گروه سیاسی/ سردبیر: در دوران حاضر، تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز با سرعتی شتابان در حال وقوع است و شکلگیری کریدورهای ارتباطی جدید، از ابعاد پیچیده و پیامدهای گستردهای برخوردار است. یکی از این محورهای مورد توجه، که با عنوان “کریدور ترامپ” (و پیشتر به نام “زنگزور”) شناخته میشود، به واسطه توافق اخیر میان باکو و ایروان، توجه بسیاری از اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی را به خود جلب کرده است. در این مقاله تحلیلی، به بررسی عمیق این پدیده از منظر اندیشکده استراتژیک و شناختهشده شورای آتلانتیک میپردازیم؛ اندیشکدهای که به ناتو و ایالات متحده نزدیک بوده و از سوی دولتهای غربی و لابیهای صهیونیستی حمایت مالی میشود.
تحلیل شورای آتلانتیک، که مقر آن در واشینگتن دیسی قرار دارد، این توافق را نه صرفاً یک معاهده، بلکه “شبیه یک معامله املاک میان ارمنستان و ایالات متحده” توصیف میکند. این توصیف، بیانگر ماهیت پیچیده و منافع چندلایهای است که در پشت پرده این پروژه نهفته است. در ادامه این مقاله، به جزئیات این تحلیل پرداخته و پیامدهای آن را برای بازیگران منطقهای و جهانی، به ویژه ایران، روسیه و چین، مورد بررسی قرار خواهیم داد.
کریدور ترامپ در چارچوب منافع منطقهای و بینالمللی
شورای آتلانتیک، کریدور ترامپ را به عنوان بخشی کلیدی از “کریدور میانی” معرفی میکند. این کریدور، که از قفقاز عبور کرده و به آسیای مرکزی متصل میشود، در راستای تحقق اهداف بلندمدت رژیم صهیونیستی، اروپا و ایالات متحده در منطقه قفقاز قرار دارد. اهداف این کریدور چندوجهی بوده و شامل موارد زیر میشود:
– کریدور ترامپ پتانسیل آن را دارد که مسیرهای تجاری جدیدی را بین شرق و غرب، و همچنین بین شمال و جنوب، فراهم کند. این امر میتواند جریان کالا، انرژی و سرمایه را تسهیل بخشد و به رشد اقتصادی کشورهای درگیر در این مسیر کمک کند.
– با ایجاد یک مسیر ارتباطی جدید، کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی میتوانند وابستگی خود را به مسیرهای سنتی حمل و نقل و ترانزیت، که ممکن است تحت نفوذ بازیگران دیگر باشند، کاهش دهند.
– احداث و فعالسازی این کریدور، به معنای افزایش حضور و نفوذ کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز است. این امر میتواند توازن قوا را به نفع این بازیگران تغییر داده و دامنه نفوذ آنها را گسترش دهد.
اهداف رژیم صهیونیستی از کریدور ترامپ: برای رژیم صهیونیستی، کریدور ترامپ از اهمیت حیاتی برخوردار است. منافع این رژیم در این زمینه را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
دسترسی به بازارهای جدید و تنوعبخشی به مسیرهای تجاری: کریدور ترامپ میتواند مسیرهای جدیدی را برای صادرات و واردات رژیم صهیونیستی به سمت بازارهای آسیای مرکزی و حتی شرق اروپا فراهم کند. این امر به ویژه در زمینه لجستیک و کاهش هزینههای حمل و نقل حائز اهمیت است.
تقویت روابط اقتصادی با کشورهای منطقه: این کریدور میتواند بستری برای توسعه همکاریهای اقتصادی و سرمایهگذاری میان رژیم صهیونیستی و کشورهای آذربایجان، گرجستان، ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی فراهم آورد.
کاهش تهدیدات امنیتی و افزایش اشراف اطلاعاتی: یکی از مهمترین اهداف رژیم صهیونیستی، کاهش تهدیدات امنیتی ناشی از ایران است. این کریدور به ریم تل آویو امکان میدهد تا اشراف اطلاعاتی و امنیتی خود را بر مرزهای ایران افزایش داده و حضور خود را در نزدیکی مرزهای این کشور تقویت کند. این موضوع در قالب همکاریهای امنیتی، اطلاعاتی و حتی نظامی با کشورهای همسایه ایران نمود پیدا خواهد کرد.
