گروه سیاسی: زنگ خطر خفگی ژئوپولیتیکی ایران مدتهاست به صورتی جدی به صدا درآمده است؛ و بارها ازسوی رسانه های گوناگون و تحلیل گران آن، نسبت به پیامدهای ناگوار تشکیل مثلثِ شومِ باکو، ترکیه، اسرائیل و تجاوزهای مادی و معنوی این مثلث به حقوق ملی و تمامیت ارضی همسایگان و سایر ساکنان منطقه، هشدار داده شده است.
رزمایش های چندین روزهی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در مهرماه ۱۴۰۱ در منطقهی عمومی ارس، از جمله نصب پل شناور روی این رودخانه، پیامی آشکار را به گوشِ باکو و تل آویو و آنکارا رساند. پیام این که، ایران با تکیه برقدرت بالای نظامی خود، هیچ تغییری را به لحاظ ژئوپولیتیکی نمیپذیرد و چنین اجازهای را نخواهد داد. در همین زمان بود که مثلث مذکور، تندروی های خود را کاهش داد و به اصطلاح «ماست ها را کیسه کرد». اما برکسی پوشیده نبوده و نیست که این عملیات و آن عقب نشینی ها، پایان ماجرا نبوده و نخواهد بود. بنابراین، اشغال منطقهی سیونیک و در پی آن، بستن مرز بین ایران و ارمنستان را باید همچنان هدف اصلی آنان و یکی از بازترین پرونده های این منطقه دانست.
در همین راستا، چند روزی هست که نیروهای نظامی دولت باکو در یک حملهی جدید، دور سوم جنگهای قراباغ را آغاز کردهاند که در این ارتباط ذکر چند نکته الزامی به نظر میرسد:
یک: توازن نیروها در قفقاز به گونهای است که پیشبینی نتیجه درگیری جاری قرهباغ، هوش بالا یا سواد نظامی ویژه نیاز ندارد.
دو: پاشینیان، فقط ابله و بیعرضه است یا همزمان خائن؟ این در نتیجه تفاوتی ایجاد نمیکند. این از حوزهی تحلیل منافع ملی ایران، خارج و کارِ تاریخنگاران ارمنی است.
سه: به نظر میرسد باکو برای پرهیز از مواجه شدن با پیامدهای مداخلهی ایران، قرهباغ کوهستانی/آرتساخ را در شمال به عنوان میدانِ نبرد انتخاب کرده است. هدف راهبردی اما همچنان اشغال سیونیک و دسترسی به نخجوان از سمتِ جنوبغربی و از آنجا به ترکیه است.
چهار: حمله در شمال، هدف راهبردی در جنوب را چگونه محقق میکند؟ باکو امیدوار است این مهم، پس از شلیک آخرین گلوله و برقراری آتشبس و از راه چانهزنیها سر میز مذاکره به دست بیاید؛ چشمپوشی از پیشروی بیشتر در شمال و آرتساخ در ازای گرفتن امتیاز در سیونیک و کرانهی ارس.
پنجم: از نگاه باکو اگر ارمنستان پس از شکست در آرتساخ سر میز مذاکره و به صورت «خودجوش» کرانهی شمالی ارس را واگذار کند، راه برای دور زدن خطقرمز اعلامی ایران هموار خواهد شد:«تغییر در جغرافیای سیاسی، دسترسی زمینی به نخجوان و از آنجا ترکیه، بدون روبرو شدن با خطر درگیری با ایران…»
ششم: برهم زدن این سناریو بسیار دشوار است؛ چرخش به غربِ پاشینیان به ویژه موضعگیری او در جنگ اوکراین، انگیزهی روسیه برای کمک به ایروان را نابود یا بسیار کاهش داده. پیروزی اردوغان در انتخابات، عطش آنکارا برای جاهطلبیهای ژئوپلیتیک را افزون کرده. غرب هم مداخله موثر نخواهد کرد.
هفتم: تنها گزینه عملی و در دسترس ایران، عبور از ارس و ورود به سیونیک در قالب یک نیروی پاسدار صلح است. آنجا به تصریح جهانی، بخشی از خاکِ ارمنستان است و اعتراض باکو، آنکارا یا هر کشور دیگر به این اقدام از نظر حقوق بینالملل مسموع نیست. تنها باید رضایت ایروان را جلب کرد.
هشتم: شاید این گزینه در نگاه نخست بلندپروازانه و حتی ماجراجویانه به نظر برسد اما سنجش و سبک و سنگین کردن پیامدهای سایر گزینهها – از جمله انفعال – نشان میدهد عملیترین و کم ریسکترین گزینه است. از یاد نبریم که بستهشدن مرز ارمنستان، تکمیل آخرین حلقهی محاصرهی ژئوپلتیک ایران است.
نهم: عبور از ارس و برعهده گرفتن مسئولیت پاسداری از صلح در سیونیک، الزامی راهبردی و تن زدن از آن، نابخشودنی است. ترکیه هماکنون بدون مجوز دولتهای عراق و سوریه، بخشهایی از شمال این کشورها را با بهانههای واهی اشغال کرده. اگر اعتراض کرد، روی میز بکوبید و همین را به یادش بیاورید.
Δ
Monday, 2 December , 2024