گروه سیاسی/ سردبیر: در چشمانداز ژئوپلیتیک پیچیده و متغیر جهان امروز، حفظ استقلال، تأمین امنیت ملی و ارتقای جایگاه منطقهای و بینالمللی، برای هر کشوری که داعیهدار هویت مستقل است، حیاتی محسوب میشود. برای جمهوری اسلامی ایران، این معادله با چالشهای ساختاری و تهدیدات بیرونی مضاعفی مواجه است. اقتدار ملی در چارچوب فکری نظام، نه صرفاً مجموعهای از مؤلفههای سختافزاری، بلکه ترکیبی همافزا از قدرت سخت (نظامی)، قدرت نرم (فرهنگی) و قدرت هوشمند (اقتصادی و فناوری) است که یکدیگر را تقویت میکنند.
شرایط منطقهای، که همواره تحت تأثیر رقابت قدرتهای بزرگ و محورهای منطقهای بوده است، و همچنین فشارهای جهانی مبتنی بر سیاستهای مداخلهجویانه و تحریمی، ضرورت اتخاذ یک راهبرد جامع و مستحکم برای «قوی شدن» را گوشزد میکند. این قدرتیابی نباید تنها متمرکز بر یک بُعد باشد؛ چرا که ضعف در هر یک از اضلاع سهگانه (نظامی، اقتصادی، فرهنگی)، کل ساختار اقتدار را آسیبپذیر میسازد.
اقتدار نظامی؛ دکترین بازدارندگی فعال
قدرت نظامی، به عنوان ستون اولیه و تضمینکننده امنیت فیزیکی یک ملت، نقش محوری در تعریف حدود و ثغور قدرت ملی ایفا میکند. در نگاه جمهوری اسلامی ایران، این قدرت نه ابزاری برای توسعهطلبی، بلکه لازمه حفظ صلح پایدار و دفاع مشروع از تمامیت ارضی و منافع حیاتی کشور است.
دکترین نظامی ایران بر مبنای «بازدارندگی فعال» تعریف شده است. این دکترین فراتر از صرفاً دفاع انفعالی عمل میکند و بر این اصل استوار است که هرگونه تجاوز یا اقدام خصمانه علیه ایران باید با هزینهای غیرقابل قبول برای مهاجم مواجه شود. این رویکرد، پیششرط اساسی برای هرگونه توسعه اقتصادی و فرهنگی پایدار است؛ زیرا امنیت، بستر هر نوع شکوفایی است.
یکی از مؤلفههای کلیدی در این بازدارندگی، عمق استراتژیک است که با تقویت نیروهای مسلح در مرزها و همچنین توسعه قدرت در عمق خاک و فضای سایبری ایجاد میشود. محاسبات دشمن باید بر اساس این اصل شکل گیرد که آغاز هر درگیری، به جای کسب منفعت، به ورطه هزینههای سنگین برای او خواهد انجامید.
توسعه توانمندیهای موشکی، پهپادی و فناوریهای دفاعی پیشرفته، تجلی عینی این دکترین است. این توسعه دو هدف اصلی را دنبال میکند: ۱- دفاع غیرقابل نفوذ: تقویت سامانههای پدافند هوایی و سایبری برای مقابله با حملات هوایی یا سایبری احتمالی. ۲- اهرم فشار متوازن: تقویت بُرد و دقت موشکها و پهپادها به گونهای که بتوانند اهداف راهبردی دشمن را در صورت لزوم هدف قرار دهند. این امر، توازن قوا را در منطقه به نفع حفظ ثبات تغییر میدهد.
اهمیت جنگ الکترونیک و سایبری نیز در معادلات نظامی افزایش یافته است. در عصر اطلاعات، توانایی حفاظت از زیرساختهای حیاتی در برابر حملات سایبری و همچنین بهرهبرداری از ظرفیتهای جنگ الکترونیک، به اندازه توانمندیهای فیزیکی اهمیت یافته است.
اقتدار اقتصادی؛ زیرساخت پیشرفت و رفاه
قدرت نظامی بدون پشتوانه اقتصادی مستحکم، شکننده خواهد بود؛ زیرا نگهداری و توسعه سامانههای دفاعی، خود نیازمند منابع مالی و فناوری عظیم است. در شرایط کنونی که ایران با تحریمهای اقتصادی حداکثری روبروست، توسعه اقتصادی مبتنی بر اتکا به داخل، تبدیل به یک ضرورت امنیتی شده است.
در سالهای اخیر مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبری بارها و بارها بیان و بر آن تاکید شدهاند به نوعی تضمین استقلال اقتصادی را برای کشور فراهم میکند. مفهوم «اقتصاد مقاومتی» دقیقاً برای خنثیسازی اثرات مخرب سیاستهای اقتصادی دشمن طراحی شده است. این استراتژی بر دو محور اساسی استوار است: یکم؛ متنوعسازی منابع درآمدی (کاهش وابستگی به نفت) و ایجاد ذخایر استراتژیک برای مدیریت شوکهای خارجی و دوم؛ تقویت ظرفیت تولید داخلی و رفع گلوگاههای وارداتی.
این مدل نیازمند یک جهش در حوزه سرمایهگذاری داخلی، تسهیل محیط کسبوکار و مبارزه جدی با فساد ساختاری است تا سرمایههای ملی به سمت تولید هدایت شوند.
