گروه سیاست: یک فعال سیاسی تالشان جمهوری آذربایجان تاکید کرد پان ترکیسم خطری مساوی با تروریسم برای منطقه قفقاز دارد و دولت روسیه باید مطابق با توافق نامهای که در سال ۱۸۰۳ با خان نشین تالش امضاء کرد، به وعدههایی که برای حفاظت از تالشها داده بود، عمل کند.
الوین ارشادوف، فعال سیاسی تالشان جمهوری آذربایجان، در مقالهای ضمن بازخوانی تاریخ تالشان در ترکیب ایران و مراحل جدایی خاننشین تالش از ایران به علت بروز ضعف در دولت مرکزی ایران در دوره قاجار و جنگ های روسیه تزاری با ایران در قرن نوزدهم که نهایتا به امضای معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای منجر شد، نوشت: «خان نشین تالش براساس حقوق برابر و با امضای توافق نامه و به مثابه یک دولت مستقل وارد ترکیب روسیه شده بود. دولت روسیه نیز متعهد به حمایت و دفاع از تالش شده بود. اما، متاسفانه روسیه طی دو قرن گذشته نه تنها مطابق با منافع ملی خاننشین تالش گامی برنداشت، بلکه برعکس در مبارزه با پانترکیستهای شووینست، تالشها را تنها گذاشت. این نیز کم بوده است که علاوه بر آن، حتی شاهد داد و ستد سیاسی فعالان تالشی هستیم که برای حفظ خود از تعقیبها به روسیه پناه بردهاند. تمامی اینها به حق موجب سوء ظن جامعه تالش به روسیه میشود. ما تالشان بخاطر بی اعتنایی روسیه به مشکلات خلق تالش متاسفیم و مجبوریم این را به عنوان نشانهای از موضع غیرصادقانه روسیه به تالشان قبول کنیم. دولت روسیه باید مطابق با توافق نامهای که در سال ۱۸۰۳ با خان نشین تالش امضاء کرد، به وعده هایی که به تالش ها داده بود، عمل کند.»
الوین ارشادوف با اشاره به سرکوب خودمختاری تازه تاسیس تالشان جمهوری آذربایجان در اوایل دهه ۱۹۹۰ پس از فروپاشی شوروی، در بازخوانی تاریخ منطقه تالش نوشته است: «در قرن هیجدهم و نوزدهم، دولت ایران که تاریخ دولتمداری هزاران ساله داشت، دوره تنزل را سپری میکرد. در همین دوره، روسیه تزاری نیز روز به روز مرزهایش را توسعه میداد. دولت ایران به علت بیلیاقتی فتحعلیشاه دوره عقبگرد خود را طی میکرد و نمیتوانست امنیت و آسایش اتباع خود را حفظ کند. خان نشین تالش نیز با درنظر گرفتن تمامی اینها ، برای حفظ امنیت خود خط تحتالحمایگی روسیه را برگزید. الکساندر اول، تزار روسیه در دسامبر ۱۸۰۲ سیسیانوف را برای گفتگو با نمایندگان خان نشینها به گئورگیوسکی فرستاد و در این دیدار ، خان ها و حاکمان قبا و دربند و تالش و داغستان حضور یافتند و در ۲۶ دسامبر ۱۸۰۲ توافقنامه برای پرهیز از دشمنی امضاء شد. در نتیجه جنگهای روسیه و ایران طی سال های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳ و ۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸ ، روسیه که در جنگ پیروز شده بود موفق شد قرار گرفتن این خاننشینها تحت حمایت روسیه را رسما به ایران بقبولاند. اما، با گذشت زمان، آزادیهای داخلی این خاننشینها از جمله خاننشین تالش لغو شد… در سال ۱۹۱۸ ، بلشویکهایی که در روسیه به قدرت رسیده بودند، با امضای توافق نامه برست لیتوسک با آلمان، خروج روسیه از قفقاز را پذیرفتند. ملل قفقازی از جمله ارمنیها و گرجیها دولتهای خود را تشکیل دادند و در ماه مه ۱۹۱۸ جمهوری خلقی آذربایجان نیز با حمایت امپراطوری عثمانی