد از موضوعات تأثيرگذار در اين زمينه است.
ج) افزايش حضور كارشناسان نظامي اسرائيل در قفقاز: پس از حادثه ۱۱سپتامبر، همكاريهاي امنيتي ميان سرويسهاي امنيتي نظامي اسرائيل با كشورهاي قفقاز افزايش يافت. هم اينك كارشناسان نظامي اسرائيل مأموران نظامي – امنيتي آذربايجان را آموزش ميدهند، كارشناسان نظامي اسرائيل در گرجستان در درهي يانكيسي و پايگاه نظامي «گازباني» فعاليت دارند و حتي با توجه به شرايط خاص ارمنستان، اين كشور ميتواند زمينهي مناسبي براي حضور كارشناسان نظامي اسرائيل باشد. به هر ترتيب حضور نظامي – امنيتي اسرائيل در منطقه قفقاز با توجه به تعارضات هويتي – ايدئولوژيكي و راهبردي ميتواند به تشديد فضاي نظاميگري در منطقه بيانجامد كه ضمن واگرايي سياسي – امنيتي ميان كشورهاي منطقه با ایران، محيط امنيتي پيراموني کشور را ناامن و باعث كاهش امنيت ملي آن گردد.
تأثير فرهنگي – اجتماعي
تأثيرات حضور اسرائيل در ميان جمهوريهاي قفقاز جنوبي از نظر فرهنگي و اجتماعي واجد اهميت است، اين تأثير بيش از هر چيز معطوف به مهار اسلامگرايي است. پس از فروپاشي كمونيسم و رفع تهديد آن براي غرب، جايگاه اسرائيل و تركيه در همگرايي با آمريكا دچار ضعف شد از اين رو، اين كشورها در پي آن شدند كه اهميت استراتژيكي خود را باز يابند. در اين راستا به طور خاص در منطقهی قفقاز اقدام به بزرگنمايي تهديد اسلامگرايي نمودند تا هم حمايت غرب و ايالات متحده را بدست آورند و هم كشورهاي منطقه را دچار هراس نمايند تا در پرتو اين شرايط نفوذ ايران را در منطقه كاهش دهند. مسئله مهار اسلامگرايي سياسي به ويژه بعد از حادثة ۱۱ سپتامبر جايگاه ويژهاي در سياستهاي ايالات متحده و بسياري از كشورهاي جهان پيدا كرد و بيش از پيش توجه تركيه، اسرائيل و كشورهاي منطقه را به مهار و مبارزه با آن سوق داد. طبيعتاً از نظر اين كشورها جمهوري اسلامي ايران حامي حركتهاي اسلامگرايانه محسوب ميشد كه بايستي به انحاء مختلف مانع نفوذ و تأثيرگذاري آن شد. راهاندازي مراكز متعدد و مختلف فرهنگي به ويژه در آذربايجان از سوي اسرائيل براي يهوديان اين كشور و گسترش روابط فرهنگي در منطقه، گوشهاي از اين نوع فعاليتهاي پيشگيرانه اسرائيل و شركاي ائتلافياش در منطقه بوده است. اين مسئله با توجه به تأكيد بر حمايت از اصول و انديشههاي اسلامگرايي بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، در واقع تقابلي با اهداف و منافع ملي ايران و تلاش در جهت اعمال محدوديت بر آن بوده است كه به منزله تهديد امنيت ملي آن ميباشد. تأثير اقتصادي توانمنديهاي اسرائيل در بخشهاي كشاورزي، صنعت، ساختمان و توريسم از يك سو و نياز كشورهاي منطقه به بهرهگيري از روشهاي علمي و سرمايهگذاري در اين بخشها به همراه زمينههاي ذهنيتي مثبت نسبت به اين كشور به صورت فاكتورهاي تعيين كننده در افزايش همكاريهاي متقابل در اين حوزههاي اقتصادي شده است. مزيت نسبي اسرائيل در كشاورزي باعث شد كه در سال ۱۹۸۸ همكاري ملي گستردهاي ميان اين كشور با جمهوری آذربايجان و همچنين گرجستان صورت گيرد. ارمنستان نيز در سالهاي ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ با استفاده از كمكهاي اسرائيل به سرمايه گذاري در بخشهاي كشاورزي و نيز صنايع شيميايي و سموم دفع آفات، منابع دارويي و غيره پرداخت. علاوه بر اين، همكاريهاي گستردهاي در صنايع مخابراتي – ارتباطي، امور زيربنايي و پايين دستي و نفت ميان اسرائيل و آذربايجان صورت ميگيرد. حضور اقتصادي اسرائيل در بخشهاي مختلف اقتصادي، علاوه بر اينكه فرضيه ساز ارتقا ديگر زمينه هاي همكاري است، باعث ميشود كه سطح همكاريهاي ايران در اين حوزهها و بهرهگيريهای اقتصادي از آن به شدت كاهش يابد كه اين مسئله زيانهاي اقتصادي و تحديد نفوذ ايران را در منطقه به دنبال خواهد داشت. از اين نظر است كه بعد اقتصادي امنيت ملي با تحديد و تضعيف مواجه ميگردد.