همچنین اقتدار اقتصادی در قرن بیست و یکم، در گرو تسلط بر فناوریهای کلیدی است. ایران باید تمرکز خود را بر دو حوزه استراتژیک قرار دهد: دستیابی به خودکفایی در زنجیره تأمین انرژی، کشاورزی و صنایع دفاعی و در کنار آن سرمایهگذاری هدفمند در حوزههایی مانند هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و صنایع مرتبط با انرژیهای نوین. این صنایع، علاوه بر ایجاد ارزش افزوده بالا، وابستگی کشور به صادرات مواد خام را کاهش میدهند و جایگاه بینالمللی ایران را ارتقا میبخشند.
هدف نهایی این مسیر اقتصادی، نه تنها تولید ثروت، بلکه ایجاد رفاه پایدار برای عموم مردم و توزیع عادلانه منابع است؛ زیرا نارضایتیهای معیشتی میتواند بنیانهای اجتماعی و در نتیجه اقتدار ملی را تضعیف کند.
در طی این مسیر از چیزی که نباید غافل شد، تقویت زیرساختهای ارتباطی، حملونقل و انرژی است که آن را باید موتور محرکه توسعه اقتصادی دانست. تمرکز بر توسعه شبکههای داخلی و منطقهای (مانند کریدورهای حملونقل شمال-جنوب و شرق-غرب) میتواند ایران را به یک قطب ترانزیتی منطقهای تبدیل کند و تحریمها را از طریق افزایش پیوندهای اقتصادی منطقهای دور بزند.
اقتدار فرهنگی؛ قدرت نرم و نفوذ تمدنی
اقتدار نظامی و اقتصادی، بدون پشتوانه فرهنگی قوی، پایدار نخواهد بود. قدرت فرهنگی (قدرت نرم) توانایی تأثیرگذاری بر افکار و تمایلات ملتها و دولتهای دیگر از طریق جذابیتهای تمدنی، ارزشها و هویت ملی است.
نخستین جبهه اقتدار فرهنگی، درون مرزهای ملی است. فرهنگ، با ترویج ارزشهای اسلامی-ایرانی، عدالتخواهی و استقلالطلبی، به عنوان یک عامل وحدتبخش عمل میکند. تقویت اعتمادبهنفس ملی و تأکید بر دستاوردهای علمی و تاریخی ایران، در برابر تلاشهای بیرونی برای القای حس شکست یا وابستگی، امری حیاتی است.
مقابله هوشمندانه با تهاجم فرهنگی، صرفاً محدود به منع نیست؛ بلکه باید مبتنی بر ارائه الگوی جذابتر باشد. زمانی که مردم یک کشور احساس کنند سبک زندگی و ارزشهای پیشنهادی نظام، پاسخگوی نیازهای روحی و مادی آنهاست، انسجام درونی تقویت میشود.
باید توجه کنیم که قدرت نرم ایران در منطقه ریشه در تاریخ تمدنی چند هزار ساله و همچنین گفتمان انقلاب اسلامی دارد که بر عدالت، مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفان استوار است. این گفتمان، به ویژه در میان جوانان منطقه، دارای جذابیتهای خاصی است.
دیپلماسی فرهنگی باید فعالتر شود تا تصویر ایران را در اذهان عمومی جهان اسلام و ملتهای تحت ستم، از تهاجم رسانههای معاند متمایز سازد. و نیز پشتیبانی از جبهه مقاومت را تنها یک اقدام سیاسی-نظامی ندانسته، بلکه به عنوان یک حمایت فکری و تمدنی معرفی نماید. این قدرت نرم، پشتوانه محکمی برای سیاست خارجی کشور است؛ زیرا حمایت مردمی در سایر کشورها، نفوذ دولت ایران را در مجامع بینالمللی و منطقهای افزایش میدهد.
همافزایی سه ستون اقتدار
جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به «اقتدار پایدار» و تضمین «پیشرفت» در جهانی مملو از رقابت و تهدید، چارهای جز تقویت همزمان هر سه رکن نظامی، اقتصادی و فرهنگی ندارد. اقتدار نظامی امنیت را تضمین میکند و فرصت میدهد تا توسعه در صلح دنبال شود. اقتدار اقتصادی استقلال سیاسی را ممکن میسازد و رفاه داخلی را فراهم میآورد تا جامعه از درون متحد بماند. اقتدار فرهنگی نیز مشروعیت داخلی و نفوذ منطقهای را به ارمغان میآورد که پشتیبان قدرت سخت و نرم است.
اگر توان نظامی در خدمت اقتصادی ضعیف قرار گیرد، توسعه متوقف میشود. اگر اقتصاد مقاوم نباشد، ماشین نظامی و فرهنگی توان فعالیت نخواهد داشت. و اگر انسجام فرهنگی متلاشی شود، هیچ قدرتی نمیتواند استقلال را حفظ کند.
تنها با تحقق این همافزایی سهگانه است که ایران میتواند سیاست خارجی خود را بر پایه اصول «عزت، حکمت و مصلحت» بنا نهد؛ عزتی که از قدرت نظامی مستحکم سرچشمه میگیرد، حکمتی که از عمق فرهنگی و دانش اقتصادی برمیآید، و مصلحتی که در راستای منافع بلندمدت ملت تعریف میشود. قوی شدن ایران در این سه حوزه، تنها راه تضمین نقشآفرینی مؤثر در نظم نوین جهانی است.
- نویسنده : سردبیر
- منبع خبر : آذرپژوه
Monday, 13 October , 2025