گروه فرهنگ و ادب/ میر محمد حسینی:بخش چهارم/تحریف حیدر بابا
شهریار آنچنان که استنادات آن در این مجال نیز خواهد آمد فردی ایران گرا و به دور از تجزیه طلبی بود. حتی حیدر بابای او را می توان تلاشی در جهت احیا و نجات زبان ترکی آذربایجانی از مستحیل شدن در ترکی قفقازی و ترکی استانبولی دانست. لیکن همه این مواضع باعث منصرف شدن جریان تحریف از مصادره به مطلوب شهریار و اشعارش نشد. این جریان سعی می کند با تحریف اشعار و مواضع شهریار از وی چهرهای تجزیه طلب بسازند.
تحرفاتی به قرار زیر در حیدر بابا صورت گرفته است: قطعاتی از آن حذف شده، در درون مصراع ها مکان کلمات جابه جا شده است، برخی کلمات جایگزین شده اند. تغییر لهجه تبریزی حیدربابا به ترکی قفقازی از شدیدترین تیغ های تحریفی است که بر پیکر حیدر بابا فرو آمده. این در حالی است که «حیدر بابایه سلام» با مقدمه خود استاد شهریار و در زمان حیات شهریار چاپ شده و صدای ضبط شده استاد در حالی که حیدربابا را می خواند نیز در دسترس است.
ریشه برخی از این تحریفات را باید در خارج از مرزهای فعلی ایران جست. اگر در آثار مکتوب و سمعی و بصری آنها که در مورد شهریار تولید کردهاند دقت کنم، خواهیم دید غرض آنها شناخت درست و ارج نهی به شهریار نیست، بلکه تمامی تلاششان را میکنند از شهریار برای ایدئدههای توهمی خود «شاعر ملی» بسازند. به عنوان نمونه چند مورد از تحریفات مذکور را از کتاب حیدبابایه سلام با پیشگفتار و تصحیح جمشید پور اسماعیل نیازی و موردی را نیز از کتاب شهریار، انقلاب اسلامی و قفقاز نوشته جلال محمدی می آوریم.
حـیدربـابـا ایـلدیریملا شـاخاندا
سئللر، سولار شاففیلدیوب آخاندا
قیزلار اونا صف باغلیوب باخاندا
سـلام اولـسون شوکتوزه ائلوزه
منیمده بـیر آدیم گلسین دیلوزه
همین بند درچاپ باکو به صورت زیر در آمده است:
حـیدربـابـا، ایـلدیریـملار «چاخاندا»
سئللر، سولار «شافقیلداییب» آخاندا
قیزلار اونا صف «باغلاییب» باخاندا
سلام اولسون «شوکتیزه، ائلیزه» (در بعضی نسخهها، شوکتینیزه ائلینیزه!)
منیمده بیر آدیم گلسین «دیلیزه» (دیلینیزه!)
جمشید پور اسماعیل نیازی در پیشگفتارش بر حیدربابا اشاره دارد که جریان تحریف در راستای همسان سازی زبانی سعی میکنند زبان ترکی قفقازی را مبنا و معیار قرار دهند. بنابراین به جای «سؤینده» می نویسند «سئونده» در این مصرع:
کند اوشاقی قار گولّه سین سؤینده
یا تبدیل «باقر» به «باغیر» در بیت:
ملا باقر عمو اوغلی تئز میساردی
از مواردی که جریان واگرای رخنه کرده در آذربایجان تاکید زیادی بر آن دارد، تعریف «گرگ»به عنوان سمبل هویتی مردم آذربایجان است. البته و نهایتا چنین فعالیت هایی معطوف به این هدف اند که انسان آذربایجانی را به خودی بودن با «ترک»ها و «خودترک پندار»ی و دیگری بودن با ملیت ایرانی وادار کنند. اما در همین منظومهی حیدر بابا، شهریار چند بار به گرگ اشاره کرده است که از هیچ کدام، بوی تکریم نمی آید!