تأمین انرژی: این مسیر میتواند در تسهیل روند تأمین انرژی رژیم صهیونیستی، از جمله واردات نفت و گاز از منابع جدید، نقش ایفا کند.
منافع اروپا و ایالات متحده: شورای آتلانتیک بر این باور است که این کریدور در راستای اهداف راهبردی اروپا و ایالات متحده نیز قرار دارد. این منافع شامل موارد زیر است:
کاهش نفوذ روسیه و چین:: کریدور ترامپ به طور مستقیم با هدف تضعیف نفوذ روسیه و چین در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی طراحی شده است. گسترش ارتباطات و همکاریهای غرب با این منطقه، میتواند وابستگی این کشورها به مسکو و پکن را کاهش دهد.
افزایش امنیت انرژی اروپا: با متنوعسازی منابع انرژی و مسیرهای انتقال آن، اروپا میتواند وابستگی خود را به انرژی روسیه کاهش داده و امنیت انرژی خود را ارتقا بخشد.
تقویت حضور غرب در منطقه: این کریدور به عنوان ابزاری برای تقویت حضور سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب در منطقهای که از دیرباز تحت نفوذ روسیه و چین بوده، عمل میکند.
حمایت از همسایگان شرقی ناتو: تقویت ارتباطات با کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی، میتواند به تقویت امنیت و ثبات کشورهای همسایه شرقی ناتو نیز کمک کند.
چالشهای استراتژیک برای ایران، روسیه و چین
تحلیل شورای آتلانتیک به صراحت بیان میکند که کریدور ترامپ “به طور طبیعی تهدیدی اساسی برای ایران، روسیه و چین به شمار میرود و این سه کشور را به طور چشمگیری تضعیف خواهد کرد.” این ادعا، ریشه در ملاحظات ژئوپلیتیکی و استراتژیک مهمی دارد که در ادامه به تفصیل به آنها پرداخته میشود:
چالشهای مستقیم برای جمهوری اسلامی ایران: یکی از مهمترین و فوریترین پیامدهای کریدور ترامپ برای ایران، “حضور ایالات متحده در مرزهای ایران” است. شورای آتلانتیک این مسئله را “تنشزا” توصیف میکند و دلایل آن را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
– حضور نیروها یا نهادهای مرتبط با ایالات متحده در نزدیکی مرزهای ایران، به طور بالقوه میتواند منجر به افزایش فعالیتهای اطلاعاتی، جاسوسی و اقدامات تحریکآمیز علیه جمهوری اسلامی شود. این امر میتواند به تشدید تنشها در مرزهای شرقی ایران، به ویژه در مناطق کردنشین و یا مناطق دارای اقلیتهای قومی، منجر شود.
– گسترش نفوذ نظامی و امنیتی ایالات متحده در منطقه، میتواند توازن نظامی را به ضرر ایران تغییر دهد. این موضوع به ویژه در شرایطی که ایران خود را در معرض تهدیدات منطقهای و بینالمللی میبیند، نگرانکننده است.
– در صورت کاهش نفوذ سنتی ایران در برخی مناطق، ممکن است خلاءهای امنیتی ایجاد شود که گروههای افراطی یا بازیگران مخرب از آن سوءاستفاده کنند.
– تنشهای سیاسی و امنیتی ناشی از حضور آمریکا در مرزها، میتواند بر سرمایهگذاری خارجی، تجارت و توسعه اقتصادی ایران نیز تأثیر منفی بگذارد.
کاهش نفوذ و پیامدها برای روسیه: شورای آتلانتیک تصریح میکند که این مسیر “به شکل قابل توجهی نفوذ روسیه در منطقه قفقاز را کاهش خواهد داد.” این کاهش نفوذ میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد:
– منطقه قفقاز برای سالها تحت نفوذ غالب روسیه قرار داشته است. کریدور ترامپ، با ایجاد مسیرهای جایگزین و تقویت روابط کشورهای منطقه با غرب، میتواند این نفوذ سنتی را کمرنگ کند.