تأثير سياسي
استراتژي ائتلاف غرب و راهبردهاي آن نظير اسرائيل در قفقاز، راهبرد «همه چيز در منطقه بدون حضور ايران» است و بر اين اساس تلاش دارند تا با طرح مسائلي واهي نظير حمايت ايران از بنيادگرايي اسلامي، و تحركات تروريستي، ذهنيت امنيتي را براي نخبگان سياسي – راهبردي كشورهاي قفقاز به وجود آورند؛ در اين راستا اسرائيل به تبعيت از سياستگذاري كلان راهبردي – امنيتي ايالات متحده يعني «سياست دستهاي كوتاه» در مورد ايران ميكوشد تا نفوذ جمهوري اسلامي ايران را هم از منظر سخت افزاري نظامي و امنيتي و هم نرم افزاري اقتصادي، فرهنگي و سياسي به حداقل برساند. با توجه به سياستهاي اتكاي به قدرت هژمون از سوي كشورهاي قفقاز، اين احتمال امنيتي – سياسي وجود دارد كه با حضور هر چه بيشتر اسرائيل در قفقاز، زمينه مساعدتري براي تحديد نفوذ جمهوري اسلامي ايران در قفقاز و در نتيجه كاهش امنيت و منافع ملي ايران فراهم آيد. از سوي ديگر حضور امنيتي – سياسي اسرائيل در قفقاز موجب گرديده است تا با ارتقاي همكاريهاي امنيتي – نظامي و ارايه كمكهاي مالي، نفوذ در احزاب و نخبگان سياسي، طيفي از نخبگان سياسي واگرا با جمهوري اسلامي ايران مجال مناسبي براي كسب قدرت و اعمال سياستگذاريهاي امنيتي – راهبردي واگرا با جمهوري اسلامي ايران بيابند. در واقع نخبگان كشورهاي اين منطقه به دليل تهديدي كه از ناحيه مخالفان داخلي و خارجي خود احساس ميكنند، سعي در نزديكي بيشتر به آمريكا توسط اسرائيل دارند.
بدين ترتيب، حضور اسرائيل در منطقه به تقويت نخبگان واگرا با جمهوري اسلامي ايران ميانجامند كه پيامد طبيعي چنين امري كاهش نفوذ و تأثيرگذاري ايران در منطقه و در نتيجه تضعيف امنيت ملي آن خواهد بود. بنابراين، در مجموع همچنان كه اسرائيل به هر دليل و بنا به هر موقعيتي توانسته باشد در بخشهاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي موفق به جلب همكاري كشورهاي منطقه شده باشد، به همان ميزان از قدرت و تأثيرگذاري جمهوري اسلامي ايران كاسته خواهد شد. اين مسئله عملاً به معني از دست دادن بخشی از منافع ايران در هر يك از اين بخشها بوده كه در نهايت كليت منافع و امنيت ملي آن را تضعيف و تهديد مينمايد.
منابع:
۱- اخوان مفرد، سياوش، ۱۳۷۹ ،«اسرائيل در آسياي مركزي»، مجله سياست دفاعي، شماره .۲۹ -۳۰
۲- امير احمديان، بهرام، ۱۳۷۷ ،«ايران و قفقاز»، اطلاعات سياسي و اقتصادي، شماره .۱۳۵ -۱۳۶
۳- کامران دستجردی، حسن، ۱۳۹۰، «حضور اسرائيل در قفقاز و تأثير آن بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران؛ با كاربرد نظريه بازيها»
۴- معرض، جلال عبدااله، ترجمه يحيي عطارزاده، «همكاري نظامي تركيه و اسرائيل: اهداف و پيامدها»، مجله المستقبل العربي، به نقل از: روزنامه همشهري، /۱۱/۱۲ ۱۳۸۵٫
Δ
Monday, 2 December , 2024