حـيدربـابـا ، مرد اوغوللار دوغگينان
نـامـردلرين بــورونـلارين اوغگينان
گديكلرده قوردلاري توت ، بوغگينان
قـوي قوزولار آيين شايين اوتلاسين
قـويونلارون قـويروقلارين قاتلاسين
قاری نـنه گئجــــه نـاغيل دينده
کولک قالخوب قـاب باجانی دوينده
قـورد گـئچينيـن شـنگليسين يينده
مـن قـاييديب بيرده اوشاق اوليديم
بيـرگل آچيب اوندان سورا سوليديم
حـیدربـابـا چـکدون منى گتیردون
یــوردومــوزا، یــوامیزا یــتیردون
یــوسفوى اوشاق ایـکن ایـتیردون
قوجا یعقوب ایتمیشسمده تاپوپسان
قـاوالیوب قـورد آغزینان قاپوپسان
نظیره ها
استقبال بی نظیر مردم از حیدر بابا و قدرت تصویرسازی و احساس بر انگیزی آن، شاعرانی بسیار با زبان ها و گویش های مختلف را بر آن داشت تا بخواهند به مانند شهریار صحنهها و لحظههایی از محل زندگی شان را به تصویر کشند. ذوق هایی که حیدر بابا انگیخته بود جاری شدند و نظیرههای زیادی بر این شاهکار ادبی نوشته شدند.
از میان شاعران ترکزبان ایرانی که در آغاز انتشار حیدربابا بر آن نظیره ساختند یا با همان وزن و فرم برای شهریار شعر گفتند، میتوان از این افراد نام برد: بولود قرهچورلو متخلص به سهند، علی آذری، محمدحسین صحاف جنتیمقام تبریزی، عنایتاله امیرپور در شعری به نام «پیرکوزون»، نصرتاله فتحی متخلص به آتشباک، جبار باغچهبان، عباس اسلامی متخلص به بارز در منظومۀ «ائل دایاغینا» (سلام بر کوه ایل دایاغی، که نام کوهی در ارسباران است)، علی کوشان در منظومهای به نام «سلام حیدربابا بر شهریار» و… (۱)
حسین دوستی ضمن اینکه خود نظیره ای با عنوان «آنا یوردوما سلام» بر حیدر بابا سروده، همچین در مطلبی با عنوان بر دامن حیدر بابا نظیره هایی که «شاعران قره داغ» برای حیدر بابای شهریار تا سال ۱۳۸۷ نوشته اند را معرفی کرده است، که در اینجا نام شاعر و عنوان نظیره اکتفا می کنیم.
عباس بارز «ایل دایاغی»، علی منفردی «شیور داغئنیا سلام»، عیسی غریبی کلیبر «قره داغ»، محمد سبحانی عربشاهی «هشته سر»، هادی سلطان محمدی « پیر سقا»، میر حسین فخرآیی اقدم «قره داغ گوزگوسی»، حسین فروتن اقدم «گئچی قئرانا سلام»، غیب اله نریمانی«اوچ قارداشلار»
با طنین انداز شدن حیدر بابا در دیگر کشورها، شعرایی از ارانِ ایران که به جور و ستم به چنگال شوروی بود، دست به قلم برده و بر حیدر بابا نظیره سرودند. محمد راحیم، سلیمان رستم، ابوالفضل هاشماوغلو، رحیماف متخلص به جوشغون، حبیب ساهر و حکیمه بلوری از این جمله اند.(۲)
حیدر بابا ذوقهایی در کشور ترکیه را نیز بر انگیخت. خیرالدین دوکدمیر در منظومۀ ۱۰۸بندی خود، روستای «کوجابگ» را به مانند حیدر بابا مورد خطاب قرار داد؛ فخری اونان اشعاری دربارۀ روستای «چیچکلی» سرود؛ جانانی دوکمهچی نیز در منظومۀ ۷۹بندی خود به نام «ده ما از زبان ما»، با آل آزیغ و هارپوت که کودکی خود را در آنها گذرانده بود، به درد و دل نشست؛ زینالعابدین ماکاس منظومهای به نام «خاطرات خوش» سرود؛ و ماکانی در منظومهای ۵۰بندی، با کوه «ایغدیر» سخن گفت. این حجم از نظیره سرآیی بر حیدر بابا نامق آچیقگوز را به این باور رساند که بیشترین نظیرههای آن دوره بر حیدربابای شهریار نوشته شده است.(۳)