– اگر کشورهای قفقاز به طور فزایندهای با غرب همکاری کنند، ممکن است وابستگی آنها به روسیه در حوزه همکاریهای امنیتی و نظامی کاهش یابد.
– پیمانهایی مانند پیمان امنیت جمعی که روسیه در آن نقش رهبری را دارد، ممکن است با چالش مواجه شوند.
– کاهش وابستگی به روسیه در حوزه ترانزیت و حمل و نقل، میتواند بر درآمدهای اقتصادی روسیه نیز تأثیر بگذارد.
تهدیدات متقابل برای چین: اگرچه تحلیل شورای آتلانتیک به طور مستقیم به جزئیات تهدیدات برای چین نمیپردازد، اما میتوان استنباط کرد که این کریدور، در بلندمدت، میتواند پیامدهایی برای منافع چین در منطقه داشته باشد:
– چین نیز برنامههای بلندپروازانهای برای توسعه کریدورهای ارتباطی در چارچوب “ابتکار کمربند و جاده” دارد. کریدور ترامپ میتواند به عنوان یک مسیر رقیب تلقی شود که بخشهایی از مسافت یا حجم تجاری را از مسیرهای BRI منحرف کند.
– آسیای مرکزی یکی از مناطق کلیدی برای منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی چین محسوب میشود. گسترش نفوذ غرب در این منطقه از طریق کریدور ترامپ، میتواند رقابت میان چین و غرب را در این منطقه افزایش دهد.
– ایجاد مسیرهای جدید ارتباطی، میتواند بر ساختار زنجیرههای تأمین جهانی که چین در آنها نقش محوری دارد، تأثیر بگذارد.
همکاریهای رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه در برابر ایران
یکی از نکات کلیدی که شورای آتلانتیک به آن اشاره دارد، این است که توافق اخیر به رژیم صهیونیستی کمک میکند تا “نسبت به تهدید ایران اشراف بیشتری پیدا کند.” این مسئله، ابعاد همکاریهای منطقهای میان رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای همسایهی ایران را فراتر از صرفاً یک کریدور حمل و نقل میبرد و به حوزه راهبردهای امنیتی و اطلاعاتی گسترش میدهد.
کریدور ترامپ به عنوان کاتالیزور ادغام منطقهای
شورای آتلانتیک در نهایت نتیجه میگیرد که کریدور ترامپ “قابلیت آن را دارد که به عنوان کاتالیزوری برای ادغام عمیقتر رژیم صهیونیستی، ترکیه، آسیای مرکزی و اروپا عمل کند.” این دیدگاه، بیانگر پتانسیل این کریدور برای ایجاد تحولات ژئوپلیتیکی عمیقتر و شکلگیری یک محور جدید در منطقه است.
چشمانداز آینده و پیامدهای بلندمدت
تحلیل شورای آتلانتیک نشان میدهد که کریدور ترامپ، فراتر از یک پروژه زیرساختی ساده، یک پروژه استراتژیک با پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیق است. این کریدور، با هدف تأمین منافع رژیم صهیونیستی، اروپا و ایالات متحده، چالشهای جدی را برای ایران، روسیه و چین ایجاد میکند. افزایش اشراف اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی در نزدیکی مرزهای ایران، تضعیف نفوذ روسیه در قفقاز و رقابت با چین بر سر کریدورهای ارتباطی، تنها بخشی از این پیامدهاست.
این تحولات، منطقه قفقاز را به یک کانون رقابتهای ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است. شکلگیری این کریدورها، نشاندهنده تلاش برای بازتعریف نقش بازیگران در منطقه و ایجاد توازن جدیدی در قدرت است. آینده منطقه به شدت تحت تأثیر چگونگی مدیریت این رقابتها و توانایی بازیگران برای سازگاری با تحولات پیش رو خواهد بود. ایران، به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه، باید با دقت این تحولات را رصد کرده و استراتژیهای مناسبی را برای مقابله با چالشهای پیش رو و حفظ منافع ملی خود اتخاذ نماید.
- نویسنده : سردبیر
- منبع خبر : آذرپژوه
Monday, 13 October , 2025