گروه فرهنگ و ادب: همه چیز از زمانی شروع شد که کسروی رسالهای کم حجم با موضوع زبان باستانی آذربایجان نوشت. این نوشته کوتاه اما سبب شد تا پژوهشگران داخلی و خارجی بسیاری نسبت به این مسئله حساسیت نشان داده و در این خصوص اقدام به مطالعه و تحقیق کنند؛ بزرگانی همچون؛ عبدالعلی کارنگ، یحیی ذکاء، دکتر یحیی ماهیار نوابی، دکتر حسینقلی کاتبی، محمدرضاشعار، دکتر منوچهر مرتضوی، دکتر احسان یارشاطر، دکتر محمد امین ادیب طوسی، دکترمحمدامین ریاحی خویی، استاد رحیم رضازاده ملک، دکتر محمدجواد مشکور، دکتر علی اشرف صادقی، استاد علی عبدلی ،استاد و.ب.هنینگ و… که بیشترینشان فرزند ایران و زاده آذربایجان هستند در شناسایی هرچه بیشتر و بهتر این زبان کوشیدهاند و میکوشند. مجموع تحقیقات و پژوهشهایی که در این خصوص انجام شده ، میگوید که پیش از همهگیرشدن زبان فعلی آذربایجان، زبانی دیگر در منطقه حاکمیت داشته است با نام زبان آذری! اما این زبان آذری چه بوده است؟
ریشه یابی زبان آذری
«آذری» زبان پیشین آذربایجان (آتروپاتن= مادکوچک) یکی از دو شاخهی زبان مادی است. زبان مادی هم خود یکی از زبانهای ایرانی است و زبانهای ایرانی شاخهای از زبانهای هند و ایرانی(آریایی) هستند و زبانهای هند و ایرانی خود از کهنترین خانوادهی بزرگ زبانهای هند و اروپایی به شمار میآید. زبان مادی در بخش گستردهای از ایران آنروز (ایرانی که فراتر از مرزهای امروزین بوده است) کاربرد داشت. اما فاصلههای جغرافیایی درطول زمان، گویشهای نوینتری پدید آورد (بر پایه زبان مادر که همان زبان مادی بود) و زبان مادی به دو شاخه زبانهای کردی و آذری تقسیم شد. امروزه زبانشناسان با بررسی و برابر کردن واژههای کردی و آذری دریافتهاند که پیوند بسیار نزدیکی میان زبان کردی و آذری پا برجاست و پژوهشگران بیگمان به درستی این نظریه که زبان کردی و آذری از یک ریشهاند، پی بردهاند و این دو زبان پیوند نزدیکی با زبانهای اوستایی و پهلوی دارند.
زبان ترکی در ۴۰۰ سال گذشته به ویژه در روزگار شاهان صفویه که بنیانگذاران یگانگی دینی (اسلام شیعی) و سیاسی بودند، به مرور زمان جانشین زبان آذری شد؛ دگرگشتی که تا اواسط دوران قاجار تداوم داشت. با این همه زبان آذری از ریشه و بن رخت برنکند و یکباره و سراسر نابود نگشت و با اندکی دگرگونی واژههای آذری در زبان کنونی آذربایجان (که به جاست این زبان را «زبان کنونی آذربایجان» یا «زبان ترکی آذری» بنامیم) کاربرد دارد و با اندکی دید ژرفتر و زبانشناسانه واژههای آذری پهلوی را به آشکاری در زبان ترکی آذری می بینیم. به ویژه در بخش کشاورزی و دامداری و خانهداری و نامهای جایها و شهرها و روستاها به آشکاری واژههای آذری را می بینیم و همچنین افزون بر واژهها، کنایه ها و ضرب المثلهای زبان کنونی آذربایجان برگردان کنایهها و زبانزدهای ایرانی است. زبان کنونی آذربایجان از زبان ترکی (۳۰%) و از زبان ایرانی (۷۰%){زبان ایرانی دربردارنده فارسی،آذری و واژه های پرکاربرد عربی می باشد} پیریزی شده است و پژوهشهای پژوهندگان را می خواهد که این زبان را بازکاوی نمایند و این کار باید با دیدی دانشگرایانه و زبانشناسانه و به دور از احساسات و تعصبات انجام پذیرد.
