گروه سیاسی/ سردبیر: در فضای پرتنش ژئوپلیتیک قفقاز، بحثهای مربوط به برقراری مجدد خطوط ارتباطی و کریدورهای ترانزیتی، نه تنها جنبه اقتصادی، بلکه بُعدی عمیقاً سیاسی و حاکمیتی یافته است. در این میان، طرح موسوم به “کریدور زنگزور” یا “دالان ترامپ”، که هدف آن اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق خاک ارمنستان است، سنگینترین هزینه سیاسی را متوجه ایروان کرده است. پذیرش طرحی که شامل واگذاری یا اجاره مدیریتی طولانیمدت بخشی از زیرساختهای درونمرزی ارمنستان به یک کنسرسیوم خارجی یا طرف ثالث است، جامعه ارمنستان را در آستانه یک بحران مشروعیت داخلی قرار داده است.
زنگ خطر برای نخبگان ارمنی
نگرانی اصلی نخبگان سیاسی و امنیتی در ایروان این است که شکل اجرایی این توافق، از محدوده یک قرارداد ترانزیتی ساده فراتر میرود. اگر قرارداد نهایی، اختیارات اجرایی گسترده و معافیتهای حقوقی (کاپیتولاسیون) برای شرکتها یا کنسرسیومهای خارجی در طول مسیر کریدور در نظر بگیرد، عملاً حاکمیت ملی ارمنستان بر بخشهایی از قلمرو خود را تضعیف خواهد کرد.
این مسأله، با حساسیتهای تاریخی و امنیتی ارمنستان، که همواره خود را تحت تهدید سرزمینی میبیند، همپوشانی دارد. واگذاری کنترل عملیاتی، امنیتی یا قضایی یک شاهراه حیاتی، نه تنها از منظر امنیتی خطرات بزرگی را در پی دارد، بلکه میتواند به عنوان نقض فاحش تمامیت ارضی در افکار عمومی داخلی تلقی شود. واکنشهای شدید جامعه مدنی، اپوزیسیون، و بخشی از روشنفکران ارمنی در برابر این طرح، ریشه در همین نگرانی بنیادین دارد؛ فروش یا اجاره استراتژیک قلمرو ملی.
اما چالش دالان ترامپ صرفاً سیاسی نیست و بُعد اجتماعی آن به طور بالقوه خطرناکتر است. و قطعا پتانسیل اعتراضات اجتماعی به دلایل زیر در ارمنستان بالاست:
– اجرای طرحهای بزرگ زیرساختی همواره با تملک اجباری زمینها و احتمال جابهجایی جامعههای روستایی درگیر بوده است. فقدان مشارکت محلی در فرآیند تصمیمگیری و شفافیت ضعیف در غرامتدهی، زمینه را برای تبدیل نارضایتیهای محلی به یک جنبش اعتراضی سراسری فراهم میکند.
– اگر منافع اقتصادی وعده داده شده (مثلاً دسترسی به بازارهای جدید یا عوارض ترانزیتی) به سرعت محسوس نشود یا توزیع آن عادلانه نباشد و تنها به جیب چند گروه خاص سرازیر شود، موج نارضایتی عمومی افزایش مییابد. این شکاف میان وعده و واقعیت، به سرعت مشروعیت دولت میزبان را تضعیف خواهد کرد.
– و در نهایت باید گفت که در صورت عدم شفافیت کامل در مفاد قرارداد، هرگونه ابهام در مورد سودآوری و نحوه مدیریت کریدور، خوراک لازم برای حملات سیاسی اپوزیسیون را فراهم کرده و دولت را در برابر چالشهای مشروعیتی قرار میدهد که میتواند به سقوط آن منجر شود.
جبههی مشترک مسکو و تهران
این کریدور نه تنها برای ایروان، بلکه برای دو قدرت منطقهای تأثیرگذار دیگر یعنی مسکو و تهران نیز حاوی پیامدهای منفی است. این مسئله به طور قطع نارضایتی هر دو کشور را در بر خواهد داشت:
ایران همواره بر حفظ مرز تاریخی خود با ارمنستان تأکید کرده و کریدور زنگزور را تهدیدی برای این اتصال حیاتی میداند. در حالی که ایران به دنبال توسعه کریدورهای شمال-جنوب است، این طرح میتواند نفوذ منطقهای ایران را در قفقاز کاهش داده و مسیرهای تجاری حیاتی را به سمت شمال غربی منحرف کند.
روسیه نیز که خود را حافظ سنتی امنیت ارمنستان میداند، به هرگونه تلاش برای کاهش نفوذ خود یا افزایش نفوذ رقبای منطقهای (مانند ترکیه) از طریق چنین پروژههایی، به دیده تردید و نارضایتی مینگرد. اگر مدیریت کریدور به دست نهادهایی خارج از کنترل روسیه بیفتد، این امر یک عقبنشینی استراتژیک برای مسکو در منطقه قفقاز تلقی خواهد شد.
در نهایت دولت ایروان باید بداند که پروژهای به اهمیت “دالان ترامپ” نیازمند شفافیت حداکثری و رضایت عمومی است تا مشروعیت بینالمللی آن حفظ شود. اگر دولت ارمنستان نتواند افکار عمومی، اپوزیسیون و نخبگان امنیتی خود را متقاعد کند که این توافق به حاکمیت ملی خدشهای وارد نمیکند و منافع اقتصادی ملموسی در پی دارد، بحران مشروعیت داخلی به زودی به یک چالش بینالمللی برای خود پروژه تبدیل خواهد شد. بدون پشتیبانی قوی داخلی و حتی منطقهای، آینده این کریدور ترانزیتی، حتی پیش از آغاز، در هالهای از ابهام و تهدید به بیثباتی فرومیرود.
- نویسنده : سردبیر
- منبع خبر : آذرپژوه
Monday, 13 October , 2025