در تفلیس تشکیل شد که در جنوب شرق قفقاز حاکم شود. موسسان جمهوری خلقی آذربایجان پانترکیستهای تحصیل کرده در عثمانی و تربیت شده با روحیه ترکگرایی بودند. امپراطوری عثمانی میخواست دولت دست نشانده خود را در این منطقه برقرار کند. عثمانیها به واسطه پان ترکیسم میخواستند خلق های بومی این منطقه را از تاریخ و پیشینه خود جدا و برای آینده خود در این منطقه پایگاه ایجاد کنند و ما امروز هم ثمرات این سیاست را در جمهوری مستقل آذربایجان، در فعالیت ستون پنجم پان ترکیست مشاهده می کنیم. در سپتامبر ۱۹۱۸ با حمایت مستقیم نیروهای ترکیه، به حاکمیت بلشویک ها در باکو پایان داده شد و حاکمان جمهوری خلق آذربایجان در باکو مستقر شدند و نوبت به تصرف اراضی تالش – مغان رسید…. در ۱۵ مه ۱۹۱۹ بلشویکهای تالش و مغان در یک گردهمایی سراسری تاسیس جمهوری شورایی مغان را اعلام کردند. رییس این جمهوری شورایی ، چیرکین روس و معاونش شیرعلی آخوندوف از بلشویک های روستای هاوازا لنکران بود. این انتصابها ثابت میکند که جمهوری شورایی مغان مرکب از تالش ها و روس های ساکن مغان بود. … قشون عثمانی موسوم به “ارتش اسلامی قفقاز” و جمهوری خلقی آذربایجان پیشنهاد صلح جمهوری شورایی مغان را رد کردند و منطقه تالش – مغان را تصرف کردند. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ نیز جمهوری خلقی آذربایجان توسط نیروهای بلشویک منحل شد….. برغم منحل شدن جمهوری خلق آذربایجان، سیاست پان ترکیسم برچیده نشد. زیرا ، براساس توافق با مصطفی کمال آتاترک، رهبر جنبشی که در آن زمان در ترکیه آغاز شده بود، شوروی آذربایجان را از ترک ها خریده بود. یعنی، آتاترک در مقابل دریافت کمک از شوروی، آذربایجان را فروخته بود. این واقعه باید خیانت دیگری از ترکها به آذربایجانیها ارزیابی شود. البته، بلشویکهای آذربایجان به رهبری نریمان نریمانف نیز مصرانه خواهان تحویل گرفتن حکومت از جمهوری خلق آذربایجان بودند. به همین دلیل، ترک ها در ازای دریافت کمکی ناچیز از شوروی آذربایجان را فروختند. درست بخاطر همین توافق با آتاترک ، تبلیغات پانترکیستها در آذربایجان خاتمه نیافت. البته، در این مساله اتحاد جماهیر شوروی منافع خود را پیگیری می کرد و شوروی نیز در آذربایجان بجای آلبانها و تاتها و تالشها یا آذری ها که سالیان طولانی در این منطقه (آران) زندگی و حکومت کرده بودند، برتری ترکهای مهاجر از آسیای مرکزی را ترجیح می داد. زیرا میتوانستند در هر لحظه به ترکها اثبات کنند که در این منطقه مهاجر و کوچنده هستند. پارسها یا تاتها عامدانه به علت دور نگه داشته شدن از ایران ، به دگردیسی کشانده شدند. درست به همین دلایل، خودمختاری تالش – مغان نیز در ترکیب شوروی احیاء نشد. البته، بعدها همین پان ترکیسم که شوروی به ترویجش کمک کرد، در فروپاشی خود اتحاد جماهیر شوروی نیز نقش مهمی بازی کرد. امروز نیز همان نیروهای پانترکیست ، علیه تمامی پنج کشور همسایه از جمله ایران و روسیه و گرجستان ادعای ارضی دارند و تردیدی نیست که در صورت به حاکمیت رسیدن مخالفان پانترکیست در جمهوری آذربایجان، آنها منطقه را به میدان خونریزی تبدیل خواهند کرد. به همین دلیل، پان ترکیسم خطری مساوی با تروریسم برای این منطقه است.»
Δ
Tuesday, 3 December , 2024