ریشه یابی برخی لغات رایج در آذربایجان
فیروز منصوری یکی از پژوهشگران آذربایجانی (متولد شهر سلماس) در کتاب فرهنگ واژگان آذری (با گزارش همانندی ها با واژگان دیگر گویش های ایرانی). نزدیک به شش هزار کلمه رایج در زبان ترکی آذربایجانی را با زبان پیشین این منطقه مورد نقد و بررسی قرار داده است. وی در این کتاب معتقد است که ریشه بیشتر لغات مورد استفاده از زبان آذری پهلوی است. در ادامه به تعدادی از این کلمات که کاربرد زیادی در منطقه آذربایجان دارد اشاره میشود:
چوهرهای (رنگ صورتی در آذری ترکی) ریشهاش «چهره»- گوودوش (نوعی ظرف) ریشهاش گاو ـ دوش است. آمرووت (گلابی) ریشهاش امرود – پاپیش (نوعی کفش) پاپوش – بیچین (درو) بچین [چیدن] – کوشن (کشتزار مشترک روستا) از کشن (کشتزار) – همار (تخت و مسطح) از هموار – چات(درز) از چاک – اوز (من) از [«من» در پارسی باستان] – صورات (لپ ـ گونه) از صورت (هر دو از عربی هستند ولی در خود عربی «بشره» است: در ایران صورت به معنی «صورت» به کار میرود) – داسنماز (وضو) از دست + نماز – سوسری (سوسک) از سوسری (در ترکی استانبولی میگویند قره فاطما [فاطمه سیاه !!!]) – تیرنگه (نوعی آواز ضربی) از ترانه – چیبان (شبان، چوپان) از چوب بان و/یا شبان – گورچین (نوعی پرنده کوچک) از گور(خاشاک) + چین (چیدن وبرداشتن) – بیزو(نوعی گاو) از wis-onto هند و اروپایی – پیی سری (پسگردنی) از پی (پشت) + سری – پی اسکن (پاشنهکش) از پی (پشت) + افکن – توو (تف) از تفو – باخچا از باغچه – ناخش (بیمار) از ناخوش و…
مسئله دیگری که میتوان از آن برای شناخت اشتراکات دو زبان استفاده کرد، توجه به واژههایی است که در کشاورزی مورد استفاده است. با عنایت به این نکته که ترکان بیشتر به صورت ایلاتی زندگی میکردند و با توجه به اینکه کار ایلات بیشتر دامداری است و نه کشاورزی، به این مسئله میرسیم که اکثر واژگان کشاورزی در آذربایجان ریشه آذری پهلوی دارند و برعکس بیشتر واژگان دامداری ریشه ترکی دارند. در ادامه به برخی از لغات و اصطلاحات کشاورزی که در دهات آذربایجان رایج است، اشاره میشود:
کدخدا، ورزیار، رَشبَر (رنجبر)، باغبان، میرآو(میرآب)، چوبان (چوپان)، چودار(چوبدار)، پادار، رَمی(رمه- گله گوسفندان)، شُخُم (شخم [زدن])، تُخُم(تخم [پاشیدن])، گاواهن(گاو آهن)، جوت(جفت) خرمن، خرمنگاه، شنه (شانه)، جوال، باغ، باغچه، میشه (بیشه)، بستان، بل(بیل)، بیلچه، کردی، بازو، وَر، بند، ناو، کهریز، قنُو(قنات)، دَن آو، خاک آو، شورآو، شوراکت، کَوشَن، وَرَزَن، جیم، چمن، سنبل، کولش، کوزر (کوزل) و… جلال آلاحمد در این خصوص مینویسد: گرچه در دهات دیگر بلوک زهرا (که اغلب در آنها بودهام و مطالعات کلی کردهام) مردم به ترکی حرف میزنند، ولی مثلاً در «خوتان» و «ماشگین» و «چیسگین» ادوات زراعت و کشاورزی و اصطلاحات خاص آن هنوز به زبان تاتی است (تاتنشینهای بلوک زهرا، ص ۱۹).
علاوه بر این موارد در خود شهرها هم میتوان نشانههای زیادی از زبان آذری باستان دید: بنّا، بنا شاگرد، فعله، نواکش، کژکار(کچ کار)، گژ (گچ) آهاک(آهک)، کژخاک، کربیچ (خشت و آجر) تخته، دیرک (تیرک) شاتر (شاه تیر) پردی (توفال) حصیر، تیشه، مالا، شمشه، شاقول، تراز، زنبه، فرقون، بیل، کلنگ، الک غربیل، نردوان، تخته مالا، ناوا، خَرَک، بِنُوره، دُوورا (دیوار) مُهرَه دُوار، دام (بام)، طاق، طاقچه، اطاق، کف، ایوان، آستانا، بالاخانا، صندوقخانا، قهوهخانا، آشپزخانا، زیرزمی، پلهکان، پکا، آخر، طوله، حوض، انبار، هِرَه، چاله سر، شیره سر، دالاوسر، سرداوا و …
Δ
Wednesday, 15 January , 2025