با شهرت روز افزون حیدر بابا ادبیات ترکی در شمال عراق نیز به این شاهکار واکنش نشان داد. در شهر کرکوک، عبداللطیف بندراوغلو منظومۀ گورگور بابا را سرود؛ نیز م. مهدی بیاتاوغلو منظومۀ قیتیز بابا، اسماعیل سرت ترکمان شعر «تورخوزماتو»، و صلاحالدین عبدالله شعر «داستان صدای وطن» را سرودند . صدای شهریار در آسیای میانه هم بیپاسخ نماند. غلام دارا اُوالی و جعفر افتخاری با الهام از منظومۀ حیدربابا، اشعاری به قلم جاری کردند.(۴)
ترجمه حیدر بابا به دیگر زبانها
حیدر بابا آنچنان در ذوق اهل هنر و مردم در گرفت که ادبا و شعرا خواستند متکلمان به دیگر زبانها نیز از لذت آن بی بهره نمانند. به همین سبب ترجمه های مختلفی از حیدر بابا به قلم جاری شد. حیدر بابا را خصوصا در ایران، ادبا و شعرای زیادی به نظم یا نثر، به فارسی ترجمه کرده اند. دکتر بهروز ثروتیان یکی از بهترین ترجمه ها را به نظم کرده است و چنین ترجمه ای با اینکه خود مترجم معتقد است هیچ ترجمه ای قادر به انتقال کامل بار احساسی و معنوی موجود در این اثر نیست، خود یک شاهکار دیگر است. نقل چند بندی از این ترجمه زیبا بهترین دلیل بر ادعای مزبور خواهد بود:
حـيدربـابـا چـو ابر شَخَد غُرّد آسمان
سيلابهاى تُند و خروشان شود روان
صف بسته دختران به تماشايش آن زمان
بـر شوکت و تبار تو بادا سلام من
گاهى رَوَد مگر به زبان تو نام من
حـيدربـابـا! هـميشه سر تو بلند باد
از باغ و چشمه دامن تو فرّه مند باد
از بـعدِ مـا وجـود تو دور از گزند باد
دنيا همه قضا و قدر، مرگ و مير شد
اين زال کى ز کُشتنِ فرزند سير شد؟
حيدربابا ! ز راه تو کج گشت راه من
عمرم گذشت و ماند به سويت نگاه من
ديگر خبر نشد که چه شد زادگاه من
هيچم نظر بر اين رهِ پر پرپيچ و خم نبود
هيچم خبر ز مرگ و ز هجران و غم نبود
مردانِ مرد زايد از چون تو کوهِ نور
نامرد را بگير و بکن زير خاکِ گور
چشمانِ گرگِ گردنه را کور کن به زور
بگذار برّه هاى تو آسودهتر چرند
وان گلّههاى فربه تو دُنبه پرورند
اغلب ترجمههای فارسی حیدر بابا نثر نبوده و به نظم آراسته شده اند. تاکید بر ترجمه حیدربابا به شکل منظوم، هم اهمیت ادبی و هنری آن را نشان می دهد و هم احساسات خوانندگان شعردوست فارسیزبان را به سوی این شعر میکشاند. با اینکه از چاپ نخستین حیدربابا و خلق آثاری در ترجمۀ منظوم از آن سالهای مدیدی سپری شده، اما هنوز هم ترجمههای تازهای در راهاند و چنین گمان میرود که این شعر گنجایش استقبال بیش از این را هم دارد. در خارج از ایران هم حیدربابا بارها به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، عربی، ترکی استانبولی، کردی، روسی، فرانسوی و آلمانی ترجمه شده است.(۵)
حيدربـابـا، سنوْن گؤيلوْن شاد اوْلسون
دوْنـيا وارکن، آغزون دوْلى داد اوْلسون
سنَّن گئچن تانيش اوْلسون ، ياد اوْلسون
ديـنه مـنيم شاعر اوْغلوم شهريار
بير عمر دوْر غم اوْستوْنه غم قالار
پی نوشت ها:
۱- بهرنگی، صمد، «یادی از حیدربابای شهریار»، به همین سادگی و زیبایی، به کوشش جمشید علیزاده، تهران، ۱۳۷۴
۲- شمسایی، محمد حسین ۱۳۹۸ حیدر بابایه سلام، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
۳- همان
۴- همان
۵- همان
مهسا
تاریخ : 1 - شهریور - 1402
شهریار قطب نمای هر آذربایجانی است تا بداند راه راهی بود که شهریار سخن برگزیده بود، راه ایران دوستی و عشق به ایران.
پاسخ
Δ
Friday, 8 November , 2024